چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۰
ما خالق زندگی خود هستیم

هستی حصاری می‌گوید: «بلوغ و توسعه فردی، یعنی باور و پذیرش دیگران و زندگی کردن به روش خود؛ ما خالق زندگی خود هستیم، هر آنچه در زندگی رخ می‌دهد، انعکاس درون ماست. نگاه ما به زندگی و روابط و تصمیم‌های ما، تعیین‌کننده کیفیت زندگی است.»

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایران)، ذهن انسان همانند خود او، حتی چندین برابر خارق‌العاده‌تر، پیچیده‌تر و شگفت‌انگیزتر است و قدرت‌های عجیبی دارد. از آنجایی که عمده‌ فعالیت مغز و ذهن ما به‌صورت ناخودآگاه انجام می‌گیرد، متوجه بیشتر فعالیت‌های آن نمی‌شویم. ما از بعضی از ویژگی‌های ناخودآگاه خود استفاده می‌بریم، حتی اگر متوجه این مسأله نباشیم.

ذهن پیچیده انسان تاکنون دستمایه خلق آثار بسیاری در قالب‌های هنری و محتوایی شده که هریک از زاویه‌ای سعی در کشف و بازنمایی گوشه‌ای از شگفت‌های ذهن ما دارند. 

کتاب «سمفونی ذهن» نگاهی متفاوت به نقش ذهن در ساختن مسیر زندگی دارد. هستی حصاری نویسنده این اثر، در گفت‌وگو با خبرنگا ایبنا، به معرفی محتوای این کتاب و تشریح جایگاه ذهن در شکل‌دهی دنیای درون و بیرون انسان، پرداخت.


سمفونی ذهن من، ساز زندگی خود را کوک کرده
«سمفونی ذهن را تجربه کردم، آموختم که خودکرده را تدبیر هست و زندگی را با تمام مشکلاتی که در ایران هست ساختم ساده نبود، اما انجام دادم و به آرامش رسیدم. حتی کیفیت روابطم تغییر کرد. زندگی من از نگاهم به زندگی شکل می‌گرفت، وقتی نگاهم را تغییر دادم، همه‌چیز درست شد، آرامش و موفقیت و دوستان خوب روابط خانوادگی بسیار خوب هم ایجاد شد. من هرگز منکر مشکلات زیاد در ایران نبودم و نیستم، اما بسیاری از مشکلات بخاطر نگاه نادرست خودمان هم ایجاد و هم تشدید می‌شود.

وقتی به رفتار و واکنش‌های خودم فکر کردم، متوجه اشتباهاتم شدم، آن‌ها را درست کردم و شاید باور نکنید که تقریبا هیچوقت مرا خشمگین نمی‌بینید، با همه خوب هستم، حتی با کسانی که طرز فکرشان بسیار متفاوت از من است. قرار نیست همه شبیه من فکر کنند، به افکار آن‌ها احترام می‌گذارم، اما سمفونی ذهن من ساز زندگی خودش را کوک کرده و ساز مخالف را نمی‌نوازد؛ اگر به این نقطه برسیم، نه از شنیدن افکار دیگران ناراحت می‌شویم، نه در زندگی سردرگم می‌شویم.

بلوغ و توسعه فردی، یعنی باور و پذیرش دیگران و زندگی کردن به روش خود، ما خالق زندگی خود هستیم، هر آنچه در زندگی رخ می‌دهد، انعکاس درون ماست. خشم و بخشش و مهربانی و انتقام ، درون ما را نشان می‌دهد. نگاه ما به زندگی و روابط و تصمیم‌های ما، تعیین‌کننده کیفیت زندگی است، اگر به آن‌ها فکر کنیم، متوجه دلیل بروز آن می‌شویم، اگر نه به بدشانسی و خوش‌شانسی نسبت می‌دهیم. 

خیلی از آدم‌ها به من می‌گویند: مرفه بی‌درد! اگر بگویم در زندگی چقدر سختی کشیدم، گرسنگی و بی‌پولی و مادری که در اوج جوانی باید مراقبش می‌بودم؛ جوانی من در تلخی و سیاهی سپری شد، اما هرگز تسلیم نشدم و این روزها که به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم که بسیاری از دردها فراموش شده، اما دردها و مشکلاتِ تازه جای آن‌ها را گرفته، همانطور که جوانی دردناکم را با موفقیت پشت‌سر گذاشتم، این مشکلات را هم پشت‌سر خواهم گذاشت.

