مهدی قزلی، نویسنده کتاب «قصه کربلا» گفت: ما باید یک بار قصه کربلا را برای کسانی که حوصله توصیفات فراوان را ندارند، مینوشتیم و اصل ماجرا را تحویل مخاطب میدادیم. من برای این انتقال، سادگی را انتخاب کردم.
مهدی قزلی در توضیح وضعیت ادبیات عاشورایی اظهار کرد: موضوع عاشورا در ادبیات فارسی و در ادبیات خلاقه اسلامی و اگر باز بخواهیم یک قدم جلوتر بیاییم در ادبیات خلاقه شیعی بسیار جایگاه محکم و جدی دارد و یکی از ستونهایی که ادبیات فارسی را محکم کرده، ماجرای عاشوراست؛ چراکه خیلی از شاعران تاریخ ادبیات ما خودشان را ملزم میدانستند که در این حوزه کاری انجام دهند و چون تعداد کارها زیاد شده بود، ترجیح میدادند که دقت و خلاقیت بیشتری داشته باشند.
وی ادامه داد: بنابراین میبینیم که از ابتدای به وجود آمدن شعر فارسی در سدههای طی شده، شعرهای مختلفی را درباره واقعه عاشورا و امام حسین (ع) پیدا میکنیم. اگر دقت کنید در طول این سالها هیچ از تازگی موضوع کم نشده است و این طروات ادامهدار بوده تا به ما رسیده است. همین الان هم ما شاعرانی داریم که هر طور فکر کنیم جور درنمیآید که شعر مذهبی و اهلبیتی داشته باشند؛ اما شعر برای امام حسین (ع) دارند و میتوانیم بگوییم که این کار تبدیل به یک سنت شده است.
نویسنده کتاب «قصه کربلا» با اشاره به تفاوتهای فعالیت در شعر و نثر عاشورایی گفت: با همه تفاسیر و فعالیتهای انجام شده باید به این اشاره کنم که این اتفاق در حوزه نثر رخ نداده است و ما در حوزه نثر تعداد قابل قبولی اثر که بتوان از آنها نام برد و به عبارتی با یک سازوکاری نوشته و منتشر شده باشند، نداریم. البته کارهای خوبی داریم اما نکته این است که این آثار در یک فرآیند منتشر نشدهاند. اصولا ادبیات منثور ما نسبت به ادبیات منظوم ما خیلی متاخر است و آن چیزی که در حال حاضر بهعنوان ادبیات منثور به سراغاش میرویم و درباره آن صحبت میکنیم به شکلی است که میتوانیم بگوییم نگاه ادبی به آن وجود نداشته است.
وی افزود: برای مثال ما تاریخ فلان را میخوانیم و پیش خودمان میگوییم، عجب کار شسته و رفتهای و همه باید این را بخوانند و توجه نمیکنیم که در زمان خودش این اثر مبتنی بر تاریخنگاری نگارش شده و مبتی بر ادبیات نبوده است.
قزلی در توضیح دلایل فعالیت کم نثر نسبت به شعر در حوزه ادبیات عاشورایی اظهار کرد: در حوزه شعر مخاطب قبول کرده است که اجازه خیال داریم،کمی در روایتامکان وارد شد، یک مقدار میشود زبان حال گفت و همه میپذیرند که مرزها جابهجا شود؛ اما وقتی یک نفر میخواهد در حوزه منثور سراغ آن سوژه برود و از زبان معصوم دیالوگی را مطرح کند، تنوبدنش میلرزد.
وی ادامه داد: بنابراین بخش قابل توجهی از تلاشهای این حوزه معطوف به بازنویسی شده است و ما بازنویسیهای زیادی از آثار قدیمی یا مقاتل داریم. از این رو تولید ادبی نیستند و حتا میشود به این اشاره کرد که برخی از این مقاتل نیز آثار درجه یکی نیستند؛ چراکه قدیمیترین مقتل ما 200 سال با واقعه فاصله دارد.
این پژوهشگر پیشنهاد داد: از این رو کسانی که کار نثر میکنند باید بدانند که میشود در جاهایی بدون آنکه خدشهای وارد و اتفاقی بر ماجرا حادث شود، از ادبیات استفاده بیشتری کنند. این خطوط را هم خود حضرات نور روشن کردند؛ یعنی امام صادق (ع)، امام کاظم (ع)، امام رضا (ع) و خود حضرت امیر (ع) توضیحات دقیقی را ارائه دادهاند و اغراق و غلو بی حد و اندازه را نیز لعن و نفرین کردهاند.
مشاور معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در تشریح دلایل نگارش کتاب «قصه کربلا» گفت: من به حوزه تاریخ بسیار علاقهمندم و این علاقهمندی باعث شد که در این حوزه مطالعات زیادی داشته باشم. علاقه ادبیام نیز به جای خودش؛ بنابراین این دو علاقهمندی در کنار هم باعث شد تا احساس کنم که ما زیادهگویی در بیان ماجرهای تاریخی معطوف به حضرات نور داریم. یعنی واقعیت این است که ما دو برگ کاغذ بیشتر درباره حضرت علی اکبر (ع) نداریم اما چون شخص اراده کرده درباره حضرت کتاب بنویسد، از زمان پیامبر شروع کرده است و تا به میلاد حضرت علی اکبر (ع) برسد، 100 صفحه از کتاب را تمام کرده است.
وی ادامه داد: زیادهگویی یا اشتباهگویی (به این معنا که ربطی به آن ماجرا ندارد) و توصیفهای مکرر و آزاردهنده دیگر آفت ما در این حوزه است. یعنی به جای اینکه بگویند امام چه کار کرده است، هی درباره موضوعات مختلف صحبت کردهایم و این چیزی به معرفت اضافه نمیکند. بنابراین من به این نتیجه رسیدم که برای یک بار هم که شده بیایم و حواشی و زواید را کنار بگذارم و بر اساس کنشها و واکنشها و اصل خط قصه جلو بروم. شما در «قصه کربلا» با یک کتاب 192 صفحهای روبهرو هستید که از زمان ولادت امام حسین (ع) تا زمانی که امام سجاد (ع) بعد از اسارت پا در مدینه میگذارد، شرح میدهد.
قزلی در ادامه به داستان جالب نگارش این کتاب اشاره کرد و گفت: من اطلاعات مورد نیاز و مطالعاتم درباره این اثر را شروع کرده بودم، اما نوشتن آن شروع نمیشد. همه کسانی که مینویسند و درگیر کارهای اجرایی هستند، متوجه میشوند که منظور من چیست؛ چراکه برای شروع نوشتن یک اثر فراغتی لازم است. بنابراین یک روز به دلیل فشارهای درونی و بیرونی از کار کندم و با یک چمدان کتاب به مشهدالرضا رفتم. در مشهد هتلی را میشناختم که یک اتاق زیرپلهای داشت. به او زنگ زدم و گفتم که اتاق زیرپلهای را میخواهم که گفت کل هتل خالی است و بیا کلید یکی از اتاقهای بزرگ را میدهم که گفتم نه همان را میخواهم.
وی ادامه داد: وقتی به مشهد رسیدم، یک راست به هتل رفتم و تا سه روز از اتاق بیرون نرفتم. یک مقداری نان و ترشی داشتم و برای چند روز با خودم خلوت کردم و حتا برای نهار و شام هم بیرون نیامدم. 9 روز و نیم در مشهد بودم و جوری برنامهریزی کردم که نمازهایم برای ده روز کامل نشود و شکسته بخوانم. وقتی سفر تمام شد و به تهران رسیدم، بیش از یک سوم کار نوشته شده بود و بالاخره کار شروع شد و بعد از آن هم کار ما را به سمت خودش کشید.
نویسنده «قصه کربلا» در توضیح محتوای کتاب و شباهت آن به سایر آثارش گفت: «قصه کربلا» روایت آن چیزی است که 1400 سال پیش رخ داده است و اگر بخواهیم کاری را شبیه به این اثر در نظر بگیریم باید به کتاب «زندگینامه چهارده معصوم» اشاره کنیم که در کتابهای جیبی امیرکبیر درآمد. البته متاسفانه امیرکبیر این کتاب را حبس کرده و کار را نه چاپ میکند، نه میفروشد، نه عرضه میکند و نه پس میدهد.
وی ادامه داد: من با یک خودآگاهی به سمت «قصه کربلا» آمدم و آن خودآگاهی این بود که ما به حذف حواشی و زواید بدون لطمه خوردن به اصل کار نیاز داریم. ما باید یک بار قصه کربلا را برای کسانی که حوصله توصیفات فراوان را ندارند، مینوشتیم و اصل ماجرا را تحویل مخاطب میدادیم. من برای این انتقال، سادگی را انتخاب کردم و میتوانم بگویم که این کتاب نگاه مینیمالیستی به این اتفاق دارد.
این پژوهشگر و مستندنگار با اشاره به علاقه مخاطبان خارجی به آثار ادبیات عاشورایی گفت: کتاب «پنجرههای تشنه» به زبان ترکی، فرانسوی و اردو درخواست ترجمه دارد و ترجمه نسخه عربی نیز تمام شده و آماده چاپ است و امیدوارم که ظرف امروز و فردا در بیروت چاپ شود. همین خبر نشان میدهد که توجه ویژهای به ادبیات عاشورایی وجود دارد و این ژانر نیز رفتهرفته دارد مخاطبان خودش را پیدا میکند. به نظرم دنیا چیزهایی متوجه شده و دارد از خودش سوال میکند که هرساله این چند میلیون نفر به چه دلیل در اربعین دور هم جمع میشوند.
وی افزود: اثرات ادبیات عاشورایی روی مخاطبان جهانی را آرام آرام خواهیم دید. با این حال من فکر میکنم که هر اتفاقی قبل از جهانی شدن، نیازمند ملی شدن است. البته که ماجرای امام حسین (ع) ملی است و منظور من ادبیات عاشورایی و آن کار خلاقه است. ما باید کار خلاقهای داشته باشیم که تعداد زیادی از مردم خودمان آن را خوانده باشند.
این نویسنده در پایان گفت: اگر دنبال یک کار جهانی هستیم باید آن کار در کشور خودمان به قدری خوانده شود که راننده تاکسیها هم درباره آن صحبت کنند. حافظ را پدربزرگ بیسواد من وقتی داشت سر زمین بیل میزد میخواند، بنابراین طبیعی است که سالها بعد فلان دکتر در فلان کشور اروپایی هم آن را بخواند و میبینیم که چنین اتفاقی هم رخ داده است. ما به چنین آثاری نیاز داریم، آثاری که در همه جا باشد.
نظر شما