امیر رجبی، رئیس حوزه هنری استان اردبیل، در جریان نشست تخصصی «نقاط افتراق و اشتراک خاطره با داستان» که به همت واحد ادبیات پایداری حوزه هنری و مشارکت ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه حضرت عباس (ع) استان در سالن دکتر جابر عناصری حوزه هنری برگزار شد، اظهار کرد: تجمیع طیف داستان و خاطره در یک محفل، اتفاق مبارکی است و این نقطه قوت محسوب میشود اما تمایز این دو ژانر متفاوت ادبی، با وجود وجوه اشتراک و تفاوتهایی که در تفکیک آنها هست، بحث مفیدی را میطلبد.
وی افزود: ماحصل چنین جلساتی در دانشافزایی همه ما مؤثر است و امید میرود با تداوم آن تأثیر مثبتی در داستاننویسی و خاطرهنویسی داشته باشیم، چرا که در بالاترین سطح نیز نیاز به آموختن وجود دارد.
محمد قاسمیپور، دبیر کارگروه فرهنگ و مطالعات پایداری ادارهکل امور استانهای حوزه هنری نیز این نشست را سرمایه گرانسنگی دانست که اصالت و ماندگاری دارد.
وی اذعان کرد: ما همیشه باید تأسی بجوییم به شهدا، ایثارگران و جانبازان و به تعبیر دکتر شفیعی کدکنی، مبادا که ذهنمان از یادشان خالی شود؛ به عبارتی، قدم زدن و قلم زدن ما در راستای بهتر شناساندن آنهاست.
پیشنیاز و جوهره اصلی کار، تفکر است
قاسمیپور درباره داستان و خاطره گفت: اگر در نقد ادبی جدی باشیم، باید این دو قالب ادبی را جدا از هم تصور و بررسی کنیم. مدلهای بسیاری داریم که راهشان درست طی نشده است و فقط تکنیکوار پیش رفتهاند بی آنکه پیشنیازهای کار را گذرانده باشند.
دبیر کارگروه فرهنگ و مطالعات پایداری امور استانهای حوزه هنری تصریح کرد: آسان شدن کار نشر در ۲۰ سال اخیر سبب شده کسانی که بدون آموزش لازم کتابی منتشر کردهاند، در بحث آموزش احساس نیاز نکنند، در حالی که در قدیم باسوادان و قلم به دستان از وادی حیرت عبور کرده، صاحب حکمت و جهانبینی محکمی شده و به خودآگاهی بالایی رسیدهاند و همه برای تکمیل توسعه و گسترش جهاننگری خود آموزش دیده و مسلح به مهمات هستی شدهاند.
وی افزود: حضور حافظ و سعدی و دیگر بزرگان، این مطلب را تأیید میکند؛ کما اینکه ۴۰ سال پیش در نظام مکتبخانهای، باید پایاننامه گلستان را میگذراندند، اما امروز آن ساختمان محکم را در چنین آثاری نمیبینیم، چون از مطالعه و آموزش لازم دوری میکنیم در حالی که مؤمن به دینی هستیم که یک ساعت مطالعه را از یک سال عبادت برتر میداند؛ چنان که حضرت علی (ع) «حکمت» را گمشده ملت ذکر کرده است و این یعنی، ما در بحث تفکر دچار مشکل هستیم و استفاده از آن در هیچ جایی آموزش داده نمیشود.
قاسمیپور تأکید کرد: پیشنیاز و جوهره اصلی کار، تفکر است و همچنان که برای عبادت، نیت واجب است، هر کار خدایی نیز نیازمند تأمل و مکث کافی است که گاهی این مهم از هر دو قالب رخت بربسته و باید برای آن کاری کرد.
وی گفت: باید اذعان کنیم که در داستان - به عنوان قالب وارداتی - غور و تفحص نکردهایم و هنوز در اصطلاحات و کلمات، معادل مناسبی نداریم و این یک آسیب جدی است که سبب شده با قالب پر و پیمانی مواجه نیستیم، از همین روست که قالبهایی مثل سفرنامه، زندگینامه (خودنوشت یا دیگرنوشت) و دیگر قالب نامهها با این بحث همپوشانی دارند.
دبیر کارگروه مطالعات پایداری ادارهکل امور استانهای حوزه هنری افزود: پس از دفاع مقدس، قالبی مورد توجه و حمایت قرار گرفت و آن نشر خاطراتی از دوران جنگ و حتی سالهای پیش از انقلاب بود.
