هزینه یا سرمایهگذاری
کتابفروشی «کتاب مان» از خرداد ماه فعالیت خود را در معین مال آغاز کرده و فضایی متفاوت را برای مخاطبانش ایجاد کرده است. در این کتابفروشی سعی شده با شکل و شمایلی متفاوت و با استفاده از نورپردازی در طراحی فضای داخلی، فضای داخلی جذاب و مشتریپسند باشد. حامد رهنما مدیر این کتابفروشی درباره ضرورت فضاسازیهای نوین برای کتابفروشیها گفت: در فروش محصول -شامل محصول فرهنگی و هنری یا غیره- ویترین فروشگاه، چیدمان محصولات، نورپردازی، جانمایی محصول، قفسهها و استند محصولات، مهمترین مواردی است که به خانوادهها برای انتخاب بهتر یک محصول کمک میکند.
رهنما با اشاره به تجربه کتاب مان در این حوزه توضیح داد: ما از ابتدا برای انتخاب رنگ، لوگو، شعار و فضای داخلی، زمان زیادی صرف کردیم و همان زمان خیلیها به ما خرده میگرفتند که چرا اینقدر زمان میگذاریم؛ اما بهنظرم یکی از مهمترین اتفاقها برای یک کتابفروشی، رنگ، شعار و دکور فضای فروشگاه است و ما سعی کردیم این اتفاق برای کتاب مان بیفتد.
وی یادآور شد: در زمینه ویترین کتابفروشی نیز از معدود فروشگاههایی هستیم که در ویترین محصولی نگذاشتهایم و ویترین ما یک فضای انتزاعی دارد. بیشتر شبیه ورودی یک گالری است و برخلاف نظر خیلیها که بر این باور هستند؛ مخاطب برای خرید کالا باید محصول را ببیند، ما این کار را نکردیم و اتفاقا مخاطبان ما خیلی از این موضوع استقبال کردهاند.
رهنما همچنین درباره بهکارگیری نور و جانمایی محصولات نیز گفت: این دو آیتم نیز خیلی واضح و مشخص بر فروش محصولات تاثیر میگذارد و به همین دلیل هر یک هفته یا هر ده روز، کارکنان را موظف کردیم که چیدمان و جانمایی محصولات را تغییر دهند که نتایج آن را به خوبی در فروش مجموعه شاهد هستیم.
وی با بیان اینکه هماناندازه که سفارش محصول اهمیت دارد، بحث طراحی و دکور داخل فروشگاه هم اتفاق مهمی است، عنوان کرد: هزینهای که برای انتخاب فضا، لوگو و دکور مجموعه انجام دادیم، قابل توجه بود؛ ولی ما از ابتدا مبلغی برای این کار کنار گذاشته بودیم؛ زیرا میدانستیم که در میزان فروش ما تاثیر میگذارد و در اصل این هزینهکرد برای ما سرمایهگذاری بوده است.
تداعی فضای خانه در کتابفروشی
کتابفروشی «دی»؛ مجموعهای در خیابان ایرانشهر است که همزمان با روزهای تلخ کرونا فعالیت خود را آغاز کرد. در دکوراسیون این کتابفروشی سعی شده تا حس و حال نوستالوژیکی در مخاطبان ایجاد کند. فضایی ساده با استفاده از مبلمانهای ساده و قدیمی که حس سادگی و راحتی به مخاطب منتقل میکند.
سورنا عمیدی، مدیر این کتابفروشی درباره طراحی فضای داخلی فروشگاه گفت: ما برای طراحی مانند سایر فروشگاههای کتاب زنجیرهای -بهمعنای خاص- طراحی نداشتیم. ما بر این باور بودیم که در گذشتهای نهچندان دور؛ کتابخانه بخشی از فضای خانهها بوده است اما به تدریج از آنجایی که فضای ساختمانها کوچک شده است و ارزش افزوده پیدا کرده و از یک کالای مصرفی به یک کالای سرمایهای تبدیل شد، بهمرور کتابخانهها حذف شدهاند.
