با کتاب میتوان نبض جامعه ایرانی را گرفت
جبار رحمانی در این نشست گفت: مسأله کتاب در ایران یکی از شاخصهای فهم نبض جامعه ایرانی است. وقتی بحث نشر را در ایران دنبال میکنیم، با دو دسته ناشران دولتی و خصوصی روبهرو هستیم. این دو دسته، مکانیسم اصلی تولید کتاب در ایران هستند؛ ناشران دولتی متکی بر منابع ثابت مالی و ناشران خصوصی با سرمایههای شخصی و وابسته به بازار.
وی ادامه داد: ناشران دولتی سرمایههایی دارند که در کنار حجم بالای این سرمایه اعم از بودجه، ساختمان و نیرو، منطق سودآوری در کار آنها نیست و هیچ مسئولیتی هم در قبال اثرگذاری ندارند. تولید محتواهای فراوان که گاه در آنها آثار خوبی هم دیده میشود، اما ناشران دولتی همیشه آلوده به سفارش مدیران بالادستی هستند و به نوعی رانت مدیریتی در آنها وجود دارد.
عضو هیأت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، بیان کرد: معمولا سلیقه زیباییشناختی در کار ناشران دولتی به شدت ضعیف است و در فرمهای ثابت گیر کردهاند. مسأله دیگر این است که تولیداتشان توزیع نمیشود. به نوعی میتوان اصطلاح «قبرستان کتاب» را در این زمینه بهکار برد. «شهوت هزار» اصطلاحی است که برای شهوت ناشران دولتی به آمار بالا میتوان بهکار برد که باعث ایجاد انبارهایی پر از کتاب شده که خودش یک مسأله است. انبارهای پر از کتاب، سرمایههای بیبازگشت و محتواهای توزیع نشده، ازجمله آسیبهای نشر دولتی است.
رحمانی در ادامه با اشاره به رویکرد ناشران خصوصی، گفت: این دسته از ناشران معمولا بازار نشر را در اختیار دارند، اما موارد مختلفی با اختلال در تولید محتوا، توزیع و بازار مواجه میشوند. نزاع بین ناشران دولتی و خصوصی باعث شده که چرخه تولید و توزیع سالم کتاب در ایران نداشته باشیم. 75 درصد ناشران در تهران هستند، لذا بسیاری از نقاط ایران به کتاب دسترسی ندارند. ابری موهوم از کتاب در ایران در حال شکلگیری است.
وی افزود: اکنون کتابهای دمدستی که نه محتوای عمیقی دارند نه مخاطبان و مولفان جدی، بالاترین تیراژها را در اختیار دارند که بهنظر میرسد این موضوع یک بحران جدی در ایران است. در گذشته عمدهترین کتابهایی که در جامعه و خانههای ایرانی وجود داشتند حافظ، مولانا، سعدی ... بودند، این نشان میدهد که حداقل بهترینهای آن دوره کتابهای جدی بودند. اما امروز حتی ذائقه بهترین و پرفروشترین کتابها نیز افول کرده است.
رحمانی تصریح کرد: 14 میلیون فارغالتحصیل دانشگاهی داریم و سرانه کتابخوانی در کشور نیز 12.5 دقیقه است. نظام آموزشی هم امروز مطالعه را بیشتر مبتنی بر کتابهای درسی، آموزشی و کمکآموزشی کرده است. در چنین فضایی کتاب غیردرسی، حاشیهای دور از دسترس شده است. سواد و مهارتهای خواندن در ایران اختلال پیدا کرده و در برنامههای تلویزیونی هم بیشتر برنامهها بهجای اینکه کتابمحور باشند، وعظ محور هستند. ذائقه کتابخوانی ما به یک غریبه دوردست تبدیل شده است. بیرون از جامعه دانشگاهی، عموم جامعه به شدت از کتابخوانی دور هستند. همه اینها دست به دست هم داده که کتاب در جامعه ما جدی نباشد.