سمفونی ذهن من، تسلیم نشدن و مبارزه و یافتن راه‌حل را می‌نوازد. کسی که سالم زندگی می‌کند و نمی‌خواهد فاسد باشد و یا حق کسی را نادیده بگیرد، زندگیش نیز به مراتب دشوارتر خواهد بود، اما این دشواری هم باارزش است هم لذتبخش؛ من مانند سنگ سخت شدم و هیچ مشکلی مرا از میدان به‌در نمی‌کند. درعین‌حال خوشرو هستم، چون نیازی نمی‌بینم که به مردم لبخند نزنم و یا به آن‌ها روحیه ندهم. من مسئولیت زندگی خودم را پذیرفتم و زندگی را خواهم ساخت. با گذر از هر سختی لبخندی به عمق دریا دارم و خوشحال از موفقیت‌هایم هستم.

در گذشته دیگران را مقصر می‌دانستم، اما اکنون باور دارم تنها کسی که بیشترین نقش را در خوشبختی یا بدبختی من دارد، خودم هستم. پس از خودم هم انتظار دارم که خرابکاری‌ها را درست کند. هیچکس خوشبختی را برای من بیمه نکرده، نباید هم بکند؛ تنها کسی که می‌تواند زندگی مرا بسازد، خود من هستم. دیگران اگر کمک کردند، سپاسگزارم اما اگر نه سپاسگزار خودم و خدا هستم که توانایی‌های مرا به من نشان داد تا ساختن را جایگزین باختن کنم.

کمتر مقایسه و بیشتر کوشش کنید. می‌گویند بخواهید تا به‌دست آورید، اما خواستن بدون عمل، رویایی بیش نیست، برای هرخواستنی علاوه بر آمادگی ذهنی باید کوشش کرد. کدام آدم موفقی را دیده‌اید که بدون تلاش فقط با خواستن به آرزوهایش رسیده باشد. خواستن وقتی توانستن است که با برنامه‌ریزی و اراده و حرکت همراه باشد. من خواستم و با برنامه‌ریزی و کوشش و کنترل افکار و آدم‌های منفی، توانستم؛ شما هم می‌توانید اگر خودتان را باور کنید و با کوشش و برنامه‌ریزی هرگز تسلیم نشوید. داستان زندگی خیلی از آدم‌ها که در زندگی شکست را تجربه کردند در کتاب آورده شده تا الها‌م‌بخش دیگران شوند.

تمام احساسات و رفتار ما از تصویر ذهنی ما درباره خود و زندگی شکل می‌گیرد. تصویر ذهنی درست نه‌تنها آرامش می‌دهد، بلکه روابط موثر ایجاد می‌کند. اگر تصویر ذهنی ما فردی بدبخت و بدشانس باشد، باورها و ضمیر ناخودآگاه ما نیز ما را به سمت بدبختی می‌کشاند. در گذشته تصویر ذهنی من این بود که دیگران از من سوءاستفاده می‌کنند و موقع نیاز مرا تنها می‌گذارند، اما اکنون من نه‌تنها اگر کاری از دستم برآید برای دیگران انجام می‌دهم، بلکه آن‌را فراموش می‌کنم. زندگی من بر پایه توانایی‌های خودم و همراهی خدا ساخته شده و انتظاری از کسی ندارم و به همین دلیل آرامش دارم و موفق هستم. با تصویر درست و منطقی از خود و زندگی، راه تعادل را پیش گرفته و اجازه یکه‌تازی به  افکار منفی را نمی‌دهم. کیفیت زندگی هر کسی به وسعت فکر او برمی‌گردد، هر قدر کوچک فکر کنیم، دنیای کوچکی خواهیم داشت و هر قدر بزرگ، جهانی بی‌انتها را تجربه خواهیم کرد.

ما در روابط شخصی و اجتماعی و شغلی، مشکلات فراوان داریم، برای اینکه تعریف درستی از رابطه و دوستی نداریم. اعتماد می‌کنیمف درد دل می‌کنیم و آسیب می‌بینیم؛ اگر نتوانیم احساس خود را مدیریت کنیم، بدبختی و ورشکستگی را در زندگی تجربه می‌کنیم. در سرفصلی از کتاب با عنوان «دیوار نامریی» این موضوع را باز کردم و تجربه فردی که آسیب‌دیده را به‌خوبی شرح دادم. اکنون آن شخص متوجه شده و از افسردگی و بدبینی بیرون آمده است.

با پوزش که این مثال را می‌زنم اما در کتاب هم نوشتم که «تا خر هست خرسوار هم هست»؛ مشکل خود ما هستیم، انگشت را به سمت خودمان برگردانیم و رفتار خود را بررسی کنیم. در کتاب «مریخی‌ها در ایران» این موارد را به‌خوبی توضیح دادم. ما فکر می‌کنیم از مریخ آمده‌اند و زندگی و شرایط بد را به ما تحمیل کرده‌اند. اگر ویران هستیم، به خودمان نگاه بکنیم. مریخی خود ما هستیم، مریخی‌ها ویرانگران ایران و خودشان و در نتیجه دیگران هستند. چون هر کار نادرستی که انجام می‌دهیم، دودش فقط به چشم خودمان نمی‌رود. دیگران را هم مانند ویروس مبتلا می‌کند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها