نویسنده کتاب «جامعهشناسی مسائل آپارتماننشینی در ایران»:
پروندههای تلمبار شده شاکیان آپارتمانها در دستگاه قضا/ تاکید بر جایگاه نامناسب جامعهشناسی مردممدار در ایران
پروندههای تلمبار شده بسیاری از شاکیان آپارتمانها در دستگاه قضا وجود دارد که از رفتارهای غیرمدنی برخی ساکنان، به ستوه آمدهاند و این در حالی است که علیرغم ورود نهادهای اجتماعی و دستگاه قضا بر این عرصه، رسیدگی به پروندهها، گاه سالها به طول میانجامد.
لطیف رضوی به تازگی کتاب «جامعهشناسی مسائل آپارتماننشینی در ایران» را تالیف کرده و در این کتاب اعتقاد دارد در کتابهای جامعهشناسی و دانشگاهی معمولا بر این نکته تاکید میشود که جامعهشناسی مردممدار برخلاف جامعهشناسی انتقادی و حرفهای، به مردمانی توجه دارد که خارج از دایره دانشگاه قرار دارند. هرچند در این زمینه پیشرفتهایی صورت گرفته و پژوهشهای دانشجویی در این زمینه مشهود است، اما هنوز راه درازی در پیش است تا جامعهشناسی مردممدار ایران به یافتههای دلخواه دست یابد. مشروح گفتوگو با این پژوهشگر در ادامه آمده است:
با توجه به اینکه سالهاست که زندگی آپارتمانی در کشور رو به افزایش است، چرا گفتمان لازم برای آپارتماننشینی به وجود نیامده است؟
علوم اجتماعی آنطور که باید به اهل فن سپرده نمیشود و این مشکل امروز جامعه است. بسیاری از آثاری که درباره آپارتمان و جمعیت آپارتماننشین تولید میشوند، خوانده نمیشوند. برای این موضوع دلایل متعدد میتوان بر آن برشمرد؛ اساسا یا در تولید محتوا مشکل وجود دارد و در نتیجه کیفیت و کمیت آثار بر رغبت مخاطبان و خوانندگان اثر میگذارد و یا نویسنده اثر، به دلیل ناتوانی در تحلیل مسائل و مشکلات آپارتماننشینی، صرفا اقدام به بازتولید نظرات و قواعد میکند. یک مطالعه اجمالی در این حوزه میتواند ما را به این نکته رهنمون سازد که در زمینه بررسی مسائل و مصائب آپارتماننشینی، نویسندگان کمتری وجود دارند که به متون اصلی علوم اجتماعی ورود میکنند و این نقطه ضعف آنان است. به نظر من، مراجعه به متون اصلی علوم اجتماعی، تنها گزینهای است که بر اساس آن میتوان افزون بر تولید علمی، مسیر شکلگیری گفتمانهای لازم را هموار کرد.
اشاره کردید که کتابتان بررسی و مطالعه رفتارهای چالشزا و غیر مدنی در میان ساکنان مجتمع است. از نظر جامعهشناسی اگر بخواهیم این موضوع را بررسی کنیم به چه نتایجی دست مییابیم؟
در کتاب جامعهشناختی مسائل آپارتماننشینی، بررسی و مطالعه رفتارهای چالشزا و غیرمدنی ساکنان مجتمعهای مسکونی از اهداف مهم بشمار میآید. جامعهشناسی مطالعه پدیدههای اجتماعی است. ساختارهای مدرنیته و آثار مترقب آن که میتوان به زندگی در تراکم اشاره کرد، از بروز و ظهور رفتارهای نامعقول در مجتمعهای مسکونی حکایت میکند که در روزگاری نه چندان دور، در زندگی سنتی، وجاهت نداشت. در واقع وظیفه جامعهشناسی، بررسی رفتارهای ناهنجار در جامعه است.
