او که حدود دو دهه پیش عنوان بهترین کتابفروش اصفهان را از آن خود کرد، حالا بهدلیل وضعیت گرانی کتاب و پایین آمدن قدرت خرید مردم، کتابفروشی وحدت را در دهه هشتاد به یک فست فودی اجاره داد و خودش و وحدت و کتابها به بازارچه چهارباغ نقلمکان کردند.
سلطانی که بهجرئت میتوان گفت نیمی از تاریخ شفاهی فرهنگ اصفهان و روایتهایی ناب از محمد حقوقی، گلشیریها، اخوتها، جمشید مظاهری را در سینه دارد و دوستی دیرینهای هم با احمد میرعلایی (مترجم) دارد، به خبرنگار ایبنا میگوید: این روزها مرتب خبر مرگ و بیماری دوستانم را میشنوم و بسیاری از آنها به من زنگ میزنند که فیروز کتابهایمان را چه کنیم؟
وی ادامه میدهد: خودم هم ماندهام که بعد از من، اینهمه کتاب داخل کتابفروشیام چه میشود؟ پسری ندارم که کتابفروشی را اداره کند و جایی هم برای نگهداری کتابها ندارم.
سلطانی میگوید: همین امروز صبح نیز یکی از دوستانم زنگ زد که سرطان گرفتهام و نمیدانم چه برسر کتابهایم میآید. گاهی خودم هم فکر میکنم کتابها را به دانشگاه اصفهان بدهم که دانشجویان آنجا واقعا استفاده کنند.
این کتابفروش درباره وضعیت فروش کتاب در کتابفروشی «وحدت» در این روزهای کرونایی میگوید: از قدیم مشتریهایی مثل مرحوم زاون قوکاسیان و دکتر مظاهری را - که مثل او نخواهد آمد - داشتهام و دارم و کسانی که به کتابفروشی وحدت میآیند، اکثراً پزشک و نویسنده و ادیب هستند و کسادی بازار کتاب این آدمها را از کتابخوانی دور نمیکند.
نظر شما