حسنبیگی با تأکید بر اینکه بودجه گرنت مانند سایر نهادها و ارگانها باید تأمین و پرداخت شود، گفت: به منظور استقبال بیشتر از آثار ادبی ایرانی بهویژه در حوزه دفاع مقدس، باید موضوع ترجمه و ارسال کتاب غیراصولی توسط نهادها بررسی شود.
در وهله اول، اینکه در جامعه امروز همتی برای ترجمه کتابهای دفاع مقدس و توزیع آنها در خارج از کشور وجود دارد، بسیار شعفآور است، اما در نگاهی عمیقتر و در تأمل بیشتر در موضوع باید از خود پرسید، آیا ترجمههای انجام شده از کتابهای دفاع مقدس توانستهاند، حق مطلب را ادا کنند؟ آیا در ترجمه کتابهای دفاع مقدس مسیر را بهدرستی پیمودهایم؟ آیا کتابهای پرتعدادی که همهساله به نمایندگی از نشر دفاع مقدس در نمایشگاههای بینالمللی عرضه میشود، توانستهاند، مخاطبی برای خود در جهان پیدا کنند؟
ابراهیم حسنبیگی از نویسندگان فعال در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس که تاکنون 145 اثر با رویكرد كودک و نوجوان، دفاع مقدس، فرهنگی و اجتماعی منتشر كرده، معتقد است که باید آثار خوب دفاع مقدس شناسایی و به زبانهای مختلف ترجمه شوند و در ادامه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی باید با ظرفیت و امکانات رایزنیهای فرهنگی در کشورهای مختلف، درصدد ارائه آنها در جهان برآید.
وی با نوشتن رمانهایی مانند «اشكانه»، «ریشه در اعماق»، «نشانههای صبح» و «معمای مسیح» در حوزه دفاع مقدس و رمانهای «محمد»، «قدیس»، «سالهای بنفش» و «شب ناسور» در حوزه انقلاب و دین شناخته میشود. این نویسنده گلستانی دارای 40 اثر برگزیده در جشنوارههای مختلف در کشور است. كتاب «غنچه بر قالی» او، بهعنوان اثر برگزیده سال 2000 كتابخانه ملی مونیخ آلمان شناخته شد. برخی از آثار حسنبیگی مانند رمان «محمد» به زبانهای انگلیسی، عربی، تركی استانبولی و ازبكی، رمان «قدیس» به زبان انگلیسی، كتاب «غنچه بر قالی» به زبان انگلیسی، عربی، چینی و تركمنی، كتاب «یک كلاغ چهل كلاغ» به زبان انگلیسی و چینی، كتاب «عمو جان عباس» به زبان تركمنی، كتاب «نادرشاه افشار» به زبان تركمنی، كتاب «پیش از نماز» به زبان آذربایجانی و مجموعه آثار نیز به زبانهای هندی و گرجستانی چاپ شده است.
در سالهای اخیر بارها بر این نکته تأکید شده که خاطرات دفاع مقدس، ازجمله گونههای ادبی امروز ماست که ویژگیهای بومی مخصوص خود را دارد و از این منظر میتواند نماینده خوبی از ادبیات ایرانی برای عرضه در بازار جهانی معرفی شود. نظر شما راجع به این موضوع چیست؟ فکر میکنید که چقدر دست این ژانر ادبی در مواجهه با مخاطب جهانی پُر است؟
سالهاست درباره ترجمه آثار ادبی ایرانی صحبت میکنیم و سالهاست کاری در این زمینه صورت نگرفته و آنچه انجام شده قابلقبول نیست و اندک است، در این رابطه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید مطالبه کند. اما متأسفانه هیچ قانون و بودجهای بهصورت جدی و مستمر پیگیر این موضوع نیست که با یک سیستم و راهکار و با حمایت مالی و دولتی آثار نویسندگان ایرانی منتشر شود.
در بسیاری از کشورها موضوعی با عنوان گرنت مطرح است و این گرنت شامل سه یا چهار هزار دلار بودجه است که به ناشران پرداخت میشود تا در خارج از کشور آثارشان را ترجمه کنند و مهم این است که این اثر برای یکبار به کشور مقصد راه پیدا کند. متأسفانه در ایران در رابطه با این موضوع سالها سکوت بود و گویی چنین قانونی وجود نداشت و نهایتا میگفتند بودجه نداریم، درحالیکه در این حد هم بیپول نیستیم، اما طی سالهای اخیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بحث گرنت را جدی گرفت و شورایی تشکیل داد تا با معیارهای مشخص از آثار ارزشی و دفاع مقدس حمایت کند که به موضوع تحریمها برخورد و غیر از یکی دو مورد که مبلغ ناچیزی برای چند کتاب پرداخت شد، دولت این حمایت را قطع کرد و این اتفاق بیانگر این است که همان موقع هم که تصمیم گرفتند از این طرح حمایت کنند، یک بودجه قطعی را درنظر نگرفتند، درحالیکه گرنت مثل بودجه نهادها و ارگانهاست و باید تأمین و پرداخت شود.
چند سالی است در کشورمان جدای از دولتها که در این قضیه واقعا کمکار بودند، آژانسهای ادبی وارد عمل شدند. آژانسهای ادبی بخشهای خصوصی بودند که اینکار را انجام دادند و انتظار داشتند که دولت از آنها حمایت کند و حداقل این آژانسها باید در سال، 10 تا 15 سفر خارج از کشور بروند و در کشورهای مختلف شرکت کنند تا کارشان پیش برود و انتظار داشتند، دولت از آنها حمایت کند که این حمایتها خیلی رضایتبخش نبوده، اما همین گرنتها جریانی را راه انداختهاند و تلاش میکنند ادبیات ایران را در دنیا که ادبیات ناشناختهای است، معرفی کنند و گرنت میتواند به کمک این آژانسها بیاید.
