به گفته روزبه زهرایی، اقداماتی که پدرش در رعایت حق مولف، مترجم و مصنف انجام داده، زمینهساز بسیاری از مطالبات برای رعایت حق کپیرایت شده است.
روزبه زهرایی، یکی از پسران محمد زهرایی که مدیریت نشر کارنامه را برعهده گرفته است، در گفتوگو با خیرنگار ایبنا، درباره فعالیت و تلاش زهرایی برای گسترش فعالیتهای نشر در ابعاد بینالمللی گفت: پدرم به این نتیجه رسیدهبود که جای نشر ایران در اروپا خالی است. بههمین دلیل اقدام به ثبت نشر کارنامه در آلمان کرده بودیم؛ این اتفاق هم افتاد. بهصورت قانونی نشر کارنامه امکان تولید و انتشار آثار را در اروپا و کشورهایی که کپیرایت را رعایت میکنند، داشت؛ اما مواردی بود که کار را پیچیده میکرد. نخستین مورد این بود که بر اساس قوانین ایران، میتوانید کتابها را منتشر کنید، درحالیکه برای رعایت حق کپیرایت پیگیری کامل یا نهایی نکرده باشید.
مدیر انتشارات کارنامه میگوید محمد زهرایی تلاش میکرد تا کتابهایی را که در ایران تالیف شده و در نشر کارنامه منتشر شده بود، با برند کارنامه در دیگر کشورها چاپ کند. او همچنین درباره رویکرد این نشر درخصوص کتابهای ترجمهای، توضیح داد: همچنین در نظر داشتیم کتابهایی که کپیرایت دارند، اما کپیرایت آنها خریداری نشده است و قرارداد بینالمللی ندارد، با برند دیگری که در حال تاسیس آن بودیم، یعنی «نشر چشم و چراغ» منتشر کنیم.
به گفته زهرایی ترجمه و انتشار کتاب با مولف ایرانی در دیگر کشورها، به دلایل اجرایی و حقوقی متوقف مانده است. او در اینباره ادامه داد: با افزایش قیمت دلار -در واقع افت قیمت ریال- هزنیههای بالایی که برای انجام این کار باید صرف شود که فعلا ممکن نیست. گاهی کتابهایی هستند که در 5 الی 6 سال تجدید چاپ نمیشوند، اما به دلیل اهمیت انتشار این کتابها اقدام به چاپشان میکنیم. چنین دیدگاهی باعث شد که عملکرد آقای زهرایی دز حوزه نشر و انتشارات متفاوت باشد.
قرارداد حقالتالیفی جای خرید مادام العمر آثار
توجه به حق مالکیت فکری و لزوم فعالیت بینالمللی نشر ایران، مسائلی بود که محمد زهرایی سالها پیش به آنها توجه داشت. روزبه زهرایی با اشاره به اینکه پدرش در اوسط دهه 50 مدیرعامل انتشارات نیل شد، بیان کرد: خانواده زهرایی و پدرم از سهامداران نیل هستند. زهرایی وقتی مدیرعامل نیل شد، کاری کرد که فکر میکنم تا 20 سال آینده مشابه ندارد. او شروع کرد کتابهایی که انتشارات نیل حق تالیف آنها را مادامالعمر خریده بود، با جلب نظر مولف، مترجم و مصنف به آنها پس بدهد و با آنها قرارداد حق تالیفی جدید بست. مثلا انتشارات نیل، صاحب کتاب «هوای تازه» احمد شاملو بود، صاحب کتابهایی از مترجمانی مانند محمود اعتمادزاده مشهور به م.ا.بهآذین و محمد قاضی بود که حق انتشار آنها توسط موسسان انتشارات نیل، آقای عبدالحسین آلرسول و احمد عظیمی خریداری میشد.
به گفته او، محمد زهرایی برای حفظ حق تالیف، بر اساس اعتقاداتی که داشت تلاش میکرد. زهرایی افزود: پدرم در سالهایی که 32 یا 33 ساله بود، فکر میکرد مولف، مصنف و مترجم از قبل کاری که کردهاست، باید بتواند زندگی آبرومندی داشتهباشد. بهیاد دارم این مساله در سالهای بعد موجب جنگ و دعوای شرکا شد؛ زیرا کاری که آقای زهرایی کرده بود و توافق نهایی نداشت، با اینکه به نفع مولفان بود ولی موجب شد تا خودش بهنوعی غیرمستقیم تاوان دهد. چراکه دیگر ناشران میگفتند که صاحب این کتاب انتشارات نیل است و لازم نیست بهازای تیراژی که چاپ میشود، برای کتاب حق تالیف پرداخت شود.
توجه زهرایی به حق مولف و مصنف
زهرایی با اشاره به اختلاف نظرهایی که در اواخر دهه 60 شرکای انتشارات نیل با هم پیدا کردند، گفت: با اینکه بعد از شکلگیری اختلاف میان شرکای انتشارات نیل، خانواده پورپیرار خواستاد ادامه فعالیت در فروشگاه نیل بودند، پدر مانع فعالیت آنها نشد. این درحالی است که تنها فردی که قدرت این را داشت تا از نظر قانونی مانع تجدید چاپ این کتابها و در نتیجه موجب توقف فعالیت فروشگاه شود، محمد زهرایی بود. زیرا فقط او در صنعت نشر از گروه موسسان نیل باقی مانده بود. پدر بر این اعتقاد بود که آقای بهآذین، شاملو و دیگر مولفان نباید از دعوایی که در داخل نیل در جریان است متضرر شوند؛ لذا دیگران شکایت نکردند و ما هم که میتوانستیم از نظر قانونی و صنفی جلوی این روند را بگیریم، این کار را نکردیم. اینها ریشههای توجه به حق مولف، مصنف و مساله کپیرایت است.
او ادامه داد: از دوره دوم دولت آقای رفسنجانی و دولت آقای خاتمی که نشر و بازنشر رونق و احترام و اعتبار پیدا کرد، زهرایی ایدههایی در حوزه مالکیت فکری داشت. خیلی از کارهایی که محمد زهرایی کرد، با اینکه به ثمر نرسید، اما به این دلیل که درباره آنها حرف زد و گفتوگو کرد، روی زمین نماند. دوستان و همکاران راهش را ادامه دادند و ایدهها را کامل و تقویت کردند. امروزه شاهد این هستیم که برخی از همکاران قراردادهایی با ناشران دارند که بینالمللی است؛ بهطور مثال نشر کاروان -که متوقف است و کتاب منتشر نمیکند- حق تالیف کتابهای پائولو کوئلیو را با کوئلیو بسته بود، اما مانع ترجمه و انتشار دیگر مترجمان نمیشد.
قانون کپیرایت با مشکلاتی مواجه است
زهرایی با اشاره به برخی از ایرادهایی که در قوانین کپیرایت جهانی وجود دارد، توضیح داد: براساس قوانین کپیرایت جهانی، وقتی ناشر با مولف یا مترجمی قرارداد میبندد، دیگر ناشران و مترجمان نمیتوانند اثر را ترجمه یا منتشر کنند. این در حالی است که در ایران، قانون کپیرایت رعایت نمیشود، بنابراین شاهدیم که گاهی چندین ترجمه از یک کتاب منتشر میشود. شاید رعایت نشدن قانون کپیرایت در ایران، این امکان را به مترجمان میدهد تا بتوانند ترجمه بهتری از یک اثر ارائه دهند. این مسائل جای بحث و گفتوگو دارد.
به گفته زهرایی، هرچه دیرتر قانون کپیرایت در ایران پذیرفته شود، نشر ایران بیشتر آسیب میبیند، او ادامه داد: مترجم، مولف، مصنف، عکاس، نقاش، ناشر و ... از رعایت نشدن حق کپیرایت آسیب میبینند. نجف دریابندری فردی ذیصلاح بودند و اثری را پایینتر از ترجمه قبلی ترجمه نکرد، اما در این روزها کتابی را مثلا با نام شازده کوچولو منتشر میکنید؛ دیگر ناشران احساس میکنند که این کار میتواند پرفروش باشد، چندین ناشر به این کتاب هجوم میبرند، ارائه ترجمههای ضعیف از یک اثر به ذائقه خواننده آسیب میزند.
او با مثالی موضوع وجود ترجمههای متعدد از یک کتاب را بررسی کرد و گفت: برای مثال مخاطب میداند که باید کتاب «پیامبر و دیوانه» نوشته جبران خلیل جبران را بخواند. در بازار از کتابفروش این کتاب را میخواهد. کتابفروش یکی از ترجمههایی را که در دسترس دارد، به فرد تحویل میدهد؛ خواننده به تفاوت این کتابها آگاه نیست و کتاب را میخواند اما با خود به این فکر میکند که چرا این کتاب معروف و چرا به او توصیه شده است. این نابسامانیها به دلیل نبود قوانین منسجم و وارد نشدن ناشرها به عرصه کپیرایت است. البته کشور ایران قانون کپیرایت را نپذیرفته است و اگر از ناشران بپرسید شاید به این قانون باور داشته باشند.
نظر شما