عضو هیأت علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ادامه داد: بسیاری از قشرهای بهاصطلاح فرهیخته جامعه ما هم ارتباطی با کتاب ندارند. وقتی کتاب در جامعه باشد، ایدههای نو به جامعه تزریق میکند، جامعه را به تأمل وا میدارد و به حفظ فرهنگ کمک میکند. کتاب رسانهای هم برای انتقال دانش و هم تغییر جامعه است. برای توسعه باید در اقتصاد نشر و چرخه تولید کتاب، یک بازنگری جدی صورت گیرد. اگر در بحث نهاد نشر این بازاندیشی انجام نشود و از رانتهای دولتی دست نکشیم، باز هم پرتیراژترین کتابها، کتابهای کمک آموزشی هستند.
وی بیان کرد: اگر بازاندیشی در محتوا، بازنشر و صنعت نشر ایران ایجاد نشود، امکان رسیدن به توسعه پایدار وجود ندارد و همینطور کجدار و مریض پیش خواهیم رفت و در یک توازن نامتقارن به زندگی اجتماعی ادامه خواهیم داد. با کتاب میتوان نبض جامعه ایرانی را گرفت.
رحمانی در پایان با اشاره به تأثیر طرحهای فصلی و حمایتی کتاب، گفت: همه این طرحها خوب هستند، ولی مسأله این است که قشر کتابخوان در هر صورتی بدون طرح و با طرح کتاب میخوانند، بهنظرم باید در کنار این طرحها، زیرساختهای سیاست فرهنگی را ترمیم کنیم. اینگونه طرحها قشر کتابخوان را حمایت میکند، ولی در بلندمدت باید به میلیونها باسواد دیگری فکر کرد که از بازار کتاب دور هستند و کتاب نمیخوانند.
به نشر بهعنوان راهحل نگاه کنیم
صالح زمانی، دیگر کارشناس حاضر در این نشست با اشاره به اینکه تفکیک ناشران دولتی و خصوصی یک تفکیک جامعهشناختی مهم است که باید پیرامون آن تحقیق شود، بیان کرد: این سؤال مهم مطرح است که مسأله اصلی نهاد نشر در ایران چه بوده و نشر در پاسخ به چه نیازهایی در جامعه ایرانی بهوجود آمده، بازسازی شده و ادامه داده است؟ وقتی میخواهیم موضوعی را برمبنای جامعهشناختی بررسی کنیم، نیاز داریم بدانیم آن موضوع براساس چه نیازی بهوجود آمده است؟
وی ادامه داد: زمانی وزنه نشر ایران در دو شهر اصفهان و تبریز متمرکز بود. در اصفهان کشیشها و نخبگان مذهبی به انتشار متون مذهبی در پاسخ به یک سری نیازها میپرداختند و در تبریز نخبگان سیاسی برای انعکاس یکسری از پیشرفتهای دولت عباسمیرزا به جهت جبران برخی شکستها تمایل داشتند که اخبار مدرنیزاسیون در ایران را منتشر کنند. در اروپا، نشر با فرایند نوسازی و نوزایی همراه بود، ولی در کشور ما در آن دوران این اتفاق نیفتاد و نشر در اختیار نخبگان بود و جامعه اساسا از آن اطلاعی نداشت.
این مشاور کتابخانه ملی، توضیح داد: عبدالحسین آذرنگ در کتاب خود در این زمینه که نشر براساس چه نیازی در ایران ایجاد شده، بهطور مفصل توضیح داده که بر این اساس میخواهم بگویم که فهم نهاد نشر بدون فهم نهاد اجتماعی در ایران ممکن نیست، خصوصا در تاریخ اجتماعی سده گذشته که بیشترین تحولات نشر در آن صورت گرفته است. براین اساس، استاد آذرنگ در الگویی چند دوره را مورد بررسی قرار داده است. دوره نخست از کودتای 1299 تا شهریور 1320 است که این دوره بسیار مهم است، چون در آن توسعه فنی نشر در کشور انجام شده و تجهیزات و ابزارآلات نشر وارد کشور میشود. اما در این دوره با رکود بسیار زیادی در حوزه محتوای مواجهیم. اساسا در این دوره نشر از جامعه جداست و عمدتا بازنمایی ایده نخبگان حاکم است. در این دوره نشر در ایران یک امر ناشناخته است که بهنظر میرسد جامعه هیچ نقشی در آن ندارد.
