زینب بیات، شاعر افغانستانی در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داد به زندهنام حمیرا نکهت دستگیرزاده پرداخت.
با بانوی شعر افغانستان که این عنوان به زیبایی کنار نامش مینشیند همان سالها آشنا شدم و شعرهایش را خواندم و لذت بردم. گذشت تا سال ۱۳۹۵ در یک بهار زیبا، در یک نوروز خجسته در تاجیکستان در گردهمایی شاعران فارسی زبان، چشمم روشن شد به جمال زیبای دکتر حمیرا نگهت عزیز و دختر نازنینش هریوا.
روشن، با انرژی، جدی و دلنشین صحبت میکرد و با قامت بلند و آن لباس زیبای وطنی نقش یک جلودار را در جمع ما داشت. حرف که میزد میفهمیدی که چقدر دغدغه دارد به خصوص برای زنان هموطن. و چقدر در طول سالهای سیاه حاکمیت طالبان شده یک تنه در برابرشان ایستاده بود تا سنتهای دیرپای فرهنگ مردم را زنده را نگه دارد تا چراغ خانهی زنی خاموش نشود و کودکان این سرزمین همچنان دنیایشان رنگی بماند.
قید و بندهایی که سنتهای نادرست بر دست و پای زنان بسته بود آزارش میداد. دلش میخواست دنیا برای زنان همانگونه باشد که خدا آفریده. او در شعرهایش این دنیای آزاد را برای زنان و دختران به تصویر کشید. شعر «راز آفرینش» را با همین اندیشه آفرید و نوشت.
درختی که در برابر طوفان ها قد خم نکرد و شاخه هایش را برای بالیدن پرندگان سرزمینش گسترد. حالا برگهایش پژمرده اما او همچنان در خاطرات ما بر قلهی مهربانی و روشنایی ایستاده است. به راستی که درختان ایستاده می میرند.
روحت شاد بانوی خردمند که معتقد بودی زنان خردمند این سرزمین را باید مورد قدر قرار داد و ستایش کرد. قدردان تو هستیم که ریشههای ما را باغبان بودی تو فراموش نخواهی شد هرگز.
نظرات