عبدالجبار کاکایی گفت: سعی کردم عاشقانه برای نسلی که ندیده است از جنگ حرف بزنم. ما سالها بیخود در شیپور شعرهای حماسی میدمیدیم. وقتی از آن دریچه وارد شدم موثر بود.
او درباره تغییر ترانهها و شعرها بعد از کرونا گفت: بحرانهای اینچنینی در تاریخ بشر منشا تغییرات و تحولات بوده است. تصور میکنم که این تهدید که جامعه ما و جهان را تحت تاثیر قرار داد به نوعی تهدیدی بود که تبدیل به فرصت شد. شعور زندگی مدرن اجتماعی و امکان فاصلهگذاری اجتماعی از دردهای ما بود. همین که در صفهای مختلف میرفتیم و رعایت مسائلی را نمیکردیم. یک نظم قانونی در کنار یک بلیه طبیعی اتفاقاتی را ایجاد کرد. شنیدم لایه ازن ترمیم شده است. در کشور ما هم طبیعتا برکاتی داشته است. زندگی مصرفی داشت عادتمان میشد. اوایل روزهای شیوع کرونا دم پنجره میرفتیم با حسرت، بعدا فهمیدیم که داشت خوش میگذشت. در اتاقم مینشستم و در آرامش کتاب میخواندم.
او درباره اینکه مردم بیشتر با کدام ترانههایش ارتباط برقرار کردند، گفت: خوانندههای خوب برخی از کارهایم را خواندند. به لطف صدایشان و اهنگسازیهای خوب، برخی کارها ماندگار شدند. آهنگ سریال ارمغان تاریکی با صدای محمد اصفهانی «چه در دل من چه در سرتو» و سریال نفس از جمله این کارها بودند. ولی شروع کار من در این حوزه با ترانه «آسمون بغضشو خالی میکنه/آدمو حالی به حالی میکنه» بود، با الهام از یکی از فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا، «آژانس شیشهای» بود.
این شاعر و ترانهسرا ادامه داد: 10 سال شعرها و ترانههایم را برای آشتی دادن دو نسل سرودم. سکانسی که در آژانس پسر حاج کاظم با او صحبت میکرد تن من را لرزاند. سعی کردم عاشقانه برای نسلی که ندیده است حرف بزنم. ما سالها بیخود در شیپور شعرهای حماسی میدمیدیم. وقتی از آن دریچه وارد شدم موثر بود.
کاکایی در پایان گفت: هنوز هم در تلاش برای گفتوگوی بین نسلی هستم. قرائت رسانهای اجازه نمیدهد شاعران از زیر اتمسفری که برایشان ساخته شده است بیرون بیایند. به دهه 60 طوری نگاه میکنند که انگار عاشق نمیشدند. ترانه «من برادر شده بودم و برادر باید رعایت بکند فاصله را» با همین دیدگاه نوشتم.
نظر شما