تصویرگری برای کتاب تالیفی هزینه بالایی دارد، چراکه هنرمند تصویرگر میبایست با خواندن متن نسبت به خلق تصاویر مرتبط با آن اقدام کند اما...
این مساله که کتاب کودک در دورهای از زندگی خوانده میشود که شخصیت و شناخت کودک در حال شکلگیری و رشد است، بنابراین بسیار مهم است چه نوع جهانبینی و محتوایی از طریق آن به کودک القا میشود، به جای خود کاملا درست است، اما مشکل اصلی در این باره، نه مترجم و مؤلف که چیزی به نام بنگاه نشر است.
از آنجایی که بیشتر بنگاههای نشر - و نه همه آنها - تبدیل به بنگاههای اقتصادی شدهاند، لذا آنچه از آن به نام پروپاگاندای فرهنگ غربی نام برده میشود به واقع چیزی نیست جز تجارت کالایی که سود بیشتری دارد و باتوجه به اینکه فرهنگ در انتهای فهرست اهداف این بنگاهها قرار میگیرد، بالطبع برای رسیدن به سود بیشتر مجبور به استفاده ترجمه به جای تالیف هستند.
اما چرا کتاب ترجمهشده سود بیشتری دارد؟ برای رسیدن به پاسخ این مهم باید بدانیم موضوعات متمایزکننده ترجمه نسبت به تألیف در دو بخش اصلی خلاصه میشود:
حقالترجمه و حقالتألیف: در قرارداد مؤلف با ناشر، ناشر متعهد میشود علاوهبر حقالتألیف، در ازای هر دوره چاپ مجدد، مبلغی به مؤلف پرداخت کند اما در ترجمه، بیشتر ناشران به مثابه بنگاههای اقتصادی، کتاب پرفروشی را انتخاب کرده و سفارش ترجمه آن را به مترجم - و نه الزاما مترجم کتاب کودک - در ازای مبلغی میدهند که معمولا مبلغ چشمگیری نیست و ضمنا پرداخت هزینه برای هر دوره چاپ نیز دیگر لزومی ندارد، چراکه خود ناشر سفارش ترجمه را داده و صاحب اثر ناشر است.
تصویرگری: تصویرگری برای کتاب تالیفی هزینه بالایی دارد، چراکه هنرمند تصویرگر میبایست با خواندن متن نسبت به خلق تصاویر مرتبط با آن اقدام کند اما در بنگاههای اقتصادی یادشده تنها با یک اسکنر تصویر کتاب اصلی را برای ترجمه آن استفاده میکنند. در پارهای از موارد دیده شده که ناشر حتی حاضر به پرداخت هزینه برای طرح جلد نیز نبوده و عینا طرح جلد کتاب خارجی را برای ترجمه آن نیز استفاده میکند.
البته نباید از نظر دور داشت که ترجمه امری لازم است، اما مشکل در این است که چارچوب و منظومه فکری مناسبی برای نشر حوزه کودک تعریف و اجرایی نشده است. در نتیجه اینگونه ناشران، در واقع به تنها چیزی که نمیاندیشند فرهنگ است، چه رسد به پروپاگاندای فرهنگی برای ترویج فرهنگ غرب.
*جامجم
نظر شما