به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «صبح ساحل» که توسط مهدی خدامیان آرانی نوشته شده، حاوی 309 صفحه است و حوادث عصر امام صادق(ع) را بررسی میکند.
(کدام راه مرا مىخواند؟)، (وقتى تاریخ تکرار مىشود)، (هرگز به خاطر دنیا نیامدهام)، (چرا به پسرم حسادت میورزى)؟، (آتش زیر خاکستر را نمىبینى؟)، (وقتى که نامه تو را مىسوزانم)، (وقتى دروغها آشکار مىشود!)، (آیا لباست را به من قرض مىدهى؟)، (با چوب به جنگ دشمن بروید!)، (آشنایى با اندیشهها)، (خدا که کفش طلایى ندارد)، (چرا این عروسى عزا نشد؟) و (وقتى خدا به من افتخار مىکند)، عناوین فصلهای این کتاب هستند.
از زبان نویسنده صبح ساحل
نویسنده کتاب «صبح ساحل» درباره انگیزه خود از تألیف این کتاب میگوید: «شب بود، مهتاب مىتابید، من در مدینه بودم و پشت پنجرههاى بقیع ایستاده بودم. هواى دلم بارانى شد. به یاد آوردم که دیگران مرا شاگرد امام صادق (ع) مىخوانند، حتماً مىدانى مردم به کسانى که در حوزه علمیه درس مىخوانند «شاگرد امام صادق (ع)» مىگویند. بیست سال مىشد که من در حوزه علمیه بودم، به راستى من براى معرفى امام صادق(ع) چه کردهام. این سؤالى بود که آن شب از خود پرسیدم. آن شب تصمیم گرفتم وقتى به وطن خود بازگشتم، کارِ تحقیق را آغاز کنم و در مورد زندگى امام صادق(ع) کتابى بنویسم. مىدانستم هر کسى توفیق ندارد براى اهل بیت(ع) قلم بزند، براى همین از خداى مهربان خواستم تا توفیق این کار را به من عنایت کند. اکنون خدا را شکر مىکنم که به آرزوى خود رسیدهام.»
با مطالعه کتاب صبح ساحل نویسنده در ابتدا ما را به یک سفر تاریخی در سال 114 هجری قمری میبرد. در این زمان هشام، دهمین خلیفه از خاندان بنی امیه است و مسلمانان او را جانشین خدا بر روی زمین میدانند، خلیفه سایه خدا و امین خداست، ولایت و اطلاعت او بر همگان واجب و حرمت خلیفه از کعبه بالاتر است. در فصل دوم به سفر زید، عموی امام صادق(ع) به شهر کوفه پرداخته شده است. زید در مدینه زندگی میکرد، هشام او را به دمشق طلبید و سپس برای پرسش و پاسخ درمورد ماجرایی، او را به کوفه فرستاد. هشام از فرماندار کوفه خواست که اجازه ندهد، زید روز را در کوفه شب کند و باید سریع از کوفه برود. فرماندار کوفه هم زید را خیلی زود از کوفه خارج کرد.
در فصل سوم کتاب به سال 125 هجری اشاره شده است. در این زمان خبر خوبی میرسد، هشام، آن خلیفه جنایتکار که حکومت استبدادی وی 19 سال به طول انجامید، مرده است. در این مدت شیعیان سختیهای زیادی را تحمل کردند. بزرگان حکومت پس از او انگشتر خلافت را برای ولید میبرند و به او تحویل میدهند و ولید خلیفه میشود. نویسنده در ادامه در فصل چهارم به خاندان پیامبر(ص) که به سادات مشهور هستند اشاره میکند که در این زمان به دو دسته تقسیم میشوند. یک دسته سادات حسنی که از نسل امام حسن(ع) هستند و اکنون سیدمحمد مایه امید آنها شده است. همان سیدمحمد که خیلیها او را مهدی موعود میخوانند و اکنون امام زیدیها است. دسته دوم سادات حسینی که از نسل امام حسین(ع) هستند و بزرگ آنها امام صادق(ع) است.
فصل پنجم این کتاب به سال 126 هجری اشاره کرده، زمانی که حکومت با آشوب و شورشهای زیادی روبرو شده است و این شورشها بیشتر از میان خود بنی امیه است. مروان یکی از بزگان بنی امیه است. او سپاهی آماده میکند و به سوی دمشق حرکت میکند، او میخواهد دمشق را تصرف و یزید را از خلافت سرنگون کند که با قیام ابومسلم خراسانی مواجه میشود و ابومسلم و یارانش موفق میشوند مرو را تصرف کنند. در ادامه در فصل ششم این کتاب به موفقیتهای ابومسلم و تصرف شهرهای مرو، نیشابور، گرگان، ری، اصفهان، نهاوند و کرمانشاه پرداخته شده است. ابومسلم در پی فتح کوفه و قتل مروان است. گویا مروان حمار، آخرین خلیفه اموی خواهد بود. در فصل هفتم به شورش مردم گرگان در سال 130 هجری علیه ابومسلم اشاره شده است. در این زمان امام صادق(ع) در میان مردم نفوذ معنوی زیادی دارد و حاکم آن زمان که میترسید مبادا امام(ع) دست به قیام بزند، برای همین مأموران خود را به مدینه میفرستد تا امام را به عراق بیاورند.
نویسنده در فصل هشتم به قیام خوارج در سال 134 هجری پرداخته در سال 135 نیز قیامی در خراسان و طالقان آغاز میشود و همه مردم شورش میکنند. ابومسلم به مقابله با این قیامها میپردازد و عده زیادی را به قتل میرساند و موفق میشود اوضاع را آرام کند. فصل نهم این کتاب به کشته شدن ابومسلم و خونخواهی او توسط شخصی به نام سنباد است که به دنبال آن موفق میشود، ری، قزوین و نیشابور را فتح کند. در این زمان منصور بر اوضاع مسلط میشود و برای حکومت خود برنامهریزی میکند. منصور میداند که عده زیادی از شیعیان در مدینه جمع شدهاند و از علم و دانش امام صادق(ع) بهره میگیرند. او میداند که امام(ع) مانند خورشید در جهان اسلام میدرخشد، هرکس سؤالی دارد به ایشان مراجعه میکند و جواب خود را مییابد. منصور بدنبال این بود کاری کند که دیگر مردم نتوانند از امام(ع) سؤال بکنند.
نویسنده در فصل دهم کتاب به معرفی امام موسی کاظم(ع) از سوی پدرش امام صادق(ع) و پیدا شدن فرقه اسماعیلیه اشاره کرده است. فصل یازدهم مربوط به جنگ منصور با سید محمد است. در فصل یازدهم میخوانیم که منصور دستور میدهد امام صادق(ع) را به عراق بیاورند و تصمیم میگیرد جعفربن محمد(ع) را به شهادت برساند و بالاخره با انگور آغشته با سم امام(ع) را مسموم کرده، دیگر کاری از دست پزشک هم بر نمیآید، گویا امام بزودی به سوی بهشت پرواز خواهد کرد. فصل سیزدهم این کتاب نیز به بیان اندیشهها و سخنان گهربار امام صادق(ع) اختصاص دارد.
کتاب «صبح ساحل»، تألیف مهدی خدامیان آرانی در ۳۰۹ صفحه با شمارگان 1000نسخه از سوی انتشارات بهار دلها روانه بازار نشر شده است.
نظر شما