آیا نهادی برای انتقال ادبیات روز ما به کشورهای دیگر وجود دارد؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا انتشارات خاصی در این زمینه تا به حال فعالیت داشتهاند؟ و آیا این فعالیتها کافی بوده یا خیر؟
یک مشکلی که داریم این است که ما در برنامهریزی عالی هستیم و میگوییم ما باید این موارد را انجام دهیم و در این موارد وظیفه داریم، اما بلافاصله میگوییم بودجه نداریم که این کار را انجام دهیم و اینکه بگوییم باید این کار را انجام دهیم ولی پول نداریم، یک توهین به ملت است. چطور برای هر کاری بودجه تأمین میکنیم و مثل این است که پدر خانواده بگوید من پدر دلسوز این خانواده هستم و بعد بگوید ببخشید من پول ندارم، حتی برای شما حداقل مایحتاج زندگی را تأمین کنم. این دیگر دلسوزی نیست و معتقدم اجحاف بزرگی است که در این بخش انجام میشود که عمدهاش بحث دفاع مقدس است.
اگر تغییر ساختار و ریلگذاری که سالها مطالبه ما بوده در این بخش صورت پذیرد، یکی از مواردی که میتواند تفکر اسلامی این نظام را به خارج از کشور منتقل کند، آثار دفاع مقدس و انقلاب و آثاری است که صبغه دینی دارد. در حال حاضر برخی از مؤسسات هستند که فعالیتهایی در آنسوی مرزها انجام میدهند و اینها چشمشان به ایران است که ببینند چه آثاری بهدستشان میرسد، درحالیکه مؤسسههای دینی گلایه دارند از اینکه پولی به آنها تعلق نمیگیرد که بخواهند کتابی ترجمه کنند، وقتی این سیستم را ایجاد کنیم، ضمن اینکه بازار آزاد را پوشش میدهیم و کتابها را میفروشیم و مؤسسههای فرهنگی و اسلامی را که ادعا داریم باید با برادران دینی ما در آن سوی مرزها مراوده داشته باشند، میتوانند کتابها را به افراد خاص در خارج از کشور برسانند.
کار ترجمه، یک کار تخصصی است که روند انجام و انتشار آن با کتابهای تألیفی متفاوت است. فکر میکنید پس از گذشت 40 سال از جنگ تحمیلی چقدر به ترجمه خاطرات دفاع مقدس با یک نگاه حرفهای و تخصصی وارد شدهایم؟
وقتی بحث گرنت و حاکمیت را مطرح میکنیم، جدا از بحث نهادها، ارگانها و مؤسسات فرهنگی و رایزنهای فرهنگی است که واقعا بحث مفصلی است و باید موضوع ترجمه غیراصولی و ارسال کتاب غیراصولی توسط نهادها بررسی شود و آژانسهای ادبی هم درگیر شوند، اما کتاب باید خودش را نشان دهد. گرنت از ناشر در ترجمه اول حمایت میکند و همه کشورها این کار را انجام میدهند و کتابهایشان هم در دنیا معروف میشود و اصلا معتقد نیستم که نهادهایی مثل حوزه هنری، سازمان فرهنگ و ارتباطات، فرهنگستان زبان و حوزه علمیه قم و جاهای مختلف با بودجه دولتی کتاب ترجمه کنند و بعد این کتابها پخش شود که هیچ ارزشی هم ندارد. این معضل به دنبال نبود قاعده و سیستم محکم جهانی که کشورهای دیگر در حوزه ترجمه کتاب رعایت میکنند بهوجود میآید و وقتی این موارد رعایت نمیشود، عدهای این کار را میکنند و بعد اعلام میکنند که فلان کتاب ترجمه شده و بعد در فلان کشور در رایزنیها خاک میخورد.
رایزن فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات با طرح تاپ و بودجهای که به آن اختصاص یافته، واقعا بخش قابلتوجهی از بودجه ارشاد را که میتواند در این زمینه کمک کند از آن خود میکند و این مبلغ از سازمان بودجه برای ترجمه کتاب دریافت میشود، اما متأسفانه آثاری که منتشر میشود در رایزنیها خاک میخورد، درحالیکه رایزن فرهنگی میتواند بدون اینکه هزینه زیادی صرف کند در کشورهایی که حضور دارند با ناشرین ارتباط بگیرند و کتابها را معرفی کنند و همان کاری که آژانسها با سختی انجام میدهند، رایزنها به راحتی میتوانند انجام دهند.
جنگهای مختلف دنیا همچون جنگ ویتنام، روسیه و ... توسط ادبیات در دنیا مطرح شده است، اما ما پس از گذشت 40 سال از جنگ تحمیلی هنوز نتوانستهایم در این مسیر قدم برداریم، کتابهای دفاع مقدسی که تاکنون در ایران منتشر شدهاند، تا چه اندازه این قابلیت را دارند که بتوانند پرچمدار پیمودن این مسیر میان سایر هنرها باشند؟
بهصورت انبوه نه میتوان به ادبیات و نه ادبیات دفاع مقدس این نگاه را داشت که در مدت کوتاه دهها اثر را در دنیا پخش کنیم که مورد استقبال قرار گیرد، زیرا بضاعت ما در این حوزه قوی نیست. البته اگر به تعداد انگشتان دست کتاب خوب دفاع مقدس داریم، باید بهخوبی ترجمه و به دنیا عرضه کنیم. در حال حاضر نمیتوانیم به کمیت اهمیت دهیم، زیرا ما در کیفیت ماندهایم.
نظر شما