وی ادامه داد: ایده اولیه ما این بود که فضایی داشته باشیم که در عین اینکه کتابفروشی باشد، بازتولید وضعیت خانه باشد و وقتی مخاطب به ما مراجعه میکند، صرفا با یک فضای فروشگاهی روبهرو نباشد که فکر کند حتما باید خریدی انجام دهد. میخواستیم حس صمیمیت در مشتری ایجاد شود و بداند که میتواند هرقدر خواست زمان بگذارد و در فضا بماند.
عمیدی با بیان اینکه این موضوع به معنای ایجاد یک قرائتخانه یا کتابخانه نیست، عنوان کرد: مخاطب میتواند یک زمان مشخصی را بنشیند و کتابها را تورق کند. برای نیل به این موضوع، پارامترها و المانهایی مشخص کردیم که در نهایت فضا متفاوت و در عین حال جذاب باشد.
وی یادآور شد: در بحث نورپردازی نیز تلاش کردیم از کلیشه نور فروشگاهی رایج، دوری کنیم و تا جایی که میشود، از پروژکتورهای فروشگاهی فاصله بگیریم و از چراغهایی با نور محدود استفاده کنیم تا فضای صمیمی را ایجاد کرده و حفظ کنیم. تاکنون نیز از مشتریان خود بازخوردهای خوب و مثبت گرفتهایم؛ هم از سوی افرادی که در حوزه کتابفروشی کار میکنند و هم خریداران این بازخورد را به ما دادهاند که فضا دلچسب است و این یعنی ما به ایدههایی که داشتیم رسیدهایم.
عمیدی با بیان اینکه برحسب تجربیات سالها فعالیت در حوزه کتابفروشی، این ایدهها در ذهن ما پرورش یافت، گفت: من سالها در فروشگاههای شهر کتاب کار میکردم و به کتابفروشیهای زیادی رفتهام و با همکارانمان که صحبت میکردیم، تصمیم گرفتیم به کتابفروشیهای مختلف برویم، ببینیم کدام بخش از طراحی آنها جذاب است، چه بخشی جذاب نیست و چرایی جذاب بودن یا نبودنها را بیابیم.
وی درباره استفاده از تجربیات طراحهای حرفهای برای فضاسازی کتابفروشی دی نیز گفت: ما دنبال این کار نرفتیم؛ زیرا کسانی که بهعنوان مشاور طراحی و اجرا به این حوزهها وارد میشوند، صرفا کسانی هستند که کار طراحی فروشگاهی انجام میدهند و بر اساس نیازها، تغییراتی ایجاد میکنند. بهعنوان مثال؛ طراحی فروشگاههای بزرگ در بخش لوازمالتحریر، تقریبا برای همه یکسان است؛ شاید مقداری در رنگ متفاوت باشد اما پایه آن یکسان است و همان طراحی برای یک فروشگاه خواروبار هم قابل اجرا است.
این کتابفروش ادامه داد: تجربه من میگوید ما شخصی بهعنوان طراح حوزه فرهنگی؛ بهخصوص در بخش کتاب نداریم؛ طراحانی که جنس کار را بشناسند. ما معمارهایی داریم که در حوزه طراحی معماری کتابفروشی وارد میشوند و بر اساس خواستههای کتابفروش و استانداردهایی که در دانشگاه میآموزند، عمل میکنند اما جای خالی ویژگیها و چارچوبهای خاص این شغل در آنها مشخص نیست. در هر کتابفروشی که بروید، تعداد محدودی از این ویژگیها ثابت است؛ مثل اینکه کتاب باید دیده شود یا عرض قفسه چقدر باشد و در نهایت خود کتابفروش تصمیم میگیرد که چه فضایی داشته باشد. این موارد، کاملا سلیقهای است و طراحها هم بر اساس چارچوبهای معماری نظر میدهند.
