بهصورت طبیعی، یک گونه با گذشت 10 میلیون سال از پیدایش آن، منقرض شده و به گونه دیگری تبدیل میشود. تخمین زده میشود که 9/99 درصد از جانداران در طول تاریخ منقرض شدهاند. عدهای از پژوهشگران بر این باورند که نیمی از گونههای کنونیِ جهان تا سال 2100 نابود میشوند. اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست در گزارش سال 2011 خود اعلام کرد که 25 درصد از پستانداران زمین در شرف نابودی و انقراض هستند.
کتاب «انقراض ششم؛ تاریخ غیرطبیعی» نوشته الیزابت کولبرت؛ روزنامهنگار و نویسنده آمریکایی و پژوهشگر محیط زیست است که تاکنون دوبار جایزه ملی مگزین و یک بار جایزه پولیتزر را دریافت کرده است.
کولبرت در این کتاب که در سال 2015 برای آن موفق به دریافت جایزه پولیتزر شده، درک انسان از انقراض در دهه 1740 تا زمان حال را رهگیری میکند؛ او در این اثر میگوید که دانشمندان بر سر این نکته که انسانها عامل انقراض ششم هستند، توافق دارند.
آیا انسانها عامل انقراض ششم هستند؟
این روزنامهنگار در ابتدای کتابش درباره شروع زیستِ گونه انسان روی زمین، مینویسد: «آنطور که میگویند اوایل داستان خیلی مشخص نیست. شاید این داستان دویست هزار سال قبل با ظهور گونهای جدید شروع شد. این گونه در آن زمان هنوز نامی نداشت -هیچ نامی- اما استعداد آن را داشت که روی بقیه نام بگذارد. این گونه مانند هر گونه نوپایی در معرض خطر قرار داشت. تعدادش اندک و قلمرو او محدود به باریکهای در شرق آفریقا بود. جمعیت آن به کندی افزایش مییافت و به احتمال زیاد تعداد آن به چند هزار جفت محدود بود. اعضای این گونه نه چابک بودند، نه قوی و نه بارور، اما خلاقیت غریبی داشتند. آنها کمکم به مناطقی با آبوهوا، شکارچیان و شکارهای متفاوت پا گذاشتند. بهنظر نمیرسد هیچیک از قید و بندهای رفتاری یا جغرافیایی معمول مانعی در برابر آنها پدید آورده باشد... این ماجرا هزاران سال بهصورت نامنظم ادامه پیدا کرد و زمانی که این گونه دیگر چندان هم نوخاسته محسوب نمیشد، در گوشه و کنار کره زمین پراکنده شد.
تاکنون هیچ موجودی حیات را روی کره زمین اینگونه تغییر نداده است. در گذشتههای دور، بسیار دیر به دیر، زمین متحمل تغییراتی چنان شدید شده که تنوع حیات را به خطر انداخته است. پنج مورد از این رویدادهای پیشین چنان فاجعهبار بوده که طبقهبندی خاص خودشان را دارند و آنها را پنج انقراض بزرگ نام نهادهاند. در آنچه شبیه یک تصادف باورنکردنی بهنظر میرسد، اما احتمالا به هیچ روی تصادفی نیست، درست وقتی انسانها متوجه شدند خودشان دارند مسبب رویدادهای دیگر از این دست میشوند، سرگذشت این رویدادها کشف شد. هنوز بسیار زود است بگوییم اینیک نیز به وسعت پنج انقراض قبلی خواهد بود، هرچند به انقراض ششم معروف شده است.»
اسیدی شدن اقیانوسها، ناگوارترین رویداد ممکن!
