از مجموعه گفتوگوهای مربوط به پرونده «نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان» گفتوگویی با او انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
مهمترین چالش برای نمایشنامهنویس کودک و نوجوان چیست؟
نمایشنامه، بازیگری یا کارگردانی اصولا فرقی نمیکند، کلا عناصر و عوامل یک اثر بستگی دارد به بنیادهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعهای. متاسفانه نمایشنامهنویسی در کشور ما تبدیل به جریان نشده، برای بالندگی و شکوفایی هر رشته هنری،جریانها باعث رشد و توسعه آن عامل و رشته میشوند. از این نظر(منهای وضعیت کرونا) در شرایط عادی به طور کلی مسئله نمایشنامهنویسی در جامعه ما هم اینگونه است. اولا جامعه ما برای نمایشنامهنویسی بزرگسال نسبت به نمایش کودک ارزش بیشتری قائل است. از دستمزد بگیرید تا جایگاه اجتماعی و... که طبعا نمایشنامهنویس در این حوزه را تحت تاثیر قرار میدهد. در این زمینه من به زیرساختها خیلی تاکید دارم. در زمانی که پایتخت کشور ما با 13میلیون جمعیت، تنها 2سالن نمایش برای کودک و نوجوان دارد چه توقعی برای رشد نمایشنامهنویسی این حوزه میتوان داشت؟! در شهرهای دیگر که وضعیت اسفبار است و در 90درصد آنها هیچ سالنی برای اجرای تئاتر کودک وجود ندارد. پس چگونه در این شرایط میتوانیم استعدادهای پنهان شهرستانها را کشف کنیم؟ در اینجا میبینیم چگونه مسائلی خارج از حوزه تخصصی نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان میتواند مستقیما روی این حوزه تاثیر بگذارد. بنابراین اولین نیاز، سالن اجرا است! پس وقتی اجرایی نیست، گروههای تئاتری هم شکل نمیگیرد. در نتیجه نمایشنامهای هم نوشته نمیشود. نمایشنامهنویس به رابطه عرضه و تقاضا پاسخ میدهد. جامعه از او میخواهد که کار کند و نمایشهایی برای سالنهای خالی و گروههای اجرایی همیشه در دست نوشتن داشته باشد. با این اوضاع تکلیف در تهران مشخص است و شهرستان هم که ناگفته پیداست. در بسیاری از شهرهای دنیا، نمایشنامهنویس برای چند سال آینده هم با سالن اجرایی که با آن قرارداد کاری دارد؛ آثار نانوشته خود را هم پیش فروش کرده و این فضای امنی برای حرفه نمایشنامهنویس فراهم میآورد.
بیشتر اساتید این رشته به نقش نهادهای دیگر در رشد نمایشنامهنویسی تاکید دارند، نظر شما چیست؟
بله، نهادهایی دولتی و غیر دولتی میتوانند به بقای این هنر کمک کنند. از همه مهمتر آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش میتواند بانی تئاتر باشد. اما متاسفانه سیستم آموزش ما بیعلاقه به تئاتر است. (البته در یکی دو سال اخیر حرکتهایی صورت گرفته و آموزش و پرورش با بنیاد کودک وارد گفتوگو شده و جشنوارهای هم امسال برگزار کرده است...) تفکر ضد تئاتر و بیاعتنایی به خلاقیت آموزشی و بهرهمندی از تئاتر در نظام آموزشی ما مشهود است. جالب اینکه تئاتر در همه کشورها نوعی ابزار آموزشی است. اما در کشور ما فقط معلم درس میدهد و کودکان تنها باید آموزهها را به حافظه خود بسپارند و نمرهای بگیرند. این نوع سیستم آموزشی هیچ کمکی به دانش و مهارت اجتماعی دانش آموز نمیکند.
نمایشنامهنویسی امری است دوطرفه. پاسخی است به یک نیاز در جامعه. وقتی جامعه نیازمند در این زمینه شکل نگیرد پس عرضه و تقاضایی هم وجود نخواهد داشت. گروه تئاتری شکل نمیگیرد و هیچ نیازی هم به نمایشنامهنویس نخواهد بود. عامل دیگر در رشد نمایشنامه کودکان تلویزیون است، که البته دیگر نه تنها برای کودکان که برای بزرگسالان هم تله تئاتر در آن تولید نمیشود. ما یکی دو سالن داریم که تئاتر کودک را به شکل حرفهای اجرا میکنند. چرا فقط بچههای تهران بتوانند آن را ببینند؟ تکلیف بچههای محروم شهرستان چیست؟ چرا صدا و سیما از این آثار حرفهای که در تهران اجرا میشود استفاده نمیکند؟در حال حاضر در شرایط کرونایی موجود که بچهها در خانه قرنطینه هستند و تفریحی هم ندارند، ضبط و تولید تئاتر میتواند بخشی از اوقات فراقت بچهها درخانه را در شهرهای فاقد تئاتر پر کند. بهترین فرصت برای ضبط این آثار است تا به شکل تله تئاتر برای تمام کودکان ایران پخش شود! تلویزیون با این کار میتواند هم جانی به تئاتر کودک بدهد هم نقش آموزشی خود را ایفا کند.