زمانی افزود: دوره دوم از شهریور 20 تا کودتاست. در شهریور 20 عملاً به جهت حضور یک شاه بیبنیان جوان و یک سلطنت نامطمئن، شرایط اجتماعی تا اندازهای به سمت گشایش پیش میرود. در همان ابتدای دهه 20 مجلسهای سیزدهم و چهاردهم از دموکراتیکترین مجلسهای ایران هستند که نخبگان فرهنگی در آنها موج میزنند. بعد از جنگ جهانی دوم، دوره رشد اندیشههای نو و دورهای است که جامعه و نشر با هم پیوند میخورد. انتشارات دانشگاه تهران و انتشارات امیرکبیر، محصول این دوره هستند و محتوا در این دوره پررنگتر میشود.
این جامعهشناس گفت: دوره بعد، دوران پسا کودتا است؛ هم شاه جوان کارش را بیشتر یاد گرفته و هم کنترل دولت بر نخبگان فرهنگی بیشتر شده است. خیلی از چهرههای حزب توده که دستی در نشر داشتند از کشور متواری شده و نشر عملا در سلطه دولت قرار گرفت و از جامعه دور شد و همگرایی نشر و جامعه به واگرایی تبدیل شد. در این دوره اندک اندک کتابها جایگزین نشریات شدند و تحولات اجتماعی نیز اندکی پررنگتر شد. سفره فرهنگی طبقه متوسط شهری آرام آرام مطالبه کتاب داشت. در دوره بعد که مصادف با دهه 40 است، افزایش تقاضا و پدیدآورندگان و ناشران را شاهد هستیم. تشکیل کانون نویسندگان و بحث حقوق مؤلفان ازجمله ویژگیهای این دوره است. ایجاد کتابشناسی ملی به همت مرحوم ایرج افشار سبب میشود که هم کتاب نهاد مجزایی پیدا کند و هم رشد داشته باشد در این دوره پیوند جدیدی با جامعه ایجاد میشود دهه 40، دهه رشد مجدد نشر است.
وی ادامه داد: در دهه 50 علیرغم رشد طبقه متوسط شهری به جهت رویکردهای سختگیرانه حاکمیت، باز واگرایی و فاصله ایجاد میشود. در این دهه اساسا نشر برای نخستینبار در ایران به یک مسأله اجتماعی تبدیل میشود؛ یعنی اینکه باید برای آن پاسخی درنظر بگیریم که چرا نشر مسأله است. این رویکرد در دهه 50 تقویت شد.
زمانی بیان کرد: در دوران پس از انقلاب نیز این شرایط دوباره تکرار میشود و این روند سینوسی همگرایی و واگرایی جامعه و نشر دیده میشود. نهاد نشر، مانند نهاد توسعه و فرایند نوسازی در ایران قریب به یک قرن است که در حال گذار بهسر میبرد. در سده گذشته در حال گذار از نشر بهعنوان مسأله اجتماعی، به نشر بهعنوان یک نهاد هستیم. در کشور ما هنوز به مرحله نشر بهعنوان یک نهاد جامعهمحور نرسیدهایم. باید جامعه، سیاست، قدرت و فرهنگ را یک مربع درنظر بگیریم که ما را وادار میکند نشر را به دولتی و غیردولتی تقسیم کنیم.
