آقای انصاری اگر موافق باشید از انتشارات هلیله شروع کنیم. چه شد که این انتشارات را تاسیس کردید؟
من از دوران دبستان و راهنمایی همیشه به دنبال کتاب بودم. تا همین الان هم کتابها هر جا که باشند، باعث میشوند درنگ کنم و نگاه کنم. مثل بورخس دوست دارم در بهشتی از کتابها زندگی کنم. اما اینکه چرا انتشارات هلیله را راهاندازی کردم، چند دلیل دارد که بیشتر فرهنگی است تا اقتصادی. وقتی کارگاه داستان را از استاد فرید میرشکار تحویل گرفتم، دوستان نویسندهای در کارگاه بودند که داستانهایی داشتند و میخواستند آنها را چاپ کنند. از سوی دیگر چند سال پیش بحث جابجایی زادگاهم هلیله قوت گرفته بود و وجود محرومیتهای مضحک مثل ممنوعیت ساخت و ساز در زمینهای آبا و اجدادی، این ترس را به دلم انداخت که ممکن است با جابجایی هلیله، این منطقه دوست داشتنی و زیبای بوشهر دستخوش فراموشی و محل احداث شرکتهای مختلف شود. به همین سبب نام انتشارات را «هلیله» گذاشتم.
درباره نام هلیله هم توضیح میدهید؟
راستش را بخواهید در مورد نام هلیله نظر قطعی و یکسانی وجود ندارد. نام قدیمی بخشی از این محله که از دره میخور تا خورهاله در انتهای بندرگاه را شامل میشده، «بیشهر» یا «بیدشهر» نام داشته است؛ چنان که در اسناد معاملات زمینهای قدیمی این محله آمده است؛ اما تمامی بخش منتهیالیه جنوبی بوشهر از همان پارک لیان که محل لیان قدیمی است، تا خور شکسته، همه زمینها اسامی تاریخی و باستانی دارند. از جمله زامردو یا «هزار مردان»، قلعه گرگی و... . هلیله در لغتنامه دهخدا به معنی زمینی است که سرسبز است و دور آن را آب فرا گرفته است.
در فهرست کتابهایی که انتشارات هلیله منتشر کرده، دستهبندیهای مختلفی میتوان دید. هم ترجمه هم تالیف، اما یک وجه مشترک را همه دارند و آن اینکه به گونه ای به بوشهر متصل هستند.
بله همینطور است. راستش را بخواهید به تواناییها بالقوه و استعدادهای درخشان استانم بوشهر اعتقاد سفت و سختی دارم. به همین خاطر هر کتابی که تاکنون منتشر کردهام، همه از نویسندگی تا طراحی جلد و صفحه آرایی و ویرایش و... کار هنرمندان بوشهری است. معتقدم حتی یک درصد از ظرفیتهای ادبی و هنری استان هنوز شکوفا نشده است. هرچند که در این یکی دو سال اخیر شاهد رویشهایی بودهایم؛ اما بسیار کم و قلیل است.
از کارهای جدید انتشارات هلیله بفرمایید؟
چند کار جدید در دست انتشار داریم که شامل مجموعه شعر «کندوهای عسلویه» از شاعر جوان هماستانی خانم تارا حیدری، مجموعه دوبیتیهای عاشقانه استاد عبدالله علیپور با عنوان جالب «تو را پشت سر هم دوست دارم»، مجموعه عکس «باغ سنگی» از عکاس پیشکسوت اسماعیل جاشویی که حاصل بیست سال عکاسی از سازههای سنگی دوران مختلف تاریخی بوشهر از دوره عیلامی تا قاجار و پهلوی است و یک کتاب ارزشمند و جذاب با عنوان «فرهنگ اصطلاحات و ضرب المثلهای فارسی به انگلیسی زنگنه» برای علاقهمندان ترجمه و زبان انگلیسی از استاد حسن زنگنه که یادش گرامی باد.
همچنین یک پژوهش ارزشمند در خصوص تاریخ لباس در حوزه خلیج فارس با عنوان «از بوشهر تا بوشر» اثر پژوهشگر جوان و آیندهدار میثم رضایی است. اثر دیگر تجدیدچاپ مجموعه شعر مرحوم عبدالرسول حامدی شاعر فقید دشتی با نام «خار در گلدان» است. مجموعه «از جنوبِ داستان» نیز که محصول یک سال و نیم کارگاه ادبی جنوبِ داستان است که آماده انتشار شده است. البته قرار بود برای بعضی از این آثار رونمایی برگزار شود که به دلایل وضعیت بیماری کرونا باعث شد این امر به تاخیر بیفتد.
کرونا روی فعالیت شما هم تاثیری گذاشته است؟
متاسفانه بله روند کارها کند شده است و برای معرفی کتابها نمیتوانیم جلسات رونمایی و نقد و بررسی برگزار کنیم. مضاف بر اینکه گرانی روی همه بخشها اثرگذار است.
دورنمای فعالیتهای نشر شما چیست و چه برنامههایی برای آینده دارید؟
دورنمایی که باعث حرکت من میشود، فعالسازی ظرفیتهای نهفته ادبی و فرهنگی و ترجمه در استان است. شما ببینید با درگذشت استاد دریابندری ما مترجمان ثلاث استان را از دست دادیم. از همین جا تسلیت میگویم به خانواده ایشان و مردم بوشهر و جامعه ادبی و هنری ایران؛ اما نسل جوان باهوش و با انگیزهای در حال نشو و نماست که جای این بزرگان را پُر خواهند کرد. همینطور در بخشهایی همچون داستاننویسی، نمایشنامهنویسی و رمان. من بسیار امیدوارم و باید از کرختی تاریخی خود جدا شویم و حرکت کنیم.
شما از فعالان عرصه فرهنگ وادب بوشهر هم هستید. وضعیت ادبی و فرهنگی در بوشهر را چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت ادبی و فرهنگی بوشهر رو به رشد است؛ اما از سرعت و عمق لازم برخوردار نیست. هرچه که شتاب تکنولوژی بیشتر میشود. لاجرم ما نیز باید بتوانیم خود را بهروز کنیم؛ اما این سرعت خطر سطحی بودن را به همراه دارد. باید سعی کنیم با دقت و ژرف نگری بیشتری به سراغ مسائل مختلف ادبی و هنری برویم و تولید اندیشه و هنر کنیم.
یکی از مشکلاتی که معمولا نویسندگان را از همکاری با نشرهای شهرستان دور میکند، ضعف سیستم پخش کتاب است. شما برای پخش کتاب به چهصورت عمل میکنید؟
بله متاسفانه این مشکل هنوز وجود دارد. این مشکل به مرکزگرایی بیحدوحصر سیستم سرمایهمحوری و در واقع سرمایهداری برمیگردد. حتی نشرهای شهرهای بزرگی مثل اصفهان و شیراز و مشهد و تبریز و... هم پخش درستی ندارند. شما باید حتماً دفتری در تهران داشته باشید یا روابط قوی با این مافیا. زمانی من تلاش کردم و پخشی از من 45 درصد پشت جلد کتاب را خواست که واقعاً منصفانه نبوده و نیست. من سعی کردهام با پخش اینترنتی و پخش الکترونیک از طریق سایت طاقچه کتاب را به دست علاقمندان در سایر نقاط کشور برسانم.
وقتی فهرست کتابهای انتشارات هلیله را مرور میکنیم، متوجه میشویم که نگاه نشر بیشتر سمت فرهنگ است تا بازار. با این گزاره موافق هستید؟ آیا این مساله موقعیت مالی نشر شما را به خطر نمیاندازد؟
راستش دغدغه اول من فرهنگ است تا بازار؛ اما در این دوره و با مشکلات اقتصادی که همه ما و حتی کشور با آن دست به گریبان هستند، نمیتوان نسبت به شرایط مالی بیتفاوت بود. یعنی نمیشود کار کرد. اگر طی این سالها فرهنگ مطالعه را بالا برده بودیم و فرهنگسازی کرده بودیم، این صنعت قادر بود اشتغالزایی و کارآفرینی کند؛ اما متاسفانه این اتفاق نیفتاده است. این شرایط مسلماً ادامه فعالیت را پیچیده و مخاطره آمیز میکند. متاسفانه نهادهای فرهنگی شهر بوشهر نیز چندان حمایتی از انتشاراتیهای استان نمیکنند.
نظر شما