ارگان دیگری هم که میتواند نقش موثر داشته باشد. مرکز هنرهای نمایشی است. مرکز هنرهای نمایشی که کل تئاتر ایران را مدیریت میکند، فقط یک سالن نمایش مختص کودک و نوجوان دارد که آن هم تالار هنر است. کل بضاعت تئاتر کودک در ایران همین است!
با این اوصاف چاره چیست؟ به عنوان فعال این حوزه چه پیشنهادی دارید؟
باید حرکتی شکل بگیرد. ابتدا از شهرستانها شروع کنند. زیرساختهای تئاتر را بسازیم، چراغ سالنها را روشن کنیم. در شرایط کنونی بخشی از سرمایههای ملی ما در این بخش تعطیل شدهاند. سالنهای خاک گرفته و دربسته وزارتخانههای مختلف که هیچ کاری در آن انجام نمیشود را اختصاص بدهند به تئاتر و تئاتر کودک و نوجوان. بسیاری از خانوادهها دریافتهاند که تئاتر میتواند نقش موثری در شکلگیری شخصیت فرزندانشان داشته باشد. این که تئاتر در تقویت قوه تخیل، تصور و تجسم کودک چه نقش مهمی دارد... وقتی بچهها در کنار هم مینشینند و تئاترتماشا میکنند، کنشهای جمعی را یاد میگیرند. این که کجا باید سکوت کرد، کجا هیجان داشته باشند و... همه نوعی تربیت جمعی است. برخی از دولتمردان ما بهای زیادی برای هنر و ادبیات قائل نیستند و متاسفانه کمترین علاقه و بها را به بخش هنر و ادبیات دارند. من شخصا از دولت قطع امید کردم. به نظرم مردم خودشان باید در این زمینه کار کنند. خوشبختانه در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، اتفاقات خوبی در حال شکل گرفتن است. «امیر مشهدی عباس»، مدیر تئاتر کانون برنامههای خوب و امید بخشی در این زمینه دارد.
کانون میتواند در چاپ نمایشنامه خوب به فضای حاضر کمک کند. «کتاب فصل» و «کتاب سال» کانون که کارش را به تازگی آغاز کرده، نمایشنامه را هم در فهرست داوری قرار داده است. خوشبختانه وجود مصطفی رحمان دوست به عنوان دبیر این جشنواره میتواند به تداوم حمایت کانون از نمایشنامه چه در انتشار و چه در داوری کمک کند. دولت باید از کانون پرورشی که هم اینک رسمیترین و جدیترین نهادی است که اختصاصا به کودک و نوجوان میپردازد، حمایت مالی بیشتری کند. بسیاری از روشنفکران، فرهیختگان، دانشمندان، مهندسان و هنرمندان ما در کودکی عضو کانون بودهاند. امروز تنها پناه فرهنگی بچهها، کانون است. کانون تنها جایی است که در بسیار از شهرهای فقیر و بیبضاعت ما حضور فعال دارد!
یکی از اعضای هیأت امنای «بنیاد تئاتر کودک» هستید، این بنیاد دقیقا چه کاری انجام میدهد؟
«بنیاد تئاتر کودک» تشکیلاتی مردم نهاد است که به شکل هیأت امنایی گردانده میشود و اعضای آن همه از فعالان حوزه نمایشنامهنویسی و تئاتر کودک و نوجوان هستند. در حال حاضر «داوود کیانیان»، «منوچهر اکبرلو»، «منصور خلج»، «حسین فدایی حسین»، «فائزه فیض» ،«یدالله عباسی» و من اعضای هیئت امنا آن هستیم. به شکل خیلی مستقل کار میکنیم. طی این سالها خیلی جلسات داشتیم با مسئولان آموزش پرورش، شهرداری، وزارت فرهنگ و ارشاد و ... که برخی از آنها به بار نشست و برخی بی حاصل بود.
کتابی در زمینه نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان در دست تالیف دارید، و همین طور کارگاههای آموزشی در این زمینه برگزار میکنید، در همه اینها به هنرجویان چه میگویید؟
نمایشنامهنویس نوپا نباید تنها به دانستهها و استعداد شخصی خود بسنده کند. بهترین راه، حضور در کارگاههای تخصصی نمایشنامه نویسی است. در آنجا است که نو آموز یاد میگیرد که چگونه سوژهای را تبدیل به نمایشنامه کند. کسی که نمایشنامهنویسی میآموزد باید با قالب داستان هم آشنایی داشته باشد چون نمایشنامه نویسی کودک وجه دیگر قصه نویسی است.
من در حال نگارش سه کتاب برای کانون پرورشی هستم با عنوانهای «فیلمنامه نویسی کارگاهی»، «نمایشنامهنویسی کارگاهی» و «داستان نویسی کارگاهی» که این سه کتاب میتواند یک راهنمای عملی برای تمام کسانی باشد که میخواهند نوشتن را آغاز کنند.
در این باره بخوانید:
نظر شما