پنجشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۷:۵۰
۴۰ سال شعر گفته‌ام اما فقط یک کتاب منتشر کرده‌ام

یک شاعر پیشکسوت بیان کرد: انتشار بی‌رویه کتاب شعر حیثیت انتشار کتاب شعر را از بین برده است؛ یعنی وقتی امروز مجموعه شعری منتشر می‌شود، انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نقد و بررسی کتاب‌ها و  آثار منتشرشده در طول سال و نگاهی به چگونگی روند حرکت جریان شعر کشور می‌تواند به شاعران و مخاطبان و علاقه‌مندان به شعر فارسی کمک کند تا مسیر بهتری را در آینده طی کنیم.
به منظور بررسی وضعیت شعر در دهه نود به سراغ اسماعیل امینی، شاعر و استاد دانشگاه رفتیم؛ این شاعر پیشکسوت در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا، درباره جریان شعر در دهه نود گفت: دو تا مسئله همزمان اتفاق افتاد؛ یکی اینکه همه آن هیاهوهای قبلی که هر کس کشف کوچکی در شعر یا تکنیک ساده‌ای پیدا می‌کرد با هیاهو تلاش می‌کرد روی آن مکتب راه بیندازد یعنی یک دکمه پیدا کرده بود می‌خواست برای آن یک سری کت بدوزد؛ همه این هیاهوها همه خوابید. جریان‌ها و شاعران در این طرف آن طرف می‌گفتند مثلاً جز این فرم از غزل که ما می‌گوییم شعر دیگری نیست و هر چه غیر از این است شعر نیست.
وی اضافه کرد: نمی‌گویم آن کارها همه باطل بوده، اما آن پیشنهاد یک پیشنهاد در کنار بقیه بوده است. مثلاً من قطار را برای حمل و نقل اختراع کردم؛ می‌توانم بگویم جز این، وسیله حمل و نقل دیگری نیست؟ این یک امکان است در کنار امکانات دیگر. این را در دهه هفتاد داشتیم و تا حدودی در دهه هشتاد که این تمام شد. الان فهمیدیم که اینها در کنار هم زیست مسالمت‌آمیز دارند بدون آنکه یکدیگر را انکار کنند و این مسئله خوب است. الان به این پختگی رسیدیم.
این استاد دانشگاه با تأکید بر این نکته که ما این قدر به انتشار شعر به‌خصوص کتاب شعر نیاز نداریم، بیان کرد: یک مسئله بد دیگری که در شعر به آن مبتلا شده‌ایم، این است که اشتیاق نسبت به انتشار شعر زیاد شده است. اغلب شاعرها مثل مغازه‌هایی هستند که همه‌‌اش ویترین است و در انبار شعر خود هیچ چیزی ندارند. حتی این ویترین را یک روز در این مغازه پهن می‌کند، فردا در یک مغازه دیگر یعنی یک اثر را با چند ناشر کار می‌کند. در حالی که مغازه ۱۰ درصد اجناسش در ویترین است و نود درصد در انبار. شاعران امروز هیچ انباری ندارند و همه‌اش عرضه است در این کتاب، در آن وبلاگ یا آن صفحه مجازی و ... این اشتیاق شدید نسبت به انتشار شعر به جریان شعر ضربه می‌زند.
امینی اظهار کرد: کتاب شعر به صورت وحشتناک در حال انتشار است به همین دلیل حیثیت انتشار کتاب شعر از بین رفته است. یعنی وقتی کتاب شعری منتشر می‌شود انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. در قدیم در طول یک سال نهایتاً ۱۰ مجموعه شعر منتشر می‌شد. اما الان هر هفته‌ای صد کتاب شعر در می‌آید و این دیگر اتفاق نیست.
وی درباره عطش شاعران برای انتشار کتاب گفت: علت اصلی آن هم این است که ما در دوران کمیت زندگی می‌کنیم در دوران عددها و آمارها. تا می‌گویی شاعرم می‌پرسند چند کتاب منتشر شده داری؟ تا می‌گویید استاد دانشگاه هستم می‌گویند تعداد تألیفاتت را بگو. یک نفر نمی‌پرسد چند کتاب خوانده‌ای؟ به طور پیش‌فرض انگار همه باید کتاب بنویسند، بالاخره باید هزار کتاب خواند تا بتوان یک کتاب نوشت.
این شاعر برجسته ضمن مطرح کردن سؤالاتی عنوان کرد: چرا شاعری که درآمد ماهیانه‌اش مثلاً سه میلیون تومان است حاضر می‌شود مثلاً ده میلیون بدهد کتاب شعر منتشر کند؟ شاعر یک ترانه کار می‌کند اندازه ۱۰ کتاب سود مالی می‌برد. پولی در انتشار کتاب نیست فقط به خاطر آن کمیت و عددی که گفتم این کار انجام می‌شود.
امینی ابراز کرد: من چهل سال است شعر می‌گویم یک کتاب کمتر از صد صفحه دارم و بقیه را دور ریختم. شاعران ما هیچ چیز را دور نمی‌ریزند همه را نگه می‌دارند. این مسئله هم دو دلیل عمده دارد یکی زندگی در روزگار کمیت است که همه فکر می‌کنند کسی که ۱۰ تا کتاب شعر دارد از کسی که دو کتاب شعر دارد باسوادتر است. دومین دلیل پول بی‌خودی است که به فضای شعر وارد شده است.
این شاعر پیشکسوت درباره پول‌های بی‌خودی که در حوزه کتاب وجود دارد، تشریح کرد: اینکه ارشاد کاغذ می‌دهد، کتاب می‌خرد از ناشرها حمایت می‌کند جاهای دیگر هم از کتاب حمایت می‌کنند و مثلاً بن کتاب می‌دهند، باید همه این پول‌ها از جریان انتشار کتاب بیرون برود. کتاب باید اقتصاد خودش را داشته باشد تا آن‌وقت کتاب طبیعی بیرون بیاید؛ نه کتابی که برای پرکردن رزومه یا برای بیمه شدن یا امتیاز اداری است. کتابی باید دربیاید که جایش خالی باشد تا مردم بروند بخرند نه کتابی که با وانت بخرند برای فلان جا و هیچ کس هم نخواند.
وی خاطرنشان کرد: اشتیاق به خواندن شعر در بین مردم از بین رفته است نه شعر معاصر حتی شعر مشاهیر ما. دیوان حافظ را جلوی مردمی که همه تحصیل‌کرده هستند بگیرید، ببینید چه کسی می‌تواند بخواند؟ به بزرگان شعر فارسی توجه نمی‌شود تا برسد به بزرگان شعر امروز. حتی کتاب‌های پرتیراژ هم این وضعیت را دارند مردم آنها را می‌خرند چون مد است. من شعر سهراب سپهری را می‌خوانم هیچکس نمی‌داند شعر سهراب است پس معلوم است مجموعه «هشت کتاب» که پرفروش‌ترین کتاب شعر است را می‌خرند که خریده باشند نه اینکه بخوانند.
#آنا

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها