منجزی با اشاره به اهمیت تاثیرگذاری طرحهای ترویج کتابخوانی مانند جام باشگاههای کتابخوانی در ترویج فرهنگ مطالعه معتقد است، کتاب و کتابخوانی جزو جداییناپذیر آموزش محسوب میشود و نظام آموزشی ایران با کتاب و کتابخوانی به معنای عام و وسیع آن بیگانه است.
کتابخوانی در آموزش و پرورش محدود به خواندن کتابهای درسی است و تأکید بر طوطیوار خواندن کتابهای درسی و تمام کردن کتاب درسی بدون توجه به نیازهای متفاوت کودکان در مدتی محدود است. شاید بیگانگی جامعه ما با خواندن و تیراژ 300 و 500 نسخهای کتابها نشأت گرفته از همین نظام باشد.
سالهاست سازمانهای غیردولتی معدودی سعی کردهاند، گامهایی در این راه بردارند؛ اما با توجه به مردمی بودن فعالیت و نداشتن بودجه کافی و ازهمه مهمتر نداشتن امکان ورود به مدارس درسطح وسیع، کارها محدود به مناطقی خاص و در حدی کوچک مانده است.
سازمانهای غیر دولتی سالهاست نیاز به خواندن و عمیق خواندن و تأثیر خواندن بر بهبود زندگی کودکان را درک کردهاند و سالهاست تلاش میکنند، این عادت پسندیده را گسترش بدهند.
یکی از راههایی که برای ترویج کتابخوانی اندیشیده شدهاست، تشکیل باشگاههای کتابخوانی کودک و نوجوان است. این طرح را دفتر مطالعات و برنامهریزی فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همراه با سازمانهای غیردولتی مرتبط با ترویج کتابخوانی آغاز کرده و امسال چهارمین سال فعالیتش را پشت سر گذاشتهاست.
خوشبختانه میتوان گفت، طرح تشکیل باشگاههای کتابخوانی که قدم به قدم پیش رفت، اکنون جا افتاده است و میتوان تأثیر آنرا در حوزه گستردهای دید.
علاقهمند شدن کودکان، نوجوانان و مربیان آنها به کتابخوانی؛ دربرگرفتن قشر وسیعی از جامعه؛ تفاوت نگذاشتن میان شهرها و روستاها؛ همراه شدن مربیان که معمولاً از معلمان آموزش و پرورش هستند؛ آشنا شدن مربیان و معلمان با کتابهای درسی با کیفیت؛ آشنا شدن آنها با انواع کتابهای کودک و تأثیر آن بر زندگی کودکان؛ راه پیدا کردن کتابهای متنوع به کتابخانههای مدارس؛ کانونهای مساجد، کانون پرورش فکری و ایجاد احساس نیاز به کتاب، آشنایی کودکان و مربیان آنها با کتابفروشیها را میتوان بخشی از پیامدهای این طرح دانست.
وقتی از روستایی دور افتاده و منطقهای که کتابفروشی در دسترس نیست، مربی و تسهیلگری علاقهمند در پی یافتن کتاب به هر دری میزند، نشان از تأثیر باشگاه و نهادینه شدن عادت مطالعه در کودکان و نوجوانان است.
از دیگر نکاتی که میتوان به آن اشاره کرد، ارتباط گسترده میان کودکان و نوجوانان از مناطق مختلف کشور است، شاید در حاشیه این طرح بتوان گفت؛ آشنایی با ویژگیهای منطقهای هم در این بین صورت میگیرد.
زمانی که در پایان هر دوره از این فعالیت جشنوارهای برگزار میشود و از شهرها و روستاهای مختلف اعضای باشگاهها در یک جا جمع میشوند، باب آشنایی باز میشود؛ یا وقتی مربیان برای دیدن دوره آموزشی در یکی از شهرهای استان گرد هم میآیند، میتوان گفت اگر دوره آموزشی را هم از سر میل و رغبت نیامده باشند؛ اما با دیدن همراهان و همکاران دیگرشان از شهرها و روستاهای دیگر هم دوستانی جدید پیدا میکنند که به لطف شبکههای اجتماعی به هم وصل میشوند و هم تجربههای دیگران را میشنوند و چه بسا به کار میگیرند.
درست است که پس از چهار سال و چهار دوره فعالیت، هنوز تا قله آمال راه زیادی داریم، اما در نگاهی خوشبینانه میتوان گفت این طرح موفق بوده و جای خود را باز کرده است. نکته اصلی و قابل توجه، تداوم و پیگیری است. اگر مربیان و کودکان احساس کنند، دیده میشوند و فعالیتشان ثمر بخش بودهاست، پس میتوان گفت گامهایشان استوارتر میشود و انگیزههایشان بیشتر.
کودکی که از اولین سال این طرح عضو باشگاهی بوده و همچنان فعال است، اکنون چهارسال پیدرپی کتاب خوانده است. پس دیگر میتوان اطمینان داشت کتابخوانی در او بهصورت عادت در آمده است.
کودکان و نوجوانان هم در باشگاهها کتاب میخوانند و هم دیگر فعالیتهای اجتماعی و زندگی جمعی را تمرین میکنند. آنها صحبت کردن درجمع، شنونده فعال بودن، همکاری، جسارت اظهار نظر، تفکر و پرسشگری را در کنار کتابخوانی تمرین میکنند. باشگاه جامعهای کوچک است، قانون دارد، فعالیت دارد، مسئولیت دارد و...
کودکی که عضو باشگاه کتابخوانی است، هویت مستقل پیدا میکند. تغییر میکند، گفتار و نوشتارش متفاوت میشود، دیدگاهش نسبت به پیرامونش تغییر میکند، مسئولیتپذیر میشود و نسبت به دوستان و هم گروهیهایش احساس مسئولیت میکند، خانوادهای دیگر پیدا میکند و تمرین زندگی میکند.»
نظر شما