در این رمان، ماهرخ در زندگیاش با چالشهای احساسی و حوادث زیادی روبه رو میشود و تلاش میکند تا در گذر از این راه تسلیم جامعه، خانواده و حتی خودش نشود. او نهتنها میکوشد که با تمام تبعیضات و تعصبات اجتماعی و سنتی شهرش بهجای کنار آمدن، مبارزه کند، بلکه تصمیم میگیرد این شجاعت و جسارت را به دخترانی هم که در شهرش به آیندهای روشن امید دارند، القا کند.
«ماهرخ» عاقبت موفق میشود از جایگاه یک دختر کارگر در شهری کوچک، خود را به موقعیت اجتماعی مطلوبی در پایتخت برساند اما درمییابد که یکی از دلایل مهم موفقیتش، همراهی مردانی بوده است که در کنارش به او انگیزه دادهاند و او را تحسین کردهاند. او همواره آرزو میکند که ای کاش به اندازهای که دختران و زنان جسور در کشورش زندگی میکردند، کاش مردانی در کنار آنها بودند که رها از بندهای کورکورانه به دختران، خواهران، همسران و مادرانشان کمک میکردند تا زیباتر، امنتر و جسورتر زندگی کنند.
«مهسا حبیبیان» رماننویس و مولف دامغانی که رمان «سپید آرام» او بهتازگی ازسویی انتشارات مروارید منتشر شده است، در گفتوگویی با خبرنگار ایبنا گفت: تحصیلاتم مرتبط با ادبیات نیست؛ من کارشناس ارشد میکروبیولوژی هستم. درباره اینکه چرا و به چه دلیل به نوشتن روی آوردم، باید بگویم از کودکی نوشتن همراهم بود و اولین داستانها را در کودکی مینوشتم که پدرم ویراستاری آن را انجام میداد و سپس آنها را به دوستان میدادم و مطالعه میکردند علاوه بر آن نمایشنامهنویسی هم انجام میدادم؛ اما هیچوقت تصمیمی برای نوشتن بهصورت حرفهای نداشتم تا اینکه رمان «سپید آرام» را نگاشتم هرچند علاقه به نوشتن همیشه در من بود.
وی افزود: هر آدمی در برههای از زندگی دچار دغدغههایی درونی میشود؛ ممکن است برای بعضی افراد در دهه ۲۰ زندگی، برای برخیها دیرتر اتفاق بیفتد و شاید بعضیها تا آخر عمر به این نقطه نرسند. این دغدغهها میتواند عاطفی، اجتماعی و سیاسی باشد؛ اینکه یک مشکلی در جامعه میبیند و نمیتواند آن را فراموش کند و تمام هم و غماش همین مشکل میشود؛ بهعنوان مثال «کودکان کار» که مشکل کل ایران است و ممکن است خیلیها به آن توجه کنند، برخی افراد کارهای خیر برایشان انجام دهند و خیلیها هم بیتفاوت باشند. اما من بعد از سی سالگی به این نقطه رسیدم با انبوهی از دغدغهها و مسائل سیاسی و اجتماعی که ذهنم را درگیر کرده بود و هر روز به این موضوعات فکر میکردم.
وی ادامه داد: چون رشته تحصیلیام مرتبط با ادبیات نبود، از نوشتن هراس داشتم و نمیدانستم باید چه کاری انجام دهم تا اینکه به طور خیلی تصادفی با یک گروه روانشناسی آشنا شدم و دو اتفاق بزرگ در زندگیام افتاد؛ اول ترس از نوشتن و استرس از دست به قلم شدن در من از بین رفت و دوم اینکه آنقدر حس خودشناسی و شناخت آدمهای متفاوت در جامعه به من کمک کرد که جسارت پیدا کردم دغدغههایم را در قالب داستان با شخصیتپردازی بیاورم و با دانشی که از علم روانشناسی به دست آوردم، بتوانم شخصیتهای داستان را پردازش کنم و آنچه در ذهنم بود را روی کاغذ آورم.
وی تصریح کرد: نویسنده حرفهای و رماننویس حرفهای تنها هزینهای که باید در زندگی خودش بپردازد، خرید کتاب و مطالعه آنها است؛ در واقع خواندن، خواندن، خواندن و این تنها هزینهای است که باید بپردازد؛ متاسفانه افرادی هستند که سالانه یک یا چند رمان مینویسند بدون آنکه بخواهند آن را ویراستاری یا بازنویسی کنند و سعی در بهبود آن اثر انجام دهند اما اصرار دارند و عجله دارند که آن را چاپ کنند و حاضرند با پرداخت هزینه به نشرهای درجه ۲ و ۳ اثر خود را چاپ کنند و یا در چاپ با ناشر مشارکت میکنند.
این مولف دامغانی با بیان اینکه متاسفانه این مدل چاپ رمان در اکثر نشرها باب شده است، گفت: من صد درصد مخالف این قضیه هستم هرچند با این کار نویسنده به رزومه حرفهای خودش صدمه میزند و مخاطب ایرانی را از خواندن رمان ایرانی دور میکند. به همین خاطر است که هر فردی که علاقه به خواندن رمان دارد، با حضور در کتابفروشی بدون درنگ سمت قفسه رمانهای خارجی میرود؛ اولویت خواندن مخاطبان ایرانی رمانهای خارجی است؛ یکی از دلایلش همین موضوع است که نویسندگان بهطور حرفهای رفتار نمیکند و عجله دارند برای تعریف یک اصل و به هر قیمتی میخواهند تعداد رمانهای چاپ شده خودشان را افزایش دهند بدون آنکه زمان کافی صرف کنند و بازنویسی و بازنگری داشته باشند و آنقدر کیفیت آن اثر را به درجه مطلوبی برساند که نیازی به سرمایهگذاری مالی از سوی نویسنده نباشد و ناشران مطرح و برتر با استقبال و اشتیاق آن اثر را به چاپ برسانند.
حبیبیان یادآور شد: در مورد رمان من هم این اتفاق افتاد. خیلیها احتمال اینکه یک نشر معتبر در ایران بخواهد اولین اثر نویسنده نوقلم همچون من را بپذیرد، نمیدادند اما چون دوست داشتم کارم را بهصورت حرفهای شروع کنم، برای «سپید آرام» وقت گذاشتم و سعی کردم با اینکه اولین اثرم بود، هیچ عجلهای نداشته باشم و با دقت در شخصیتپردازی و چیدمان پیرنگ را تا اندازهای محکم و قوی کنم و مطمئن شوم تا اینکه زمان جلب اعتماد نشر معتبر همچون نشر مروارید فرا رسیده و متقاعدشان کنم این اثر با توجه به اینکه اولین اثر یک نویسنده است اما میتواند در سطح سایر آثار نشرهای معتبر کشور حرفی برای گفتن داشته باشد و به چاپ برسد.
وی گفت: به سایر دوستان و اهالی کتاب هم که میخواهند در این مسیر گام بردارند، توصیه میکنم اگر تصمیم دارند که صرفاً اثری از خود داشته باشند و ناشران درجه ۲ و ۳ آن را چاپ کنند، این کار را نکنند و هزینه پرداخت اثرشان را صرف خرید کتاب و مطالعه کنند و با تکمیل اطلاعات و بازنگری در نوشتههایشان به درجهای از توانایی برسند که ناشران متقاضی چاپ آن اثر باشند و اثر نویسنده را بدون هیچ هزینهای چاپ کنند.
این مولف دامغانی ادامه داد: بیشتر از پول، برای رماننویس و داستاننویس صرف وقت و دقت در تالیف اثر مهم است؛ اینکه در رمانهای آینده و نوشتههای آتی چه موضوعاتی برایم مهم است که به آن بپردازم، دغدغههای اجتماعی است که مردم ایران با آن روبهرو هستند و در رمان دوم و سوم که در حال بازنویسی و نوشتن آن هستم، به این موضوعات پرداختهام. من بهشدت از تکرار پرهیز میکنم؛ هم در داستان و هم در شخصیتپردازی، به هیچ عنوان دوست ندارم داستانهایم رنگ تکرار بگیرد.
حبیبیان گفت: دغدغههای اجتماعی مردم آنقدر زیاد است که میتوان دهها داستان با صدها شخصیت متفاوت خلق کرد تا به مخاطبان نشان دهیم مردم با چه مسائلی روبرو هستند و با چه چیزهایی سروکار دارند؛ شاید در نوشتهها راه گریزی به خودشناسی و بیشتر فکر کردن برای مخاطب چه از نظر عاطفی و چه از نظر فکری باز شود و اینکه بعد از خواندن رمان مخاطب به فکر فرو رود که چه کمکی میتواند به رفع مشکلات بکند.
وی در خاتمه یادآور شد: دغدغههای اجتماعی ایران چه در گذشته و چه در حال از مهمترین موضوعات نوشتن برای من است و پیرنگ اصلی را برایم تشکیل میدهد.
نظر شما