انتخاب سبک و استراتژی به تناسب امکانات
کتابفروشی گوشه در حوالی میدان تجریش، چند هفتهای است که کار خود را آغاز کرده. این کتابفروشی نیز این تلاش را داشته که با دکوراسیونی متفاوت و با استفاده از نمادها و سمبلهای مختلف فرهنگی و هنری، فضایی متفاوت برای مشتریانش ایجاد کند. محمد بیگلری مدیر این کتابفروشی در اینباره به ایبنا گفت: ما امروز با پدیدهای جدید در ایران مواجه هستیم. در گذشته مخزن کتابفروشیها بسته بود و کتابفروشها پشت یک پیشخوان میایستادند و کتاب مورد نیاز مشتری را خودشان از انبار به او میدادند، همچنین فروشگاهها نیز کوچک بودند و امکان فضاسازی زیادی نبود.
وی افزود: بهمرور زمان که شهر کتابها با همان مدلی که در کشورهای دیگر است راهاندازی شدند، علاوه بر فروش کتاب، سایر محصولات فرهنگی مرتبط با حوزه کتاب نیز در این فروشگاهها عرضه شد. اجرایی شدن این ایده، نیازمند تغییر مدل فروشگاهی و باز شدن مخزنها بود که انجام شد و بهمرور شبیه فروشگاههای هایپر طراحی شدند.
بیگلری با اشاره به جایگاه کتابفروشیهای کوچک در بازار کتاب، گفت: در کنار فروشگاههای بزرگ و جدیدتر، هنوز فروشگاههای راسته انقلاب و کافهکتابها و فروشگاههای محلی را داریم که هر کدام سبک و کارکرد خود را دارند. البته قرار هم نیست همه فروشگاههای کتاب یک مدل باشند.
وی با اشاره به اهمیت موضوع و سبک فروش در کتابفروشیها عنوان دارد: بستگی دارد که یک کتابفروش چه سبکی را برای مجموعه خود برگزیده باشد، چه کتابی را انتخاب کرده و مشتری او از چه تیپ و قشر خاصی است. همه این موارد سبک فروش را در یک کتابفروشی مشخص میکند و بر اساس آن، رنگ فضا، گردش مشتری در فروشگاه، محل قرار گرفتن صندوق، نوع مواد قفسهها، نورپردازی و جنس کف فروشگاهها هم تعیین میشود که طبیعتا در فروشگاههای مختلف، متفاوت است.
بیگلری با بیان اینکه بیشتر فروشگاههای محصولات فرهنگی و کتابفروشی مبتنی بر مدل بهاصطلاح «شهرکتابی» طراحی میشوند و گشایش مییابند، افزود: در این فروشگاهها، مشتری علاوه بر اینکه دسترسی مستقیم به محصولات دارد، باید زمان کافی برای گردش در فروشگاه داشته باشد و سبد خرید داشته باشد. این، سبکی از فروش است که البته در این سبک هم مدلهای متفاوتی داریم؛ برخی بیشتر به سمت کافه کتاب میروند و برخی دیگر فضای تجاری را در فروشگاههاشان تقویت میکنند.
وی یادآور شد: برخی فروشگاهها کاملا شفاف و شیشهای هستند، محیط کاملا خانوادگی دارند و افراد میتوانند به راحتی از بیرونريال فضای آن را مشاهده کنند؛ بهطوری که مجموعه کالاهای فرهنگی مختلف از بیرون، قابل رویت است. اما در مقابل فروشگاههایی هم هستند که به دنبال طراحی فضایی هستند که وقتی مشتری داخل آن میشود خیالش راحت باشد که از خیابان جدا شده است و حس دنج بودن را به او بدهد. هر دوی این طراحیها، مشتریان و مخاطبان خاص خود را دارند که کتابفروش به تناسب جامعه هدف خود و نوع محصولی که عرضه میکند، یکی از آنها را انتخاب میکند.