به اعتقاد شما نبود بافت سنتی و معماری اصیل ایرانی تا چه اندازه بر مشکلات آپارتماننشینی مردم این روزگار موثر بوده است؟
به نظر من بررسیهای جامعهشناسی، علاوه بر شناخت عوامل مداخلهگر، بررسی آشوب و هرج و مرجهای درون آپارتمانی، میتواند ضمن ارائه رهیافتهای علمی به نهادها و سازمانهای اجتماعی، حالت الزامآوری را به منظور کنترل و نظارت ایجاد کند. در ایران و آنچه در کشور اسلامی ما در عرصه جامعهشناسی، نیاز اساسی است، بررسیهای جامعهشناسی مردم مدار است. جامعهشناسی مردم مدار به مسائل خرد جامعه میپردازد؛ جامعهشناسی هرچند در کشور ما جا افتاده اما رهآورد غرب است و باید در نظام انطباقها و سازگاریها تامل کرد.
چرا دانش جامعهشناسی خرد و مردممدار با تمام پیشرفتهایش به فرهنگ آپارتماننشینی و زندگی شهری نگاه علمی نداشته است؟
جامعهشناسی ایران از مسالهای در رنج است. جمعیتی وجود دارند که در دایره مطالعات و بررسیهای جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی قرار نمیگیرند. در واقع میخواهم بگویم که جمعیت آپارتماننشین در مطالعات اجتماعی در گوشههای اجتماع انسانی جای دارند و آنطور که باید ناهنجاریهای اجتماعی و یا آسیبهای اجتماعی مورد مطالعه قرار نمیگیرند. در کتابهای جامعهشناسی و دانشگاهی معمولا بر این نکته تاکید میشود که جامعهشناسی مردممدار برخلاف جامعهشناسی انتقادی و حرفهای، به مردمانی توجه دارد که خارج از دایره دانشگاه قرار دارند. هرچند در این زمینه پیشرفتهایی صورت گرفته و پژوهشهای دانشجویی در این زمینه مشهود است، اما هنوز راه درازی در پیش است تا جامعهشناسی مردممدار ایران به یافتههای دلخواه دست یابد.
جامعهشناسی مردممدار با جامعه مدنی پیوند دارد. جامعه مدنی، گروههای اجتماعی مختلف را در خود دارد که این گروهها میتوانند در موقعیت تقابل و یا همسو با نظام اجتماعی سیاسی جامعه قرار گیرند.
زندگی در آپارتمانهای امروزی از فرهنگ تقلیدی از زندگی غربی و سبک زندگی آنان ناشی شده و این از نگاه جامعهشناسی تا چه اندازه میتواند آسیبزننده باشد؟
فرهنگ و تمدن قویم و قدیم ایران، موضوع تازهای نیست که بشود به راحتی از آن عبور کرد. آپارتمان رهآورد غرب است؛ آپارتماننشینی، موضوعی است که بسیاری از اوامر فرهنگی را تحتالشعاع قرار داده است. فرهنگ، خرده فرهنگ و نظام مدیریتی خانوارها و نهادهای اجتماعی ایران، سنخیتی با فرهنگ وارداتی ندارد و این موضوعی است که در فرهنگ تقلیدی و سبک زندگی باید به آن اندیشه کرد. نوع دوستی و حق همسایگی و همجواری را در نظر بگیریم. جمعیت آپارتماننشین جامعه ایران، روزگارانی با همسایگان و در کنار همسایگان میزیستند. این نقطه عطفی بود برای نوع دوستی و معیارهای اخلاقی اسلامی. شرایط امروز آپارتمانها، با چنین موضوعاتی بیگانه است. این در حالی است که در شرایط امروز آپارتماننشینی، ارج و قرب همسایگی رو به افول است.
چرا دانش جامعهشناسی خرد و مردممدار با تمام پیشرفتهایش به فرهنگ آپارتماننشینی و زندگی شهری نگاه علمی نداشته است؟
در این کتاب به نبود راهبردهای امدادی و کمک به جمعیت آپارتماننشین و به خصوص ساکنانی که در معرض رفتارهای غیرمدنی افراد در درون آپارتمان قرار دارند، اشاره کردهام و تضادها، تناقضات و ارتباطات موثر و نه انفعالانه را یادآوری کرده و اعتراض خود را بر شیوه سازماندهی مجتمعهای مسکونی بروز دادهام. بررسیهای من نشان داد که شیوه سازماندهی مجتمعهای مسکونی در جامعه مورد مطالعه (شهر تهران)، به دلیل تأثیر بر خوانایی، نفوذپذیری، انعطافپذیری و قلمرو فضایی بر میزان تعامل اجتماعی ساکنان موثر است.
اشاره کردهاید که کتاب حاضر را با استفاده از پرسشنامه، جستوجوی رایانهای، منابع و کتب دیگر تالیف کردهاید. در این پژوهش به چه نکات تازه و جدیدی دست یافتید که برایتان جالب توجه بود و در جامعهشناسی فرهنگ آپارتماننشینی موثر خواهد بود؟
بررسیها نشان داد که آپارتمانهای آشفته بدون راه علاج و درمانده در جامعه مورد نظر وجود دارند که ساکنان آن بیشتر از دیگران از رفتارهای بیادبانه برخی ساکنان در رنج هستند و مشکلاتشان همچنان باقی است. رفتار بیادبانه و بیاحترامی به ساکنان توسط برخی افراد، که از آن به رفتارهای غیرمدنی یاد میشود، در خلال بررسیهای جامعهشناختی بود که در پژوهش خود به آن دست یافتم. بررسیها نشان داد که رفتار اهانتآمیز، گستاخانه و بیشرمانه ساکنان (رفتارهای غیرمدنی)، به دلیل کافی نبودن شواهد مکتوب و عینی در بررسیهای قضایی چندان در اهتمام مسئولان قرار نمیگیرد. این مورد بر نگرانیهای ساکنان افزوده است. در مطالعات موجود میتوان به شماری از پروندهها اشاره کرد که از فرد تهدیدکننده به قتل نفسی و یا رفتارهای کلامی غیرمتعارف به محاکم شکایت کردهاند. در این زمینه انتظار بیشتری از سازمانهای اجتماعی و متولی امور فرهنگی میرود که مشکلات اینگونه از آپارتمانها را مرتفع سازند.
با توجه به تحقیقاتی که انجام دادهاید چرا این روزها رفتارهای نابهنجار میان ساکنان شهرها به اپیدمی تبدیل شده است؟
اپیدمی رفتارهای نابهنجار یکی از وقایع اجتماعی است که در گذشته و امروز به عنوان یکی از بحرانهای اجتماعی در جهان پهناور شناخته شده و در تفکرات ملتهای جهان جا خشک کرده است. کتاب جامعهشناختی آپارتماننشینی در ایران به موضوع ناهنجاریهای اجتماعی در جامعه کوچک مانند مجتمعهای مسکونی میپردازد و در تلاش است تا با تعریفی از رفتارهای نابهنجار، آن را در قالب رفتارهای غیر مدنی توصیف کند و از بروز رفتارهای غیرمدنی در آپارتمانها سخن به میان آورد. آهنگ تحریر این است که، بررسی مسائل جمعیت آپارتماننشین را که تحت شرایط زمان و مکان، در تراکم زندگی میکنند، و با رفتارهای غیرمدنی برخی افراد ساکن و همجوار، مواجه هستند در پیش گیرد و در این میان نیز، نهادهای اجتماعی متولی که وظایف برقراری نظم و دیسیپلین اجتماعی را بر عهده دارند، نظیر دستگاه قضا را بر عرصه وارد نماید. شورای حل اختلاف جایی است که ماهیت مشخص و وظایف خود را از دستگاه قضا دارد. این شورا، با اجازه قانون به فعالیت مشغول است. یکی از وظابف شورای حل اختلاف، بر اساس قانون، رسیدگی بر مشکلات جمعیت آپارتماننشین است. در این کتاب عملکرد شورا لحاظ شده است. هر آنچه را که در حل اختلافات ساکنان آپارتمانها مد نظر است (مانند تردد، خوف از تردد، تهدید و انجام رفتار غیرمدنی و بی ادبانه و غیره) به گوشههایی از آن اشاره شده و در این بین صرفاً بر گزارشات اصلاحی که توسط برخی از کارکنان شورا، تهیه و تنظیم میشود، تاکید میشود. این کتاب به هیچ وجه منکر تلاشهای دلسوزانه قضات، مستشاران و یا کارکنان شورا نیست و قطعا به این موضوع ورود نکرده است.
طی چند سال گذشته به دلیل وضعیت نقدینگی کشور و به هم ریختگی سبد خانوار، نه فقط ساکنان ایرانی آپارتمانها که همه ساکنان در محیطهای ویلایی، تک واحدی و تراکم در سطح کشور، وضعیت خوبی را تجربه نمیکنند. در این زمینه، جامعه ما نیاز به افزایش آگاهی دارد و این میسر نمیشود مگر با مطالعات و تجربیات موفق در این زمینه. لذا تولیدات آثار ادبی و نویسندگان در حوزههای فرهنگی و علوم اجتماعی هرچند نسبت به قبل فعالیت ارزندهای دارند و بر آگاهیهای آحاد جامعه میافزایند اما دغدغه من با عنوان نویسنده کتاب «آپارتماننشینی در ایران» در راستای نگارش نظاممند بدون طبقهبندی واژهها، صورت گرفته و کوشیدهام افزون بر درج و نشر مشکلات درون آپارتمانی، بر عملکرد شورای حل اختلاف در این عرصه اشاره کنم، و در این رهگذر گریزی داشته باشم بر ناهنجاریهای اجتماعی (رفتارهای غیرمدنی) که در درون آپارتمانها در حال رخ دادن است و شرایط امروز جامعه ایجاب میکند که دستگاه قضا بر تلاشهای مضاعف خود بیفزاید. دلیل من، وجود تلمبار شدهای از پروندههای متشکله شاکیان آپارتمانهایی است که از رفتارهای غیرمدنی برخی ساکنان، به ستوه آمدهاند و این در حالی است که علیرغم ورود نهادهای اجتماعی و دستگاه قضا بر این عرصه، رسیدگی به پروندهها، گاه سالها به طول میانجامد.
برخی از این مشکلات دلایل ساختاری ندارد؟
در جهان اجتماعی با سازمانهای نهادی و فرانهادی روبرو هستیم. بسیار زیاد از این نوع سازمانها سخنهایی میخوانیم و یا میشنویم. گاهی در جهت اجرای عدالت اجتماعی و گاهی در جهت استیفای حقوق شهروندی. افراد نیاز به تاسیس نهاد یا سازمان نهادی در جامعهای دارند که در آن زندگی میکنند و همچنین نیاز به سازمانهای فرانهادی دارند که بر عملکرد نهادهای اجتماعی نظارت کند. یقینا ساختار فرانهادی از ضروریات جامعه امروز بشمار میآید.
در رویارویی با سازمانهای اجتماعی، نیاز به آگاهیهای اجتماعی نیز احساس میشود چنانچه آگاهی از مقاصد و اهداف نهادهای اجتماعی، نگرشهای اجتماعی ارزشمندی را پیش روی جامعه میگذارد. پس آگاهی یک ضرورت بنیادین در جامعه انسانی بشمار میآید. برای مثال آگاهیهای زمینهای درباره مشکلات فرهنگی جامعه آپارتماننشین، در بهبود معیشت و زندگی اجتماعی آنان موثر است. جوامع مختلف انسانی قواعد، اصول و اسلوبهایی برای زندگی مردم دارند و جامعه اسلامی ما نیز در وضع قانون و مقررات آپارتماننشینی مستثنی به این امر نیست.
در جوامع مختلف انسانی، نهاد یا سازمانهای اجتماعی وجود دارند که، رسیدگی به امور جمعیت آپارتماننشین را بر حسب دستور بر عهده گرفته و یا خودجوش عمل میکنند. این نهادهای متولی بر اساس رسالت و اهداف سازمانی خود، بر مشکلات ناشی از اختلافات بین ساکنان آپارتمانها ورود میکنند و میکوشند در کاهش آلام جمعیت آپارتماننشین سهم بسزایی داشته باشند.
مطالعات در این حوزه و رهیافتهای موجود بر اساس پژوهشهای به عمل آمده نشان میدهد که مراجعهکنندگان (خواهان و یا خوانده)، بر عملکرد نهادهای اجتماعی متولی، نگرش خوشبینانه ندارند. چنین امری دلایل متعدد دارد و باید بررسیهای کارشناسی دقیق و جامع صورت گیرد اما آنچه که مطالعات اخیر نشان میدهند، نهادهای اجرایی در وظایف و تکالیف خود، چندان دقیق نیستند و شاید یک دلیل کلیتر را بتوان بر آن مترصد شد و این است که فرد تصمیمساز و یا تصمیمگیرنده که بر اساس قانون در مقام قاضی و یا ضابط قضایی قرار گرفته است، بر رویههای قانون و آنچه که بر مصالح است، تاکید دارد. این موضوع نیز نیاز به بررسی بیشتر دارد. بگذارید بگویم که جامعه پویا از جامعه ایستا تبعیت میکند. در جوامع امروز، نشانههایی از استاندارهای زیستی به چشم میخورد و مردم و جامعه در برابر هم یک سری وظایف و تکالیف دارند که میبایست به سرانجام برسد. تعهد چیزی است که بر معیارها و ملاکهای عدالت اجتماعی پیوند میخورد. اعتماد نیز مقولهای است که در بحث عدالت اجتماعی کارکرد دارد. میزان بالایی از اعتماد و تعهد را میتوان در جوامع قبل یافت اما در جامعه امروز، چنین حالتی با دشواریهایی روبرو است. مشکل در ساختار مدخلیت است. البته ما در ساختار اجتماعی مشکل نداریم چنانچه جامعه آپارتماننشین، بر فرهنگ آپارتماننشینی اشرافیت داشته و به مرور بر تراکم عادت دارند. اما جامعه اسلامی ما که سابقه دیرین اجتماعی داشته و دارای تقویم و قویم است، نیازهای اجتماعی و فردی را بر اساس موازنههای عرفی و شریعت بنا مینهد و با الهام گرفته از قرآن و عترت، مشکلات روزمره مردم را برطرف میسازد. نیازهای فقهی، عقیدتی و اقتصاد و سیاست در این زمره هستند. آنچه که جامعه امروز ما نیازمند آن است و در حوزههای مطالعات اجتماعی و اقتصاد نمود بیشتری دارد، در بازنگری روبنا و زیربنا خلاصه میشود.
یعنی نیاز امروز جامعه ما این است که هر آنچه را که از آن به مداخلات تعبیر میشود، کاهش یابد. به قدر یقین سلامت و روان جامعه انسانی در گرو کاهش عوامل مداخلهگر تضمین میشود.
اغالب گفتمان عدالت با مقولاتی چون فشار اقتصادی، معیشت و موارد فرهنگی بر پیکره جامعهِ انسجام یافته، در ارتباط است و در این زمینه ابزارهای نظارت به کمک میآیند. ابزار نظارت کمک سودمندی در کنشهای اجتماعی دارد. نظارت عمومی و کنترل اجتماعی را میتوان از ابزارهای سودمند اجتماعی برشمرد. نظارت بر اجتماع بر تقویت روابط اجتماعی موثر است و در کاهش جامعه آسیبپذیر نقش مهم و شایسته دارد. جامعه انسانی سالم و پویا به هیچ وجه سلب مسئولیت اجتماعی را نمیپذیرد.
مقولهای مانند عدم آگاهی را در این باره تا چه اندازه میتوان موثر دانست؟
موارد بیشماری مبتنی بر تجربیات مخاطبان نهادهای اجتماعی متولی را میتوان سراغ گرفت که از عدم آگاهی و یا اهداف از پیش تعیین شده، حکایت میکند. گاه سوءگیریهای سهوی و گاه تعمدی. نتیجه مراجعه فرد به شورای حل اختلاف، هرچند با علایمی از رضایت نسبی همراه است اما یکجانبه نگریهای افراطی برخی افراد، نه تنها در بی اثر شدن اقدامات مراجع رسیدگی به اختلافات ساکنان مجتمعهای مسکونی موثر است بلکه پندار اجتماعی بر این است که سطحینگری نهادهای اجتماعی متولی و مجری اجرای عدالت اجتماعی مشهودیت دارد.
موضوعی در جامعه خرد وجود دارد به نام «اعتماد عمومی». از این موضوع در آپارتماننشینی چه تعریفی میتوان ارائه داد؟
«اعتماد» از جمله مواردی است که فقدان آن میتواند به ناپایداری و بیثباتی جامعه بینجامد. اعتماد میان ساکنان مجتمعهای مسکونی و نهادهای اجتماعی میتواند نتیجه دلخواه داشته باشد. در جامعه اگر اعتماد باشد احتمال استفاده از ظرفیتهای مردم بیشتر است. تجربه نشان داده است که اعتماد در جامعه با زور و تهدید به وجود نمیآید. بر طبق نظرات کارشناسی، راه برونرفت از این مشکل، تبدیل مدیریت به رهبری در جامعه است که باید در دستور کار سازمانهای اجتماعی قرار گیرد.
بیایید به خود بقولانیم که دستگاه قضا در کشورما، درجاتی از رضایتمندی نسبی را در بین مخاطبان خود به دست آورده و این نشانه خوبی است. هرچند گزارشات اصلاحی صورت گرفته در برخی مراجع رسمی مطابق با رعایت قاعدهِ قضاوت نیست اما جای بسی امیدواری است که دستگاه قضا بر شان و منزلت جامعه آپارتماننشین ارج میگذارد و باید قبول کنیم اجرای عدالت به روش نادرست آن، در برخی مراجع حل اختلاف میان ساکنان، یک خلف وعده بزرگ است و اعتماد مخاطبانشان را کامل سلب میکند.
درباره کتاب و پژوهش انجام گرفته جامعه شناسی درباره فرهنگ آپارتماننشینی چه ارزیابی دارید؟
در ارتباط با تولید اثر با نام جامعهشناختی مسائل آپارتمان نشینی در ایران، میتوان گفت: تولید آثار ادبی الگویی هنری است. اگر قرار باشد تولیدکنندگان چنین آثاری، راجع به مفاهیم ملی، اجتماعی و انسانی کار کنند، نمیتوانند از الگوی غیر ادبی به طور کامل تبعیت کنند. به همین دلیل اغلب نویسندگان در خلق آثارشان، الگویی را مد نظر قرار میدهند که دربرگیرنده الگوی هنری باشد. این نویسندگان، زبان و صرفا نوع گفتمان را به کار میگیرند.
هنری کردن و یا هنری شدن، یکی از ویژگیهای کتابهای ادبی است که به طور یقین بر روح و روان مردم و مخاطبان تاثیر میگذارد. کتاب ابزاری است که علاوه بر ایجاد دانش اندوزی (که ابتداییترین ویژگی آن است) این قدرت را دارد که بر تفکر و اندیشه مردم تاثیر بگذارد و آنها را نسبت به اتفاقات پیرامونشان آگاه سازد. اما همه مزایای کتاب در همین ویژگیها خلاصه نمیشود. یکی دیگر از کارکردهای کتاب استفاده از آن در شرایط بحرانی است. ناهنجاریها و نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی، جنگ، زلزله، سیل، بحرانهایی هستند که آحاد جامعه را در مقاطع مختلف با خود درگیر کردهاند.
بر کسی پوشیده نیست که کتاب مانند موسیقی تاثیرگذارترین هنری است که میتواند به صورت گسترده و به راحتی مفاهیم مرتبط با فرهنگ آپارتماننشینی را منتقل کند و در راستای حفظ روحیه و ایجاد انگیزه، و از بین بردن نگرانی مردم موثر باشد. به طور کلی میتوان توسط کتاب حسهای خوب را آورد و به همین دلیل من نیز از این ابزار استفاده کرده و در این اندیشه هستم که برای مخاطبانم موثر واقع شوم. نتیجه عدم اطلاع از روش، سیاق و سبک زندگی مردم و به اصطلاح life style ، هزینههایی را بر دوش جامعه و دولت میگذارد.
درست است که آپارتماننشینی، به بازسازی فرهنگی نیاز دارد اما تاریخ آپارتماننشینی در ایران که نقطه شروع آن به نیم قرن اخیر برمیگردد، نشان میدهد که مردم با فرهنگ آپارتماننشینی کنار آمدهاند. درست است که قواعد و مقرات آپارتماننشینی به موازات آپارتماننشینی در ایران وضع شده است اما، نه تنها پیشرفت چندانی در حوزه حقوق شهروندی صورت نگرفته، توفیقات قابل قبول در زمینه رویههای قضایی حاصل نشده است. بازنگری حقوق شهروندی از مطالبات اساسی است.
در پایان مسائل و مشکلاتی که برای جامعه نویسندگان به خصوص در زمینه جامعهشناسی وجود دارد چیست؟
هزینه سنگین آثار و منابعِ تولید شده، که از مشکلات اساسی این قشر به شمار میآید. متاسفانه تولید و انتشار آثار نیز هزینه زیادی دارد. از طرفی، در کشور ما هر اثر تولیدی که در فضای مجازی منتشر شود، اغلب بازگشت و بازخورد علمی ندارد و نمیتوان پایه علمی را برای آن متصور شد، به همین دلیل از نویسندگان کتاب کاری بر نمیآید. سازمانهای اجتماعی بنا به دلایل مختلف از جمله مقولاتی چون کسری و کمبود بودجه، نداشتن امکانات ، مسئولیت خود را به درستی انجام نمیدهند و حاصل چنین وضعیتی، سکوتی است که در عرصه تولید کتاب شاهد آن هستیم.
راهکار چیست؟
امیدواریم حداقل مراجع ذیربط و خصوصا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیش از پیش به میدان بیایند و باعث شکلگیری و تولید آثار متناسب با فضای روز جامعه شوند. شاید انجام بسیاری کارها میسر نباشد، اما یک فضای پر آرامش و یک کتاب و یک ذهن آماده برای جذب اطلاعات و دانش، کافی است که کارهای مثبت و ارزنده ای به سرانجام برسد، تا در انتها به این نکته برسیم که رفتارهای غیرمدنی نه تنها در مجتمع های مسکونی کنترل می شوند بلکه تعاملات میان جمعیت آپارتماننشین و سازمانهای اجتماعی، بتواند اعتماد عمومی از نحوه عملکرد شورا به دست دهد. امید است به نقطه قابل قبول زندگی آپارتمانی از طریق تجهیز علم و دانش آپارتماننشینی، دست یابیم.
پروندههای تلمبار شده بسیاری از شاکیان آپارتمانهایی در دستگاه قضا وجود دارد که از رفتارهای غیرمدنی برخی ساکنان، به ستوه آمدهاند و این در حالی است که علیرغم ورود نهادهای اجتماعی و دستگاه قضا بر این عرصه، رسیدگی به پروندهها، گاه سالها به طول میانجامد.
نظر شما