وی تصریح کرد: راه ۲۷- ۲۸ ساله ما، با خاطره خودنوشت بیرونی فرق اساسی دارد؛ آنها سراغ سلبریتیها میروند، در حالی که این کار با نوشتن درباره افرادِ گمنامِ محرومِ کمتر دیدهشده، فاصله بسیار دارد؛ نوشتن از داوطلب بسیجی ۱۶ سالهای که در سن ۱۹ سالگی به شهادت رسیده، زندگی خطی با تعاریف مشخص داشته و چیزی از زندگی ندیده، فرق دارد با خاطرات هیلاری کلینتون و لیونل مسی که فروش کار در آنها تضمینی است؛ در واقع اتفاق بزرگی در کار آنها صورت نگرفته، استخوان خرد کردن نمیخواهد زیرا در ذات آنها - به سبب اینکه چهره رسانهای هستند- آمادگی خوانش وجود دارد، اما اینجا جز دایره دوستان و آشنایان کسی این ستارههای پنهان آسمان را نمیشناسد.
قاسمیپور ادامه داد: در اینجا وارد کارزاری میشویم که رسانهها با وجود تمام امکانات ارتباطی انتظارآفرینی نکردهاند و آثار در هر دو قالب چون ساز و کار رسانهای نداشتهاند، در یک شمارگان و یک چاپ ثابت میمانند و این است که کار ما تاول پا و صبوری دارد برای دوام آوردن و به گفته صائب «آن روز که برف سرخ ببارد ز آسمان، بخت سیاه آسمان شهر سبز میشود» که صحبت از یک امید واهی است.
تاریخ شفاهی روشی برای ثبت و ضبط خاطرات است
وی با گلهمندی از اینکه امروز ابزار و عناصر اصلی داستان کوتاه در اختیار کسانی است که فقط تکنیک داستانی را یاد گرفتهاند، گفت: ما باید روی مشترکات داستان و خاطره مرور کنیم و تعلیق را جدی بگیریم، زیرا تعریف در گفتار عادی مردم هم وجود دارد.
دبیر کارگروه فرهنگ و مطالعات پایداری امور استانهای حوزه هنری اذعان کرد: خاطرهگویان ممکن است از زمان و مکان غفلت کنند، در حالی که تاریخ شفاهی روشی برای ثبت و ضبط به منظور خاطرهنگاری است چون به حواشی (زمان، مکان، فضا) هم اهمیت میدهد و توصیف و فضاسازی، بر پایه واقعیت صورت میگیرد.
وی ادامه داد: ما در داستان عنصر «شخصیت» را داریم که برآمده از ذوق، استعداد و قریحه نویسندهای است که آن را خلق کرده و بر همین اساس، نقد جدی وارد بر برخی کارها، شیوه «شخصیتپردازی» است؛ اما در خاطره، راوی در خاطراتش شکل گرفته و این «شخص» پشت کار است، از این رو وقتی به گفتوگو نشستیم باید شخص را پردازش کنیم.
ردیف کردن صفت در داستان جرم است
قاسمیپور افزود: در خاطره، مسئولیت بر عهده راوی است؛ راوی میتواند برخی ضعفها را با مشترکات داستانی بپوشاند؛ مخاطب، متخصص نیست و اگر با داستان آشنا باشد، تا وقتی خاطره را از خاطرهگونگی آن تمیز دهد، آن را داستان میپندارد.
وی اضافه کرد: یک انسان دارای خصوصیات روانی، جسمانی، اجتماعی و اعتقادی است که در خاطره نویسیها بیشتر بُعد جسمانی و اعتقادی مورد اشاره قرار میگیرد اما بُعد روانی و اجتماعی، با صفات سرهمبندی میشود؛ از این رو در مقام خاطرهگیر، گوش ما باید به صفتها حساس باشد و علت و چرایی آنها را جویا شویم.
دبیر کارگروه مطالعات پایداری امور استانهای حوزه هنری تصریح کرد: در تاریخ شفاهی بهترین کار این است که جزئیات را بپرسیم از جمله ادراکات حسی؛ خاطرهنویس نباید صفت به کار ببرد، بلکه باید مُصفّا را هم پیدا کند؛ ردیف کردن صفت در داستان جرم است؛ زیرا وقتی صفت منع میشود، توصیف به وجود میآید و تمهیدات دیگر به کار گرفته میشود؛ به این ترتیب، با پرسیدن، حداقل ابعاد وجودی و شخصی را میشود پیدا کرد و مبتنی بر واقعیت، به شخصیت توجه داشته و آن را خلق کرد.
