آبنوس: «ازدحام بوسه» من را با سفر کربلا آشتی داد/ فراست: روایت انسانی از پیادهروی اربعین ارائه بدهیم
شهلا آبنوس گفت: سالها است که به دلایلی در برابر سفر کربلا مقاومت میکنم اما این کتاب من را با راهپیمایی اربیعن آشتی داد.
در ابتدای این جلسه و پس از خوانش بخشی از این کتاب، توسط نویسنده، قاسمعلی فراست صحبت کرد و در مورد انتخاب این بخش از کتاب برای خواندن در برابر عموم گفت: این قسمت از کتاب که خوانده شد به انتخاب من بود و برای آن یک دلیل داشتم. اکثر سفرنامههایی که از راهپیمایی اربعین تاکنون خواندهایم این گونه است که همه در حال نماز هستند و کارهای خوب میکنند و کسی به فکر کار دیگری به غیر از عبادت نیست. بالاخره ما انسان هستیم و ممکن است در جایی دلتنگ شویم، یاد عشقمان بیفتیم و ... امام حسین علیهالسلام هیچ منافاتی با این ماجرا ندارد که در عین زیارت و غرق شدن در عظمتش، یاد بخشهای دیگری از زندگیمان نیز بیفتیم. وقتی کتاب را خواندم، احساس کردم که نگاه متفاوتی در این کتاب وجود دارد. نگاهی که در آن غرق معنویت نشده است. انسان مجموعهای از همه صفات است؛ حسد دارد، شجاعت دارد و در جاهایی کارهایی میکند که شاید خودش بعدا به آن فکر کند تعجب میکند. این کتاب نگاه متفاوتتری داشته است.
محمد حنیف سخنران بعدی این جلسه بود. او در مورد اهمیت سفرنامهنویسی گفت: سفرنامهها یکی از مهمترین ابزارهای انتقال فرهنگ هستند. علاوه بر این، پشتوانهای برای فیلم و داستان و تئاتر است و حتی میتوان از آن یک کار داستانی ساخت. سفرنامه از اسرار جامعهشناسی و مردمشناسی پرده برمیدارد و در حوزه مطالعات تاریخی بسیار به کار میآید. در حقیقت، خیلی از مطالبی که در آن سفرنامه وجود دارد، در کتابهای تاریخی نوشته نشده است. به نظرم سفرنامهها میتواند منبعی برای پژوهشهای آینده باشد و برای نسلهای بعدی مورد استفاده قرار گیرد. در کنار سفرنامه، زندگینامه و خاطره نیز وجود دارد که بسیار شبیه به همدیگراند. البته از نظر قدمت، خاطرهنویسی قدیمیتر است و بعدا زندگینامه و سفرنامه را میبینیم.
وی در مورد عواملی که میتواند باعث تمایز سفرنامهها از یکدیگر شود گفت: سفرنامهنویس تحت تاثیر دو عامل مهم درونزا اندیشه و بینش است. همچنین تحت تاثیر دو عامل برونزا زمان و مکان میباشد. علاوه بر این، پیشدادهها و مطالعات نویسنده نیز بر نوع نوشتن سفرنامه بسیار تاثیرگذار است. اگر به جای خانم مقصودی، یک روانشناس به این سفر میرفت، بخش روانشناسی آن قویتر میشد.
منتقد بعدی شهلا آبنوس بود. او در مورد اهمیت سفرنامهنویسی گفت: سفر موضوعی است که بارها و بارها در قرآن گفته و امر شده است. در اکثر این آیات، خداوند فرموده است که «سیروا فیالارض» و در ادامه فرموده است که عاقبت دروغگویان و ستمکران را ببنید.
وی در مورد تاثیر این کتاب بر خود گفت: من یک خواهر شهید هستم و هر بار که اسمم برای این سفر بیرون آمده است، قبول نکردم. چرا که نمیتوانستم بپذیرم به راهی بروم که آرزوی برادر شهیدم و مادرم بوده است که در فراق او سوخت و جان داد. با این حال باید اعتراف کنم که این کمک کتاب کرد تا با این سفر آشتی کنم. وقتی این کتاب را به دست گرفتم با خود گفتم که کتابی را دارم که خیلی نمیخواهم واردش شوم. حتی با خود گفتم که ای کاش نمیپذیرفتم که دربارهاش صحبت کنم اما وقتی این سفرنامه را شروع کردم دیدم که از جنس دیگری است. خواننده میبیند که راوی از جنس خودش است، از اینگونه سفر کردن، آنگونه دستشویی و حمام رفتن و ... ناراحت است. نویسنده با دل من حرف میزند و به همین دلیل با او همراه شدم.
قاسمعلی فراست در بخش بعدی صحبت کرد و گفت: من راجع به راهپیماییهای اربعین احساس خطر میکنم. من مسلمان هستم و برای امام حسین بسیار هم تعظیم میکنم اما اجازه بدهید که یک تلنگری بزنم. ما یک نگاه مردمی به یک مقوله داریم و یک نگاه حکومتی و دولتی. وقتی میشنویم زن کشاورز عراقی کنار جاده ایستاده است و به زائران امام حسین میگوید این خرما را از نخلستان خودم کندم و میخواهم به شما بدهم لذت میبریم اما در مقابل دولت میآید و موکبهای بزرگ راه میاندازد، همه را بسیج میکند و از این جمعیت استفاده میکند. شاید نیتش این است که بگوید آقای قلدر منطقه، من شیعیان را جمع میکنم.
او در مورد روایت متفاوت در این کتاب گفت: داستاننویسان و جامعهشناسان معتقد هستند که انسان، انسان است و در جایی خودش را نشان میدهد. خانم مقصودی هم اشخاصی را دیده است که فقط زیارت میکنند و هم اشخاص دیگری را با رفتارهای غیرمتعارف دیگر دیده است. این نگاه متفاوت باعث میشود که بگوییم ما انسان هستیم و انسان مجموعهای از ایثارگریها، ترسها و حسدها است. این موضوع نکته امتیاز این داستان است و جایش در ادبیات معاصر ما خالی است.
در دور دوم صحبتها، محمد حنیف صحبت کرد و با اشاره به ویژگیهای این کتاب گفت: اولین چیزی که به ذهن هر نفر میرسد، اسم شاعرانه کتاب است همچنین طرح روی جلد کتاب بسیار زیبا است. یکی از ویژگیهای سفرنامه این است که زمان و مکان در آن مشخص باشد و وقتی آن را میخوانم بفهمم که هر قسمت مربوط به کجا و کی است. این موضوع به درستی رعایت شده و نویسنده زمان و مکان را به مخاطبش ارائه داده است.
این منتقد در مورد ایرادات ازدحام بوسه گفت: دو ایراد در کتاب خانم مقصودی میبینم. یکی زبان آن است که کمی ثقیل است. متن باید گویا و روان باشد اما در این کتاب جاهایی وجود دارد که پر از آرایههای ادبی است و باعث میشود مخاطب خاص شود. علاوه بر این، به نظرم، کتاب در مواردی نیاز به نمونهخوانی دارد.
آبنوس نیز با اشاره به همین ایراد در کتاب گفت: من به زبان این کتاب بسیار علاقهمند بودم اما همانطور که آقای حنیف گفتند یک جاهایی مخاطب را پس میزد. شعرهایی که در کتاب آمده بود، کمی اذیتکننده بود. وقتی شعر را میخواندم احساس میکردم که من را از آن فضا دور میکند. من آن شعر را نمیخواستم و تنها به دنبال خوانش ادامه داستان بودم.
قاسمعلی فراست در بخش پایانی این مراسم گفت: در این بخش میخواهم در کنار امتیازهای کتاب، یکی دو تا ایکاش هم بگویم. خانم مقصودی به عنوان یک سفرنامهنویس، دوربینی را دارد. یک جاهایی وجود دارد که ایشان بنده را با منطقه آشنا میکند اما در مواردی توقع من از نویسنده به عنوان سفرنامهنویس بیشتر است. مثلا جغرافیا را به خوبی میدهد اما آدمها را تصویر نمیکند یا آدمها را میدهد اما جغرافیا را نمیدهد. علاوه بر این یک ای کاش دیگر هم وجود دارد.نویسنده برای اولین بار به کربلا سفر میکند اما در نگاه اولی که به بارگاه حضرت علی علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام دارد، احساس میکنم آن دلدادگی، بهجت و بیقراری که باید داشته باشد را ندارد و حرفی نمیزند.
در پایان جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد و هدیهای به رسم یادبود از سوی فرهنگسرای گلستان به نویسنده کتاب «ازدحام بوسه» داده شد.
نظر شما