پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ - ۱۹:۰۳
جان بنویل دیگر با نام مستعار کتاب چاپ نمی‌کند

«برف» در حالت عادی باید با نام مستعار بنجامین بلک منتشر می‌شد، اما بنویل می‌گوید دیگر نیازی به آن ندارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از نیویورک‌تایمز - جان بنویل، رمان‌نویس ایرلندی، به کمال‌گرایی معروف است. نویسنده‌ای که می‌تواند یک روز کامل را صرف نوشتن تنها یک جمله کند. کتاب‌های او که اغلب به زبان اول شخص نوشته شده‌اند به‌یادماندنی، پیچیده و ناباکوفی هستند. بعضی از خوانندگان شکایت می‌کنند که او سخت می‌نویسد و بیشتر به سبک او علاقه دارند تا داستان‌‌سرایی‌اش. آنها همیشه با کلماتی مواجه می‌شوند که به نظر می‌رسد نویسنده می‌خواهد با آنها ثابت کند دایره لغاتش از شما بزرگ‌تر است.
 
تمام کردن یک رمان توسط بنویل معمولا چهار یا پنج سال طول می‌کشد و پس از آن آقای نویسنده همچنان ناراضی است. در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۰۹ او به پاریس ریویو گفت از کتاب‌هایش متنفر است. بنویل گفت: «آنها مایه خجالت و شرمساری عمیقی هستند.» و اضافه کرد: «البته از کتاب‌های هر کس دیگری بهترند اما برای من به اندازه کافی خوب نیستند.»
 
با این حال در مارس ۲۰۰۵ بنویل در حالی که در خانه یکی از دوستانش در ایتالیا اقامت داشت یک روز صبح نشست و بنا به دلایلی شروع به نوشتن یک رمان معمایی کرد که داستان آن در دهه ۱۹۵۰ در دوبلین اتفاق می‌افتاد. تا وقت ناهار او ۱۵۰۰ کلمه نوشته بود که با سرعت معمول خودش با یک هفته نوشتن برابری می‌کرد. با خود فکر کرد: «جان بنویل، تو شلخته‌ای» اما ادامه داد و در عرض پنج یا شش ماه کار را تمام کرد. خودش می‌گوید: «از سرعت نوشتن این کار وحشت‌زده بودم.» بنویل در حال خواندن آثار ژرژ سیمنون بود –البته نه رمان‌های پلیسی کارآگاه مگره- و ترغیب شده بود ببیند با واژگان محدود و سبک ساده و قابل فهم چگونه کار را به پایان می‌رساند.
 
آن رمان، «کریستین فالز» در مورد یک پزشک شدیدا الکلی به نام کویرک بود، که شغلش به عنوان آسیب‌شناس در یک مطب پزشکی در دوبلین او را در مجاورت اجساد زیادی قرار می‌داد. این کتاب در سال ۲۰۰۷ با نام بنجامین بلک منتشر شد. این نام مستعار در واقع یک چهره مبدل نبود –کتابفروشان و منتقدان از همان ابتدا از آن استفاده می‌کردند- بلکه راهی بود که نشان می‌داد جان بنویل نیمه تاریک دیگری دارد که مناسب کار متفاوتی است.
 
او گفت: «به عنوان بلک مصمم بودم تا آنجا که ممکن است با سبکی ساده بنویسم. بنویل هرازگاهی سعی می‌کند او را وادار کند آرام‌تر پیش برود و از جملات لذت ببرد، و این چیزی بود که باید از آن مراقبت می‌کرد. من همیشه این را می‌گویم که آنچه از بلک می‌بینید نتیجه خودانگیختگی است، در حالی‌که در کارهای بنویل حاصل تمرکزی مفرط را شاهد هستید.»
 
بنویل انتظار داشت تنها یک رمان با کاراکتر کویرک بنویسد، اما شش رمان دیگر به دنبال آن آمد، به همراه چهار کتاب دیگر از بلک که درباره کویرک نبودند، ازجمله تقلیدی از ریموند چندلر و رمانی که در آن تصور می‌کند الیزابت و مارگارت، دو شاهزاده انگلیسی در طول جنگ جهانی دوم در ایرلند توقیف شده‌اند. این کتاب‌ها او را ثروتمند نکرد، حداقل آنطور که بنویل انتظار داشت، اما مخاطبان کاملا جدیدی برایش به ارمغان آورد. کتاب‌های بلک همه آن چیزی هستند که کتاب‌های بنویل فاقد آن هستند –صریح، دقیق طراحی‌شده، پیش‌رونده با دیالوگ- و بعضی خوانندگان بی‌وفا حتا اعتراف کرده‌اند که حالا آنها را ترجیح می‌دهند.
 
در همین حال، بنویل که با روش معمول خود پیش می‌رفت و با دست در دفاتر به‌زیبایی صحافی‌شده می‌نوشت (برخلاف بلک که از کامپیوتر استفاده می‌کرد) توانست از زمان روی کار آمدن بلک، چهار کتاب خود را به پایان برساند. جدیدترین آنها «خانم اوزموند» در سال ۲۰۱۷ دنباله «پرتره یک بانو» اثر هنری جیمز است که با تقلید دقیق از سبک جیمز نوشته شده است. بنویل گفت این‌یکی کمی آسان‌تر از بقیه بود: «در کمال تعجب از همان ابتدا فهمیدم سبک هنری جیمز یا چیزی شبیه به آن را دارم.» روزهایی بود که برای پیاده‌روی بیرون می‌رفت تا برگردد و ببیند در غیابش چند صفحه دیگر نوشته شده است. او گفت: «آن‌قدر خودم را مجزا می‌دیدم که هرازگاهی تکیه می‌دادم و می‌دیدم که خودنویسم خطوط را دنبال می‌کند. احساس عجیبی بود.»
 


