در حالی که همهگیری ویروس کرونا منجر به نوشتن داستانهای تازهای در این باره شده، بسیاری از نویسندگان مجبور به بازنویسی و ایجاد تغییراتی در رمانهای خود شدهاند.
تام واتسون، معاون پیشین رهبر حزب کارگر، قرنطینه پرمشغلهای داشته است. او که به همراه ایموجن رابرتسون برای نوشتن یک داستان پلیسی سیاسی قرارداد بسته بودند، به سرعت در حال اعمال تغییراتی در رمان خود هستند تا بازتابدهنده دنیای پساکرونا باشد.
واتسون که حالا به دور از سیاست زندگی را راحتتر مییابد، میگوید: «حالا داستان شامل کاوشی همگانی درباره آن چیزی است که در پسزمینه در حال روی دادن است. جایی که شخصیتهای داستان –اگر بهصورت فیزیکی ملاقات کنند- ترجیح میدهند از لیوان چیزی ننوشند و بطری را قبل از نوشیدن پاک کنند. و پیش از وارد شدن به مکانهای عمومی دمای بدن افراد اندازهگیری میشود، که تا آن زمان همه به آن عادت کردهاند.»
واتسون و رابرتسون مجبورند تصمیم بگیرند: آیا در چشمانداز آنها از آینده، واکسن وجود خواهد داشت؟ او میگوید: «راستش هنوز مطمئن نیستیم که میخواهیم واکسن داشته باشیم یا نه. اما هر اتفاقی هم بیفتد، مردم در آینده نزدیک هنوز در امان نیستند و اوضاع از بد هم بدتر خواهد بود. این یک دنیای پادآرمانی و پسامتمدن نیست. ما در دنیای عجیب و غریبی هستیم که همه چیز در آن تغییر کرده است، اما نه کاملا.»
در حالی که در این مدت شاهد اخبار بیشماری از رمانهایی بودیم که بهطور هدفمند داستانشان در قرنطینه اتفاق میافتاد، -مثل «عشق در قرنطینه» درباره دو همسایه که در بالکن خانههایشان با هم آشنا میشوند یا زنی که قرنطینه را زیرپا میگذارد تا معشوقاش را که در خانهاش به قتل رسیده پیدا کند- تعداد زیادی از نویسندگان در وضعیتی مشابه واتسون و رابرتسون هستند و سعی میکنند با ایجاد اصلاحات، وضعیت کنونی را منعکس کنند، به جای آنکه تغییرات بزرگی در داستان یا شخصیتها اعمال کنند. از این گذشته، چه کسی بین ما میداند که آیندهمان چطور خواهد بود؟
هالی وات، نویسنده رمان «برای شیرها» که برنده جایزه سی.دابلیو.اِی ایان فلمینگ استیل دگر شد میگوید: «برایم بسیار دشوار است که بفهمم چه کار باید بکنم.» او در حال کار روی رمان بعدیاش است، سومین اثر از مجموعهای که در آن ماجراجوییهای «کیسی بندیکت» روزنامهنگار را دنبال میکند و قرار بود تابستان ۲۰۲۱ منتشر شود.
وات میپرسد: «سعی میکنم سر در بیاورم که کجا هستیم. آیا واکسن ساخته میشود؟ آیا سوار شدن به هواپیما با زمانهای که در آن هستیم ناسازگار است؟ آیا کار کردن روزنامهنگاران در یک دفتر عجیب به نظر میرسد؟ وقتی همه با لباس خواب در اتاق نشیمن خود نشستهاند یک کتاب حقیقتا چقدر میتواند جالب باشد؟» او اضافه میکند: «عجیب است بخواهی در مورد آدمهایی بنویسی که سوار قطار میشوند یا به کافه میروند اما حواسشان به کووید-۱۹ است. اما اگر به آن اشاره نکنی مثل این است که یک فیل غولپیکر درون اتاق را نادیده گرفتهای.»
سارا واگان، نویسنده «آناتومی یک رسوایی» اخیرا در حال نوشتن صحنهای بود که در آن دو شخصیت داستان در کافهای دلگیر و پر از توریست با هم ملاقات میکنند. او میگوید: «با گذاشتن ماسک روی صورت توریستها شروع کردم، بعد ناراحتی شخصیتها از محیط آلوده اطراف را توصیف کردم؛ بعد متوجه شدم برای رمانی که قرار است در سال ۲۰۲۱ یا ۲۰۲۲ منتشر شود، بهتر است قرار ملاقات شخصیتها را با یک قهوه «بگیر و ببر» در کنار خاکریز ترتیب دهم.»
واگان میگوید: «اما یک نکته اساسیتر وجود دارد: نمیتوانم بدون تعامل به شخصیتهایم زندگی ببخشم. با اینکه مثلا میتوانم بوسیدن گونهها را اصلاح کنم، چون دیگر عادی به نظر نمیرسد، شخصیتهایم باید همدیگر را ببینند، با هم بگومگو کنند، دعوا کنند، عشق بورزند و در یک داستان پلیسی، به قتل برسند. به عبارت دیگر طرحهای داستانی بسیار کمی وجود دارد.
