کامیل افشار، نویسنده یادداشتی بر رمان دویدن در تاریکی نوشته ناهید شاهمحمدی نوشته و برای انتشار در اختیار ایبنا قرار داده است.
یعنی جهانی خیالی با اتفاقات و شخصیتهایی خیالی کە هیچ جای این جهان واقعی نمیتوان سراغشان گرفت. نمونە بارز آن، غاری کە در دل کوە است و چریکها در آن مخفی شدەاند. مطمئنا همچین غاری را نە در خرم آباد و نە در جایی دیگر نمیتوان سراغ گرفت.
و این دو نکتە بە نظرم برای نشان دادن قوە تخیل ایشان کافی باشد. البتە روی عناصر دیگری همچون حوادث و روان-شناسی اشخاص داستان میتوانست بیشتر کار کنند) مخصوصا اپیزود آغازین داستان و کشمکش بین پروانە و عزت و آن-چە روی میدهد و آن-چە در پی آن میآید (کە حداقل میتوانست بیشتر روی این مسایل کار کند و تنها بە تطابق زبانی و غیرە اکتفا نکند و....
در بخشی از این کتاب آمده است: شمع را روشن کردم. سردم بود. خیلی سردم بود. دندانهایم روی هم نمیماند. هوای غار خفه بود. جاوید آمد؛ با آن شباهتش به مودیلیانی که توی تاریکروشن هم پیدا بود و شمع را ازم گرفت. به خاشاکهای اطراف کشید. گُر گرفتند. انگار که سالها در انتظار شعلهای باشند. کنار آتش رفتم. دلم میخواست وسط شعله باشم که حسابی گرم شوم. بعد گرما در جانم رخنه کرد و حالم جا آمد.
گفتم: «خودت هم بیا کنار آتیش گرم شی.»
این کتاب در 500 نسخه، ۳۴۲ صفحه و قیمت ۵۶۰۰۰ تومان منتشر شه است.
نظر شما