سیدمهدی شجاعی در گفتوگو با ایبنا:
عاشورا از وجه عقلانی کمتر تحلیل شده است/ لزوم تبیین انطباق شریعت با عقلانیت
نویسنده کتاب «خون خدا» معتقد است وقایعی مثل عاشورا علاوه بر وجوه اعتقادی، از وجه عقلانی هم باید مورد تأمل و تحلیل قرار گیرد، زیرا شریعت با عقلانیت در انطباق کامل است و این انطباق باید برای نسلهای امروز و آینده تبیین شود.
با توجه به چند وجهی بودن تاریخ عاشورا، اغلب با آثاری روبهرو بودهایم که متکی بر ذهنیت و حافظه تاریخی مخاطب بودهاند و به تصویر کشیدهاند؛ بنابراین بسیاری از مقدمات حذف شده و شروع به نقل داستان کردهاند مسأله اینجاست که مخاطب بیرونی که چنین مقدماتی را نمیداند و با این زمینهها مواجه نبوده است، از این مسائل چه باید بفهمد؟ سیدمهدی شجاعی در نگارش کتاب «خون خدا» دغدغهاش افرادی هستند که از امام حسین(ع) و عاشورا هیچ نمیدانند.
نویسنده در ابتدای کتاب خود برای خوانندگان شرح میدهد که مخاطب این یادداشت شمایید که از امام حسین(ع) و عاشورا و کربلا هیچ نمیدانید. شما که از سوگواری و عزاداری هر ساله جماعتی از مردم جهان به حق تعجب میکنید. شما که از زیارت دستهجمعی یا راهپیمایی هماهنگ چند میلیون نفر در یک تاریخ و در یک مسیر و یک جهت، دچار سوال و ابهام و استفهام و اعجاب و شگفتی میشوید؛ سؤال و اعجابی که کاملاً بجا ودرست است. آن کسی که رفته و رفتنش جهانی را به سوگ نشانده، که بوده و چه محبوبیت عمیق و گسترده و بینظیری در میان مردم مختلف با فرهنگها و ملیتهای متفاوت داشته که تعزیتی اینچنین را به یادگارگذاشته؟ این سؤالی بجا و طبیعی و پرسیدنی است.
شجاعی به مخاطبان خود در این کتاب کمک میکند که به جای نگاه احساسی و شورانگیز همیشگیشان به واقعه عاشورا و حادثه کربلا، این بار از عقل خود برای درک این واقعه تاریخی و مستندات موجود آن مدد جویند. در ادامه گفتوگو با نویسنده این کتاب را میخوانید.
عاشورا یک مفهومی است که مصادیق متعددی میتواند داشته باشد و ساحتهای مختلفی پیدا کند. لطفا درباره ضرورت مطالعه و نگاشتن در این زمینه بفرمایید؟
عمده کسانی که حتی نگاه اعتقادی به واقعه عاشورا و کربلا دارند آن را بزرگ و بینظیر میشمارند و اقامه عزای امام حسین(ع) را در این ایام فریضه میدانند. عدهای ابعاد حریت، آزادی، حقطلبی، سلحشوری، مقاومت در مقابل ظلم و ستم و ایثار و جانبازی را در واقعه عاشورا میبینند و به عنوان شکوهمندترین صفات انسانی برای تبیین و ترویج آن تلاش میکنند. این ابعاد قطعاً دیدنیاند و باید تبیین شوند و سرمشق و نمونهای برای بشریت قرار گیرند.
در کتاب «خون خدا» به چه وجهی از عاشورا پرداختهاید؟
اما عاشورا یک وجه مهم دیگر هم دارد که نباید مورد غفلت واقع شود، بعدی که ارزش و اهمیتش اگر از ابعاد دیگر بیشتر نباشد، کمتر نیست و آن تقابل و رویارویی اسلام اصلی با اسلام بدلی و تقابل اسلام علوی با اسلام اموی است. لشکری که در کربلا مقابل امام حسین(ع) قرار گرفته با پرچم کفر، شرک و خدایان دیگر نیامده، با پرچم اسلام و داعیه مسلمانی مقابل امام حسین(ع) ایستاده است و پا را از این هم فراتر گذاشته و مدعی است که اسلام واقعی و حقیقی را نمایندگی میکند و به جنگ کسانی آمده که علیه اسلام و خلیفه مسلمین و امیرالمؤمنین(ع) خروج کردهاند، شعار ابن سعد، فرمانده لشگر مقابل امام حسین در عاشورا این است که: «یا خَیْلَ اللّهِ ارْكَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری»؛ ای لشکر خدا! بجنگید و به سوی بهشت بشتابید! یعنی میشود ادعای خدا، پیغمبر و مسلمانی داشت، خود را خلیفه و جانشین پیامبر خواند و حتی بر منبر پیامبر تکیه زد و اسلام حقیقی، اسلام پیامبر(ص) و اسلام علوی را سر برید.
یکی از مهمترین پیامهای عاشورا دعوت به تمیز و تشخیص است، دعوت به درک و معرفت و شناخت سره از ناسره است و همچنین دعوت به شناخت اسلام علوی از اسلام اموی است. کربلا و عاشورا مثل غزوات پیامبر(ص)، صفآرایی اسلام و کفر در مقابل یکدیگر نیست که به آسانی بشود حق و باطل را از هم تشخیص داد. محتاج وجدان، درک، شعور و معرفت است، محتاج مجهز بودن به ملاک ها و معیارهای حقیقی است.
کسی که به درک، شعور، معرفت و شناخت معیارهای درست و حقیقی مجهز است، در لشگر یزید ثبتنام نمیکند و مقابل امام حسین(ع) نمیایستد. امام حسین(ع) جان خودش و اصحابش را فدای رسیدن بشریت به این درک و معرفت میکند. «لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَك َمن الْجَهَالَةِ و حَيرةِ الضَّلَالَة»؛ تا بندگان تو را از جهل نجات دهد و آنها را از سرگردانی ناشی از ضلالت و گمراهی برهاند.
در ابتدای کتاب «خون خدا» گفتهاید که مخاطب این کتاب افرادی هستند که از امام حسین(ع) و عاشورا هیچ نمیدانند، لطفاً درباره ویژگی این کتاب برای گفتوگو با مخاطب بگویید.
عموم آثاری که درباره عاشورا و کربلا عرضه شده مبتنی بر سابقهها و زمینههای ذهنی و فکری مخاطب بوده است و چون مخاطب مسلمان و شیعه مد نظر بوده، همین شیوه و روش هم به جا و درست بوده است. یعنی فرض خالق اثر بر این بوده که مخاطب عمده مسائل و مطالب اصلی و بنیادین را میداند و باور دارد و به ظرائف و جزئیات و لایههایی پرداخته که برای مخاطب حرف تازهای داشته باشد و کمتر به این نکته توجه شده که مخاطب غریبه یا ناآشنا به این مقدمات چگونه میتواند به درک درستی از واقعه عاشورا و کربلا دست پیدا کند. رسالت این کتاب، تبیین مسائل بنیادین برای مخاطب بیرون از خانواده اسلام و مسلمانی و تشیع است. اگر حتی ممکن است حرفهای تازهای هم برای مخاطب درون خانواده داشته باشد.
انتقال فلسفه قیام امام حسین(ع) به نسلهای آینده نیازمند توجیه عقلانی رفتارهای ایشان است، این کتاب چقدر میتواند در این زمینه راهگشای جوانان باشد؟
وقایعی مثل عاشورا علاوه بر وجوه اعتقادی، معرفتی و تاریخی، از وجه عقلانی هم باید مورد تأمل و تحلیل قرار بگیرد. وجوه معرفتی جای خود، شریعت هم با عقلانیت در انطباق کامل است و این انطباق باید برای نسلهای امروز و آینده تبیین شود. متأسفانه در حوزه فرهنگ و معارف دین، روی این وجه کمتر کار شده اما پرسشگری نسل نقاد موجب شده که اندیشمندان و فضلای حوزه دین و معرفت دغدغه این وجوه را پیدا کنند و قدمهای اولیهای را هم در این مسیر بردارند. در کتاب «خون خدا» نیمنگاهی به وجه عقلانی واقعه عاشورا هم وجود دارد.
چرا نویسندگان ما در بیان واقعه عاشورا کمتر سراغ مطالب تاریخی رفتهاند؟
این اشکال فقط مختص و منحصر به نویسندگان نیست. اساساً مردم، نسبت به مطالعه تاریخی کم لطفاند. مقصودم از مردم، جامعه تشیع است. در حالی که مولا و مقتدایمان امیرالمؤمنین(ع) بیشترین تأکید را بر مطالعه تاریخ فرمودهاند. البته مقصود حضرت از مطالعه تاریخ، مرور وقایع اتفاقیه با محفوظات تاریخی به معنای مصطلح امروزی نیست. مقصود حضرت همان منظری است که در قرآن نسبت به تاریخ وجود دارد. مقصود شناخت سنتهای خداوند در عالم است و البته در اینکه نویسندگان میتوانستند در این زمینه نقش مهمی ایفا کنند، شکی نیست.
نظر شما