انتشارات امیرکبیر در چاپ سوم ترجمهای از زندهیاد بهمن فرزانه نام کتاب را تغییر داد و پس از انتشار دو چاپ نام کتاب بولگاکف را از «استاد و مارگریتا» به «مرشد و مارگریتا» تغییر داد. در این گزارش به نظریات مختلف پیرامون این اتفاق پرداختهایم.
برای بررسی موضوع ابتدا باید به سراغ شروع این اعتراض برویم. اسدالله امرایی در صفحه خود درباره این موضوع نوشته است:
«واقعا چه استدلالی پشت این ماجراست. سال نود و شش انتشارات امیرکبیر در بایگانی اسناد به ترجمه زندهیاد بهمن فرزانه از کتاب بولگاکف دست یافته است. رمان با عنوان استاد و مارگاریتا منتشر شد. در مورد قرارداد آن چون اطلاعی ندارم طبعا اظهار نظری نمیکنم. انتشار آن را هم غیرعادی نمیدانم. خیلی از آثار منتشر نشده در جهان سالها پس از درگذشت صاحبان آثار در میان دستنوشتههای آنها کشف و منتشر میشود. تازهترین نمونهاش انتشار داستان همینگوی در مجله نیویورکر است. میپذیریم که ناشر در انتخاب عنوان کتاب مخیر است اما هفت ترجمه دیگر از این کتاب با عنوان مرشد ومارگریتا موجود است که اولین آنها با ترجمه جناب عباس میلانی در نشر نو منتشر شده و از اقبال خوبی برخوردار است که مدیریت حرفهای و کاربلدی پشت آن است.
یک ترجمه با عنوان مرشد و مارگاریتا به ترجمه حمیدرضا آتشبرآب در نشر کتاب پارسه منتشر شده آتشبرآب اسم نویسنده را بولگاکاف ضبط کرده و ترجمه پرویز شهدی در انتشارات مجید و ترجمه سوفیا جهان در نشر شیر محمدی، ترجمه منیژه آشتیانی در انتشارات پویان، ترجمه سالومه مهوش در نشر اکباتان و محمد امین فقیه در نگارش الکترونیک. اشهر آنها ترجمه عباس میلانی است که فضل تقدم و تقدم فضل با ایشان است. ترجمه آقای آتشبرآب را که از روسی انجام شده نخواندهام. انتشارات امیرکبیر کتاب کشف شده را با همان عنوان اولیه انتخابی زندهیاد بهمن فرزانه منتشر کرد. تا اینجای کار هم ایرادی ندارد. اما تغییر عنوان کتاب به مرشد و مارگاریتا آن هم وقتی که دیگر بهمن فرزانه زنده نیست و منطقاً نمیتواند درخواست یا اجازهٔ تغییر عنوان بدهد کار پسندیدهای نیست که هیچ جفایی است هم در حق مترجمی که دستش از این دنیا کوتاه است و هم در حق مترجمان دیگر. البته بماند که خواننده کتاب موجود باشعوری است اما با دیدن اسم معروف کتاب و مترجم شناخته شدهاش ممکن اغوا شود.»
تلاشهای ما برای صحبت با مسئولان امیرکبیر به نتیجهای نرسید؛ اما اطلاعات به دست آمده نشان میدهد که این کار با هماهنگی خواهر بهمن فرزانه که وارث آثار اوست، انجام شده است. از طرفی بر اساس صحبتهایی که میان اهل قلم رواج دارد، انتخاب عنوان کتاب و طرح جلد بر عهده ناشر است و ناشر اجازه دارد هر نام و طرح جلدی که دلاش میخواهد را برای کتاب انتخاب کند.
از طرفی در متن خبری که این انتشارات درباره انتشار جلد سوم این کتاب منتشر کرده است، آمده:
«به گفته مسئولان امیرکبیر، تغییر عنوان کتاب به «مرشد و مارگاریتا» با مجوز و تاییدیه مکتوب خانواده زندهیاد بهمن فرزانه صورت گرفته است که از نظر قانونی، مالک همه حقوق قانونی و مالی آثار آن مرحوم در انتشارات امیرکبیر محسوب میشود. از اینرمان ترجمه دیگری به قلم عباس میلانی هم در بازار نشر کشور موجود است.»
عبدالله کوثری، مترجم شناخته شده کشورمان درباره این موضوع به ایبنا گفت: من اصلا ترجمه بهمن فرزانه را ندیدم و حتا نمیدانم چرا این کتاب باید بعد از این همه سال چاپ شود، چه رسد به اینکه بخواهم درباره تغییر اسمش صحبت کنم. حتا نمیدانم بهمن فرزانه این کتاب را کی ترجمه کرده است.
وی ادامه داد: در اسم کتاب کلمه «مستر» آمده است که خیلیها آن را «استاد» ترجمه کردهاند. خود میلانی در مقدمه کتاب میگوید که کلمه مورد نظر او هم «استاد» بوده؛ اما هوشنگ گلشیری که کتاب را ویرایش میکند به او پیشنهاد میدهد که نام کتاب را «مرشد و مارگاریتا» بگذارد و او هم قبول میکند. به هر حال این کتاب را همه با ترجمه عباس میلانی میشناسند. این کتاب مدتی منتشر نشد و به تازگی ویراست جدید آن در بازار عرضه شده است. بنابراین من سعی میکنم درباره ترجمهای که داستان چاپش را نمیدانم و اصلا نخواندم صحبت نکنم.