دکتر جان زالاشویچ از محققان زمینشناسی دانشگاه لستر در جایی گفته است که «اسیدی شدن اقیانوسها، ناگوارترین رویداد ممکن است.» اما در پاسخ به اینکه چرا اسیدی شدن اقیانوسها چنین خطرناک است؟، در کتاب حاضر میخوانیم: «پاسخ به این سوال دشوار است، تنها به این دلیل که شامل فهرست دور و درازی میشود. بسته به آنکه موجودات زنده تا چه حد قادر به تنظیم شیمی درون خود هستند، اسیدی شدن میتواند بر متابولیسم، فعالیت آنزیمها و عملکرد پروتئینها اثر بگذارد. از آنجا که اسیدی شدن ترکیب جوامع میکروبی را تغییر خواهد داد، قابلیت استفاده از مواد مغذی اصلی مانند آهن و نیتروژن را عوض میکند. به دلایل مشابه، میزان نوری را که در آب نفوذ میکند تغییر خواهد داد و به دلایل نسبتا متفاوت، شیوه انتشار صدا را عوض خواهد کرد. (در مجموع انتظار میرود اسیدی شدن دریاها را پرهیاهوتر کند) احتمالا رشد جلبکهای سمی را تشدید خواهد کرد. این امر بر فتوسنتز اثر میگذارد و ترکیبات حاصل از حل فلزات را تغییر خواهد داد به نحوی که در مواردی میتواند آنها را سمی کند.
ازجمله بیشمار صدمات ممکن، به احتمال زیاد گروهی از موجودات را درگیر کند که به آهکداران معروفاند. (اصطلاح آهکداران برای موجوداتی بهکار میرود که صدف یا اسکلت خارجی یا در مورد گیاهان، نوعی داربست داخلی از کربنات کلسیم معدنی میسازند). آهکداران دریایی تنوع شگفتانگیزی دارند... اسیدی شدن اقیانوس با کاهش تعداد یونهای کربناتِ در دسترس هزینه آهکسازی را بالا میبرد. ساختن خانه را در حالی تصور کنید که یک نفر مدام از آجرهای شما میدزدد. هرچه آب اسیدیتر باشد، انرژی بیشتری برای تکمیل مراحل ضروری لازم است. در مرحلهای آب حالت خورندگی پیدا میکند و کربنات کلسیم جامد شروع به حل شدن میکند. تجربیات آزمایشگاهی نشان داده که آهکداران با کاهش pH اقیانوس، عملا صدمه خواهند دید.»
آیا بیشتر انسانهای امروزی نئاندرتالاند؟
دانشمندان بر این عقیدهاند که نئاندرتالها حدود 30 هزار سال قبل ناپدید شدهاند. برای توضیح ناپدید شدن آنها انواع نظریات مطرح شده است. کولبرت در کتاب «انقراض ششم» در اینباره نوشته است: «اغلب تغییرات آبوهوایی را علت آن دانستهاند، بعضی مواقع به نوعی بیثباتی کلی استناد کردهاند که در محافل زمینشناسی از آن با عنوان «آخرین بیشینه یخچالی» یاد میشود و گاه به «زمستان آتشفشانی» که گمان میرود علت آن انفجاری عظیم بوده که در منطقهای نه چندان دور از ایسکیا معروف به میدانهای فلگرایین رخ داده است. گاهی نیز بیماری یا بدشانسی عامل این ماجرا تلقی میشود. بههرحال در دهههای اخیر بیش از پیش معلوم شده که نئاندرتالها به همان طریقی از بین رفتهاند که مگاتریومها، ماستودون آمریکایی و بسیاری دیگر از جانوران عظیمالجثه بدشانس. به عبارت دیگر، آنطور که یکی از پژوهشگرها به من گفت: «بدشانسی آنها ما بودیم.»
انسان امروزی تقریبا چهل هزار سال قبل به اروپا رسید، اسناد باستانشناختی بارها و بارها ثابت کرده که وقتی انسان امروزی راهش را به منطقه زندگی نئاندرتالها باز کرد، آنها ناپدید شدند. شاید با جدیت به دنبال حذف نئاندرتالها بودهاند، شاید هم صرفا در نتیجه رقابت آنها را از صحنه خارج کردهاند. بههرحال، نابودی آنها از الگوی آشنایی پیروی میکند با یک تفاوت مهم و ناراحتکننده. قبل از آنکه انسان امروزی نئاندرتالها را از میدان بهدر کند، با آنها مراوده جنسی داشته. در نتیجه این رابطه، بیشتر انسانهای امروزی کمابیش -حداکثر تا چهار درصد- نئاندرتالاند.»
نخستین چاپ کتاب «انقراض ششم؛ تاریخ غیرطبیعی» در 359 صفحه با شمارگان یکهزار و 100 نسخه به بهای 49 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس راهی بازار نشر شده است.
نظر شما