از طرفی بسیاری از نویسندگان زمان رمانهای خود را به گذشته نزدیک تغییر دادند تا کاملا از این همهگیری دوری کنند. رمی سامر، نویسنده رمانهای عاشقانه مشغول نوشتن یک داستان عاشقانه معاصر در یکی از تاکستانهای توسکان ایتالیا بود، اما با ویراستار خود تصمیم گرفت تا زمان ثبات وضعیت در ایتالیا دست نگه دارند. او میگوید: «شاید داستانم را به زمان گذشته بنویسم، شاید وقتی کرونا فروکش کرد آن را در داستان بگنجانم. اما مطمئنا نمیتوانم آن را در زمان حال بنویسم.»
جنی اوبراین، پرستاری که اولین کتابش، داستان پلیسی «گریه خاموش» به تازگی توسط هارپرکالینز منتشر شده، حالا قصد دارد در مجموعه کارآگاهی خود وقفهای بیندازد. او میگوید: «فکر میکنم انجام تحقیقات جنایی تحت قوانین قرنطینه کار عظیمی است که دشواریهای غیرقابلتصور فراوانی را میطلبد و شک دارم که خواندن آن جالب باشد. به عنوان یک نویسنده دوست دارم مطمئن شوم که برای کتابهایم به خوبی تحقیق کردهام. فکر میکنم شکست میخورم مگر اینکه به دنبال توصیه افرادی باشم که درون این جریان بودهاند –که در شرایط کنونی به نظر چندان مناسب نیست.»
سایر نویسندگانی که در حال نوشتن رمانهایی درباره بیماری بودند، حالا با معضل منحصربهفردی روبهرو هستند. مثل لزلی کلی، که نوشتن مجموعه «سلامتیِ غریبهها» را حدود پنج سال پیش آغاز کرد و داستان آن در جریان یک بیماری همهگیر مشابه کووید-۱۹ اتفاق میافتد. تماشای انعکاس رمانش در واقعیت او را وادار کرده تا روند نوشتهاش را دوباره ارزیابی کند. وقتی سمیره احمد، نویسنده و گوینده تلویزیون به تازگی توییت کرد: «به هر کسی که به فکر نوشتن رمانی در مورد بحران میانسالی با پسزمینه ویروس کروناست میگویم: لطفا این کار را نکن.» کلی در جواب نوشت: «اما اگر پیش از این رمانی درباره همهگیری نوشته باشی چطور؟»
کلی میگوید: «وقتی شروع کردم به نوشتن میتوانستم واکنش دولتها و جوامع به ویروس را هرطور که میخواهم توصیف کنم. حالا تمام خوانندگان بالقوهام خودشان در زمینه همهگیری متخصصاند. آیا دنیایم را به سمت واکنشهای زندگی واقعی سوق میدهم؟ یا شیوه خودم را ادامه میدهم؟ حقیقتا نمیتوانم ناراضی باشم، چون تا به حال هیچ نویسندهای اینهمه منبع الهام نداشته. الان میتوانم درباره زوایای مختلف ویروس که فکرش را هم نمیکردم ۳۰ کتاب بنویسم.»
کلیر فولر، برنده جایزه دزموند الیوت، ۱۵ هزار کلمه برای پنجمین رمانش نوشته که داستان آن تا همین اواخر در آینده نزدیک و در مواجهه با یک بیماری میگذشت. فولر میگوید: «در مورد نحوه برخورد با یک بیماری همهگیر در دنیای رمان بسیار فکر شده است. فکر نمیکنم اشاره نکردن به آن ممکن باشد، و همچنین مطمئن هستم که همه ما، ازجمله دولتها در برابر تهدیدهای آینده متفاوت عمل خواهیم کرد.» او راهحل خود را پیدا کرده: داستان کتابش حالا در سال ۲۰۲۰ اتفاق میافتد، «با واقعیتی کمی متفاوت، بدون کووید-۱۹ اما با یک بیماری دیگر.»
اما برخی از نویسندگان فرصت را غنیمت شمردهاند. سوزی کِی کویین در حال نوشتن «عروسیِ مادر بد» آخرین داستان از مجموعه «خاطرای مادر بد» بود که همهگیری کرونا شروع شد. این رمان به «ویروسِ مادر بد» تبدیل شد که در آن دنیای «جولیت دافی»، مادر مجرد داستان به واسطه بحران ناشی از ویروس کرونا دچار هرج و مرج شده است. این رمان اخیرا منتشر شده و قرار است تمام سود حاصل از آن به تحقیق برای ساخت واکسن اختصاص یابد. او میگوید: «اینکه بتوانی کار مثبتی انجام بدهی و یک کتاب برای امور خیریه بنویسی احساس شگفتانگیزی دارد.»
نظر شما