بیگلری فضاسازی را لازمه هر فروشگاهی از جمله کتابفروشیها دانست و گفت: مثل همه صنوف و فروشگاهها، بعد از اینکه فرد، سبک خود را بر اساس سلیقهاش انتخاب کرد و استراتژی فروش خود را مشخص کرد، تمام تلاش خود را میکند که حداکثر جذابیت و ماندگاری و حداکثر ماندگاری در ذهن را با انتخاب مواد قفسه، المانها و نمادهایی که در فروشگاه قرار میدهد، برای مشتری خود ایجاد کند؛ زیرا رقابت در فضای کار خیلی زیاد شده است. در گذشته، این فاکتورها برای مشتریان مهم نبود اما الان برای مردم مهم است.
وی در پاسخ به سوال خبرنگار ایبنا درباره چگونگی انتخاب فضا و چیدمان کتاب گوشه توضیح داد: مساله اینجا است که یکسری از کارها، لزوما انتخاب خود شما نیست. «گوشه» در زیرزمین قرار دارد، ارتفاع سقف آن زیاد نیست و امکان تغییر کف را نداشتیم. حداکثر فضای ما ۳۰۰ مترمربع است، پنجره کوتاهی به پیادهرو دارم و ورودی ما تورفتگی دارد و نمیتوانم تابلویی برای ویترین قرار دهم. من بر اساس امکانات و شرایطم، سبک خودم را انتخاب کردم.
به گفته بیگلری، تلاش شده است در گوشه از فضا تا آنجا که امکان داشته، برای بخشهای مختلف یک فروشگاه محصولات فرهنگی استفاده شود. وی گفت: سعی کردیم تنوع بخش داشته باشیم و علاوه بر کتاب، بخش هدیه، لوازمالتحریر و بخش کودک و بازی و سرگرمی نیز در فروشگاه باشد. اگرچه فضا محدود است اما تلاش کردیم نه به سمت گروه مخاطبان خیلی خاص برویم و نه کاملا عمومی شویم؛ بلکه فضا را برای گروه مخاطب میانه انتخاب کردیم.
بیگلری در پایان صحبتهایش تاکید کرد: البته طی سه–چهار سال اخیر، اتفاقهای خیلی خوب و متفاوتی در حوزه کتابفروشیها رخ داده است. این نیاز احساس شده و یک پوستاندازی کامل را شاهد بودهایم؛ بهطوریکه و افراد جدیتر، با انگیزهتر و خلاقتری به این حوزه وارد شدهاند و رقابت در میان کتابفروشی ها شکل گرفتهاست. دیگر خبری از کتابفروشیهای یکسان و شبیه هم؛ آنطور که در راسته خیابان انقلاب وجود دارد، نیست؛ هرچند در این راسته هم طی ۱۰ سال اخیر شاهد تغییرات زیادی بودهایم.
تجربه کتابفروشهای موفق حاکی از این است که در فضاسازی و طراحیها داخلی، ایدههای خلاقانه همیشه جواب میدهد. این مساله باعث ایجاد انگیزه در تغییر دکوراسیون سایر کتابفروشیها هم شده است. شاید تا پیش از این، نشستن در میان کتابهای یک کتابفروشی و تورق کتابها، ایده دور از ذهنی بود اما الان بسیاری از کتابفروشیهای جدید، این فضا را با قرار دادن مبلمان در نقاط مختلف کتابفروشی، برای مخاطبانشان ایجاد کردهاند؛ زیرا بسیاری از افراد مایلاند در فضای بین کتابها جایی برای نشستن وجود داشته باشد تا بتوانند چند لحظهای در آنجا بنشینند و به بررسی کتابهان بپردازند.
عبور از کلیشههای رایج طراحی داخلی کتابفروشیها در سالهای اخیر، اقدام قابل توجهی است که اگرچه به فضای زیادی برای اجرایی شدن ایدههای تازه نیاز است؛ اما ضرورتی انکارنشدنی بهشمار میآید. این رویکرد تازه، علاوه بر جذب مخاطب به ایجاد ارتباط موثر و ماندگار در میان کتابفروش و مشتری منجر میشود.
نظر شما