«برف»، جدیدترین رمان بنویل، معمای دیگری است که در دهه ۱۹۵۰ ایرلند اتفاق می‌افتد و به جای کویرک یک کارآگاه جدید به نام سنت جان استرفورد در آن حضور دارد. مرد جوانی از طبقه پروتستان‌های زمین‌دار. این کتاب دو سال پیش در اسپانیا منتشر شد، جایی که بنجامین بلک در آن محبوبیت غیرمعمولی دارد. بنویل به دلایلی فکر می‌کند این ممکن است به دلیل تاریخ مشترک اسپانیا و ایرلند در قرن بیستم باشد: جنگ داخلی، سلطه کلیسا و تاریکی و ابهام موجود در قلب یک شخصیت ملی.
 
«برف» دو هفته دیگر به امریکا می‌آید در حالی که روی جلدش با حروف بزرگ نوشته جان بنویل و نه بنجامین بلک. بنویل اخیرا گفت بلک در کمال لطف و مهربانی اجازه داده که کُشته شود. اگرچه مجبور است در اسپانیا به زندگی‌اش ادامه دهد و برای منتقدان و کتاب‌شناسان معما ایجاد کند، چون در آنجا بزرگ‌تر از آن است که بمیرد.
 
آنچه اتفاق افتاده این است، آن‌طور که بنویل می‌گوید در بازخوانی بعضی از کتاب‌های بلک متوجه شده آنها از چیزی که فکر می‌کرده بهترند. او توضیح می‌دهد: «متعجب و خشنود شدم وقتی فهمیدم آنها اصلا بد نبوده‌اند، و در واقع حتا ممکن است کاملا هم خوب باشند. باید درک کنید من یکی از آن نویسنده‌هایی هستم که کارهای خودش را دوست ندارد و از آنها شرمگین است. من به دنبال کمالم و همان‌طور که می‌دانید کمال بسیار فراتر از توان ناچیز ماست. اما وقتی فهمیدم کارهای بلک را دوست دارم به خودم گفتم «دیگر چه نیازی به این حقه‌باز دارم؟ بنابراین در اتاق خواب با یک تپانچه، یک قوطی قرص خواب‌آور و یک بطری ویسکی تنهایش گذاشتم و این پایان او بود. هرگز احساس شرمندگی نکردم یا فکر نکردم باید از آنچه بلک نوشته دفاع کنم. کتاب‌های او آثار هنری هستند که او با صداقت و بدون ادعا نوشته است.» اضافه می‌کند: «نه اینکه فکر کنم ادعا لزوما برای یک نویسنده چیز بدی باشد.»
 


بنویل ۷۴ ساله در شهرستان وکسفورد بزرگ شد که آن زمان به نظرش خسته‌کننده می‌آمد. به عنوان یک پسربچه عاشق این بود که به دیدار عمه‌اش در دوبلین برود که به نظرش هیجان‌انگیزتر می‌رسید. فضایی که با مناظر، بوها و رازآلودگی‌اش در کتاب‌های او وجود دارد و بنویل توضیح می‌دهد که برای نوشتن‌شان نیازی نبود خیلی تحقیق کند. چون بیشتر جزئیات خوب به یادش مانده است.
 
بنویل می‌گوید تا پنجاه سالگی‌اش شیفته ایرلند بوده –به هر حال «کلیسا و دولت سعی کردند مردم را در تحمیق نگه دارند. کلیسا با شست‌وشوهای مغزی اولیه‌اش و دولت با سانسور و دروغ‌هایش». داستان «برف» در یک کشور پروتستان اتفاق می‌افتد، جایی که یک کشیش کاتولیک در شرایط بدی به قتل می‌رسد. او به یاد می‌آورد که در دوران کودکی در جشن سالانه‌ای که توسط برخی از پروتستان‌های محلی برگزار می‌شد شرکت می‌کرد. می‌گوید: «شبیه به گشت‌زنی در سرزمین عجایب بود.»
 
در واقعیت اینکه کار کسی مثل سنت جان استرافورد به نیروی پلیس ایرلند ختم شود بسیار بعید بود. بنابراین او به نوعی یک شخصیت خیالی است، اما از نوع جذابش. برون‌گرا بودنش او را قادر می‌سازد متوجه چیزهایی شود که دیگران از آن غافل هستند. بنویل دومین رمان درباره او را هم تمام کرده که سال آینده منتشر خواهد شد و می‌گوید در پایانِ آن اشاره می‌کند که استرافورد با دار و دسته کویرک درگیر خواهد شد. شاید طرفداران این مجموعه امیدوار باشند که این به این معنا باشد که او عاشق دختر کویرک می‌شود.
 
بنویل به زودرنجی و خودپسندی شهرت داشت. وقتی رمان «دریا» در سال ۲۰۰۵ برنده جایزه من‌بوکر شد برخی را با این حرف رنجاند که «خوب است که می‌بینیم یک اثر هنری در صدر قرار گرفته.» اما در نشست آنلاینی که اوایل سپتامبر در پلتفرم زوم داشت کنایه‌آمیز، خودکم‌بین و کمی نوستالژیک بود. او گفت در خانه‌ای مشرف به بندرگاه در یک دهکده ماهیگری در شمال دوبلین منتظر همه‌گیری است. وقتی کار می‌کند ترجیح می‌دهد به دیوار نگاه کند. می‌گوید: «اما می‌توانستم جاهایی بدتر از این باشم. و به عنوان یک نویسنده آیا ۶۰ سال اخیر را در انزوا و قرنطینه سپری نکردم؟»
 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها