نشست پنجم کرونا و امر اجتماعی با عنوان «آیا سیاستمداران از کرونا خواهند آموخت؟» با حضور علیاصغر سعیدی (عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران) و محمد فاضلی (عضو هیأتعلمی دانشگاه شهید بهشتی) به صورت آنلاین برگزار شد.
مسأله سوم این است که حوزه تخصص و حوزه مدیریت در جامعه ما تفکیکشده نیست. در هر نظامی اعم از نظام آموزشی، پزشکی، مهندسی و ...، دو حوزه داریم؛ حوزه تخصص و حوزه مدیریت که این دو ماهیتاً با هم فرق دارند. بنابراین یک متخصص لزوماً نمیتواند مدیر خوبی باشد. در حال حاضر مدیریت ضعیف مسأله کرونا، به این دلیل است که مدیریت آن دست پزشکان است. بخش حرفهای مشروعیت خود را از علم میگیرد و استانداردهایش، استانداردهای علمیست در حالیکه بوروکراسی یک سیستم سلسلهمراتبیست و مشروعیت خود را از سلسلهمراتب میگیرد. میتوان گفت این ۳ مسأله جزء مسائل اصلی هستند و تا در آنها تغییری ایجاد نشود، سیاستگذاریهای ما در آینده تغییری نخواهد کرد.
در بخش دوم این برنامه، محمد فاضلی از کرونا بهعنوان یک مسأله «بدخیم» یاد کرد و در توضیح سه وجه آن، اظهار داشت: این مسأله بدخیم ۳ وجه دارد ازجمله اینکه فناوری شناختهشدهای برای حل آن وجود ندارد، بر سر راهحلهای کرونا هیچ اجماعی وجود ندارد و همه موضوعات مرتبط با آن، مناقشهبرانگیز هستند. مواجهه با کرونا نیازمند هماهنگسازی سازمانهاست، کرونا یک مقوله بینرشتهای و یک موضوع بینبخشیست یعنی وزارت بهداشت به تنهایی نمیتواند کاری کند. اینکه وزارت بهداشت، مدیریت ستاد مقابله با کرونا را برعهده داشته باشد، اشتباه بزرگیست. چراکه بخش حملونقل، نظام رفاهی کشور، نظام آموزش عالی و تحقیقات، سیاستخارجی کشور و ... هم در آن درگیر هستند. بنابراین نیازمند هماهنگی سازمانیست.
عضو هیأتعلمی دانشگاه شهید بهشتی «ظرفیت حکومت» را مسأله اصلی قلمداد کرد و با برشمردن عناصر ظرفیت حکومت در مقابله با کرونا، عنوان کرد: دولت باید تسهیلگر شبکهساز باشد؛ یعنی باید شبکههای مختلفی از «افراد تأثیرگذار و مهم»، «شبکه افراد و سازمانها»، «شبکه سازمانهای مختلف»، «شبکه سازمانهای عمومی و خصوصی» و «شبکهای از سازمانهای حکومتی و غیرحکومتی (مردمنهاد)» را ایجاد کند تا مجموعه این شبکهها با وصلشدن به وزارت بهداشت، بتوانند بر بحران وصل شوند و در حل آن اثرگذار باشند.
از طرف دیگر این دولت شبکهساز باید دادهساز هم باشد و بتواند دادهها را پردازش و درنهایت آنها را به اشتراک بگذارد. دولت برای تصمیمگیری نیاز به داده دارد مثلاً وزارت رفاه برای حمایت اجتماعی نیاز دارد که بداند چه کسانی مشاغل خود را از دست دادهاند. این اطلاعات باید تولید شوند و در نهایت این مهم است که دولت آنها را با مردم به اشتراک بگذارد.
ویژگی دیگری که دولت باید داشته باشد، اجماعسازیست. هر راهحلی که در زمینه کرونا گرفته میشود، عدهای موافق و عدهای مخالف آن هستند. مشکل اجماعسازی در ماجرای کنکور، بازگشایی مدارس و تعطیلی و قرنطینه، ازجمله این موارد هستند. این اجماعسازی از طریق افزایش اعتماد، سرمایه اجتماعی، تولید و ظرفیت پردازش دادهها صورت میگیرد. همچنین کرونا به دلیل بدخیمبودن، مانند هر مسأله بدخیم دیگری، یک ماهیت محلی دارد. به همین دلیل همه ویژگیهای شبکهسازی، پردازش داده و اجماعسازی باید توسط استانداران در استانهایشان اعمال شود. در نهایت چنین دولتی با این ویژگیهاست که باید تصمیمش را با اقتدار اجرا کند. یعنی کسی نباید مقابل آن مانع ایجاد کند. به عبارت دیگر دولت نباید در این مسیر، چالش اقتدار داشته باشد. ناگفته نماند اگر دولتی این فرآیندهای اجماعسازی، دادهسازی و اطلاعرسانی شفاف را طی نکرده باشد، اقتدار و مشروعیتی برای اعمال اقتدار نخواهد داشت.
او در پایان، حکمرانی جامعه را نقطه مقابل حکمرانی وصفشده دانست و خاطرنشان کرد: حکمرانی ما، یک حکمرانی جزیرهایست. ما همین که مدیریت کرونا را به وزارت بهداشت میدهیم، یعنی درک نکردهایم که با یک مسأله پیچیده سروکار داریم. همین که جامعهشناسها، روانشناسان، متخصصان پویایی سیستمها، ریاضیدانان و مدلسازیهای اپیدمی در ستاد مقابله با کرونا حضور جدی ندارند، یعنی ما ماهیت بینرشتهای و میانبخشی کرونا را درک نکردهایم.
نظر شما