وی ادامه داد: هم در داستان و هم در خاطره «روایت» داریم. در خاطره، راوی روایت میکند و ارزش و اعتبار داستان به روایت است اما خاطره به راوی وابسته است یعنی از یک عقل حسابگر و ذهن پرداخته شده با فکر دقیق و حسابشده برآمده است در حالی که نویسنده قرار نیست حساب شده بنویسد.
قاسمیپور گفت: در خاطرهنویسی روایت در نزد راوی میتواند رویا، آرزو، اندیشه، انتقاد یا اعتراف باشد؛ از این رو خاطرهنگار باید آنها را تفکیک کند و انتخاب کند کدام روی کاغذ بیاید.
خاطرهنگار نباید تخیل را وارد روایت کند
وی اضافه کرد: از وجوه افتراق داستان و خاطره، تخیل است؛ یعنی خاطرهنگار نباید تخیل را وارد داستان کند، بلکه باید برای پرداخت خود سند داشته باشد؛ از جمله: عکسها، قوانین، شرایط و .... که همگی امکان پرداخت واقعگرایانه میدهد و ظرفیتهایی برای جذب مخاطب است.
دبیر کارگروه ادبیات پایداری امور استانهای حوزه هنری با تأکید بر اینکه خاطره را دست ما امانت دادهاند، گفت: در داستان، متناسب با شخصیت، دیالوگ مینویسیم اما در خاطرهنویسی حق نداریم پایگاه آدمها را تغییر دهیم زیرا خاطره موم نیست که در دست ما به هر شکلی دربیاید، از این رو وقتی تحویل اجتماع میدهیم باید شباهتی به آدمش داشته باشند؛ لحن و بیان راوی باید زبان و کلام شخصیت اصلی را تداعی کند مثل کتاب «نورالدین؛ پسر ایران» که هرکس خوانده، تفاوتی بین راوی و خود شخص نمیبیند. لحن، زبان و شخصیت، هرچه در کتاب میبینیم، در تصویر هم همان را میبینیم و حفظ همه اینها وظیفه خاطرهنویس بوده است.
همچنین در جریان برنامه فرهنگی- هنری محفل خاطره «یاران بنیهاشم» و رونمایی از کتاب «بر بلندای گودال» که در تالار اندیشه مشگینشهر روی داد، امیر رجبی، رئیس حوزه هنری استان اردبیل، اظهار کرد: شهدا حق بسیاری بر گردن ما دارند اما این حق -چنان که باید- ادا نشده، شناخته نشده و شناسانده نشده است.
وی افزود: در خاطرات مختلفی از جنگ، نقش رزمندگانی از مشگینشهر بسیار پربار و پرثمر و تأثیرگذار است، در همین راستا امروز از کتابی رونمایی میشود که موضوع آن رزمنده پیشکسوتی است که از دامنه سبلان عازم جبهههای جنوب شده و هشت سال از آن دفاع کرده است و امیدوارم این آغاز راه باشد چرا که جا دارد کتابهای بسیاری از رزمندگان ارزشمند این شهر نوشته شود تا جوانان ما آنها را بشناسند، حوزه هنری استان نیز آمادگی همکاری و همیاری و انجام وظیفه در این حیطه را دارد.
رجبی تصریح کرد: صادقزاده رزمنده گمنامی بود که حماسههای بزرگ آفریده است اما فرماندهان دیگری را هم داریم که باید خاطرات خود را روایت کنند تا تدوین شود و کتاب، فیلم و نمایش از آنها به یادگار بماند.
وی اذعان کرد: قربانزاده از نویسندگان ارزشمند و پر افتخار استان است که امروز با قلم خود جهاد میکند، همچون رزمندگان که در آن روزگار از مرزها دفاع کردند؛ وی علاوه بر کتابهای مختلف، جایزه رمان انقلاب را در کارنامه خود دارد و در تبریز نیز منشأ اثر فرهنگی است.
رجبی از دانش آموزان حاضر در جلسه خواست تا به خاطرات اینچنینی به دقت توجه داشته باشند چرا که نمود آن از هزاران فیلم ساختگیهالیوودی واقعیتر و حماسیتر است و ما متأسفانه از آنها غفلت میکنیم.
جریانشناسی حیات شهدا راهی است برای پرورش نسلهای باورمند
محمد قاسمیپور، دبیر کارگروه فرهنگ و ادبیات پایداری در این مراسم گفت: هفته دفاع مقدس به دل مردم مینشیند و دوست داشتنی است به این دلیل که نیاز امروز ماست و حال همه ما را خوب میکند.
وی با تأکید بر اینکه برای چنین مراسمی همیشه باید وقت داشته باشیم و نباید به یک هفته در سال اکتفا شود، بیان کرد: راه ایجاد ارتباط با نسل جدید و در کل، ارتباط نسلها، این است که فاصلهها را برداشته، چنین محافلی بیشتر شود و این دست آثار نشر پیدا کند.
قاسمیپور ادامه داد: امروز برای مقابله با تهاجم فرهنگی و پرورش نسلهای باورمند و محکم برداشتن گام دوم انقلاب اسلامی چارهای نداریم جز جریانشناسی حیات درخشان و متعالی شهیدان و در این راه، مدیون همه کسانی هستیم که با دغدغه پایداری به ثبت و ضبط خاطرات دلبستگی دارند و راهش را سهل میکنند.
وی افزود: حیف است که عکس و نام ستارگان آسمان گمنامی این دیار -که مردانه زیستند و امروز به دلایل مختلف نتوانستهایم در زبان هنر و ادب آنها را خوب بشناسانیم- بر تابلوها باشد اما اعتبار، شأن، جایگاه و گذشتهشان روایت نشود.
دبیر کارگروه فرهنگ امور استانهای حوزه هنری تأکید کرد: امروز زمان عمل است؛ اگر مقام رهبری امید دارند و پیشنهاد میدهند «برای حل مشکلات پیش مردم بروید»بر همه مسئولان این امر هست که باید فرزندان این دیار را خوب بشناسانند.
وی تصریح کرد: تولد یک کتاب، تولد اثری مانا و ماندگار است چرا که ما ناگزیر به رفتنیم و قصه ما روزی به پایان میرسد؛ به این ترتیب، کتابی که رونمایی میشود نمونهای است که جاودان میماند و امید داریم که برای حفظ انقلاب اسلامی و ترسیم راه فردای این اجتماع، همه حرفهای خوب و عبرتهایی که در سینه زنان و مردان این سرزمین وجود دارد، ثبت شود.
میرولی بنیهاشم پسر شهید بنیهاشم نیز ضمن نقل خاطره خواست تا خاطرات و فرهنگ خانواده شهدا به صورت خودنوشت یا دیگر نوشت به نسل بعدی منتقل شود زیرا همچنان که مقام رهبری فرمودهاند در این حوزه کار شده اما هنوز خیلی کم است.
وی افزود: در تعبیر دیگری ایشان فرمودهاند باید بنویسیم تا مردم فرانسه و آلمان و ... بدانند دولت آنها چه بلایی بر سر ملت آوردهاند و اگر بتوانیم وجدان مردم آنها را بیدار کنیم انقلابمان را صادر کردهایم.
بنا به این گزارش، در محفل خاطره «یاران بنیهاشم» که به همت حوزه هنری استان اردبیل و مشارکت سپاه ناحیه مقاومت مشگین شهر، شهرداری، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مشگینشهر و بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان اردبیل برگزار شد، ضمن پخش کلیپ، محمد فرجام، داوود صادقزاده و میر ولی بنیهاشم (فرزند سردار حاج میر محمود بنیهاشم) به خاطرهگویی پرداختند.
در همین جریان، کتاب «بر بلندای گودال» رونمایی شد که در برگیرنده خاطرات رزمنده جانباز داوود صادقزاده به نویسندگی حسین قربانزاده است.
یادآوری میشود، سردار شهید میرمحمود بنیهاشم از فرماندهان نامدار دوران جنگ و دفاع مقدس بود که پس از سالها مجاهدت و مبارزه با ظلم و اشغالگری، در عملیات نصر 7 در منطقه سر دشت و در حالی که پیشاپیش نیروها در حرکت بود، بر اثر اصابت تیر مستقیم به ناحیه سر و شکم در 15 مردادماه 1366 به شهادت رسید.
نظر شما