این مترجم در پاسخ به این سوال که آیا وارث از نظر اخلاقی و حقوقی حق تغییر نام اثر نویسنده یا مترجم متوفی را دارد یا خیر گفت: من واقعا اطلاعی از این موضوع ندارم و اگر قانون چنین اختیاری را در اختیار وارث گذاشته است، پس لابد چنین حقی دارد. به هر حال احتمالا ابتدا همان اسم «استاد و مارگاریتا» را گذاشتند و بعد به تقلید از میلانی و گلشیری نام را تغییر دادهاند.
مهدی غبرایی دیگر مترجم شناخته شده کشورمان نیز در این باره به ایبنا گفت: یک ضربالمثلی داریم که میگوید «به شتر گفتن چرا گردنت کج است، گفت کجام راسته» حالا این هم مثل وضعیت ماست. یکی دو تا مشکل که نداریم، زیاد است. این هم یکی از آن مشکلات. متاسفانه نتیجه آن تصمیم نادرستی که برای امیرکبیر گرفتند و آن را از دست آدم لایقی که کارش را بلد بود، درآوردند، میشود وضعیت امروز که میبینیم کتابها را لتوپار میکنند و چنین مشکلاتی را به وجود میآورند. واضح است که این کار درستی نیست و من هم صحبتهای اسدالله امرایی را تایید میکنم.
وی ادامه داد: اصلا من با ترجمه مجدد مخالفم، مگر اینکه از زبان اصلی باشد. از این رو معتقدم اگر بهمن فرزانه میخواست چنین کاری کند، سالها پیش انجام میداد. برای خود من نیز چندین بار این اتفاق پیش آمده است و حتا 10 سال پیش پیشنهاد ترجمه همین اثر را نیز به من دادند که گفتم درست نیست آدم دست روی کتاب مترجمی که یک کتاب ترجمه کرده و آن را نیز درست و صحیح انجام داده، بگذارد.
این مترجم پیشکسوت با اشاره به داستان ترجمه این اثر اظهار کرد: عجیبتر از تغییر نام، داستان انتشار این اثر است. به احتمال زیاد بهمن فرزانه این کتاب را سالها پیش از زبان ایتالیایی ترجمه کرده است اما به هر دلیل این اثر مدتی منتشر نشده، حال میتواند دلیل این اتفاق خود مترجم باشد که منصرف شده یا اینکه ناشر دست نگه داشته است و میبینم که بعد از مرگ مترجم کتاب چاپ میشود. من درباره این اتفاق چه بگویم و فکر میکنم که اگر سکوت کنم، بهتر است.
وی در پایان گفت: واقعا نمیدانم که خانواده من این حق را دارند که بعد از مرگم نام آثارم را عوض کنند یا نه؛ اما به نظر من وارث به شرطی این حق را دارد که خودش نیز در این حوزه سررشته داشته باشد؛ یعنی وارث خودش در ترجمه و ادبیات صاحبنظر باشد.
در گام آخر این گزارش به سراغ عباس حسینینیک رفتیم که سابقه سالها کار حقوقی در نشر را دارد، وی در توضیح حقوقی اتفاقات رخ داده اظهار کرد: موضوع پدیدآورنده با مترجم کمی متفاوت است. ابتدا پدیدآورنده: او حق معنوی بر همه اثرش را دارد حتی عنوان کتاب و طرح جلد. منتها در خصوص طرح جلد به دلیل اینکه آن را باید مرتبط با انتشارات هم دانست، علاوه بر نظر پدیدآورنده، نظر ناشر هم باید باشد. یعنی این دو باید بر روی طرح جلد توافق داشته باشند؛ اما عنوان کتاب فقط نظر پدیدآورنده مهم است و باید رضایت داشته باشد.
وی ادامه داد: مترجم وضعیتی مشابه پدیدآورنده ندارد. او باید به عنوان کتاب و محتوا که اثر پدیدآورنده است، مقید باشد. البته این تقید به معنای آن نیست که باید ترجمه تحت اللفظی کند بلکه باید مقصود و هدف پدیدآورنده را برآورده سازد. به همین دلیل مترجم میتواند عنوان کتاب را در حول و حوش عنوان اصلی انتخاب کند.
این ناشر در توضیح حق ناشر برای تغییر عنوان کتاب گفت: حال در پاسخ به این سوال که آیا ناشر میتواند عنوان را بدون اجازه مترجم تغییر دهد باید گفت، اگر ترجمه عنوان دقیقا همان عنوان اصلی است، نه مترجم و نه ناشر حق تغییر ندارند. اما اگر عنوان مرتبط دیگری انتخاب کردند، باید اجازه مترجم را داشته باشد. برای موضوعی که با من مطرح کردید، ظاهرا ناشر عنوان را به عنوان اصلی نزدیکتر کرده است. بنابراین به نظرم در این خصوص ناشر تخلفی نکرده چون حق پدیدآورنده بر حق مترجم اولویت دارد.
وی در پایان گفت: اصل این است که عنوان اصلی پدیدآورنده گذاشته شود و اگر قبلاً عنوان دیگری انتخاب شده، بازگشت به عنوان اصلی تخلف نیست.
با توجه به تمامی نکات مطرح شده به نظر میرسد که ناشر تخلفی را انجام نداده؛ اما چیزی که مشخص است، نام مورد نظر مترجم تغییر کرده و حال باید به این سوال پاسخ دهیم که از نظر اخلاقی، دست بردن در ترجمه مترجمی فوت شده کار درستی است یا خیر؛ البته شاید این اتفاق در فروش کتاب تاثیرگذار باشد و به عبارتی به بهتر دیده شدن مترجمی که دستاش از دنیا کوتاه است، کمک کند.
نظر شما