این مشاور کتابخانه ملی در بخش دیگری از سخنانش، افزود: ناشران دولتی، ناشرانی سردرگم و بدون راهبرد هستند. انبارهایشان مملو از نخواندههاست و در واقع تولید محتوا برای نخواندن دارند. در ناشران غیردولتی نیز یک بخش اقتصادمحور است که البته ایرادی به آن وارد نیست و اما بخش دیگر ناشران غیردولتی فرهنگمحور هستند که به نهاد نشر توجه دارند و بار اعتبار نهاد نشر در ایران را به دوش میکشند. اینها هستند که تلاش دارند تغییر پارادایم و گذار، سریعتر شکل بگیرد.
وی گفت: نشر وقتی قدرتمند میشود که از لایه ملی خارج شده و به لایههای منطقهای و فرامنطقهای برسد. به عنوان نمونه انتشارات SAGE اکنون با گذر از لایههای ملی به نوعی مروج فرهنگ در دنیا شده و تسهیلگر جهانی محسوب میشود. امروزه در ایران نمیتوانیم بگوییم که ناشران ما تسهیلگران اجتماعی هستند. نشر در ایران نه تنها از جانب سیاستگذاران، بلکه از جانب ناشران هم شناخته نشده است. امروز حجم زیادی از مجوزهای نشر بیشتر به خاطر یک پرستیژ اجتماعی است. آیا با این رویکرد میتوان نهاد نشر قدرتمند ایجاد کرد؟
زمانی همچنین اظهار کرد: اساسا نشر در ایران کاربریاش هم در حال تغییر است. کاغذ با ارز دولتی به دست ناشر میرسد و ناشر کاغذ را با سه برابر قیمت در بازار میفروشد تا بتواند حقوق سه کارمند خود را بدهد. در چنین شرایطی نمیتوانیم انتظار نهاد نشر قوی داشته باشیم. نهاد آموزش هم همین مشکل را دارد و از چارچوب خارج شده و اکنون دانشآموز تبدیل به یک اُبژه برای پول درآوردن شده است. باید تلاشمان این باشد که نشر را به جایگاه فاخرش برگردانیم تا به سمتی نرود که از رسالت رهاییبخشی فاصله بگیرد. جدا از دولت، حتی نهادهای اجتماعی و جامعه ما هم از اهمیت نشر غافل هستند.
وی افزود: در شرایط کنونی بهعنوان مثال کتابی یکبار منتشر میشود و چاپ دوم آن تقاضامحور است، یعنی اگر تقاضایی وجود داشته باشد شاید در تیراژ 20 نسخه منتشر شود؛ به نوعی نهاد نشر صورتش را با سیلی سرخ نگه میدارد. نهاد نشر امروز مانند یک دانشآموز محروم پرکار و با استعداد در مقابل یک دانشآموز تنبل، بیاستعداد و رانتخوار است. برای تسهیل و تغییر این روند باید آزادیهای عملی در حوزه نشر را به ناشران خصوصی و غیردولتی بدهیم. این دسته از ناشران هستند که امروز نیاز طبقه متوسط شهری را تأمین کرده و به ایجاد نهاد نشر قدرتمند کمک میکنند.
این جامعهشناس توضیح داد: عملا نیازمند این هستیم که به سمت نشر بهعنوان راهحل برویم. نهاد نشر، یعنی ایجاد یک نهاد اجتماعی قدرتمند که بتواند از حقوق و اعتبار نشر در ایران دفاع کند. یکی از معضلات امروز چرخه نشر ایران تولید بیش از اندازه کتاب است که نهاد نشر را تضعیف میکند و ما را به سمت فقر محتوا میبرد ما در حوزه فرهنگ با فقر محتوای نشر روبهرو هستیم.
زمانی گفت: نشر یک کلمه نیست، یک رویکرد و یک فرهنگ است. اگر به نشر بهعنوان رویکرد و فرهنگ توجه نکنیم، اساسا نمیتوانیم آنرا بفهمیم. وقتی نشر به فرهنگ و رویکرد تبدیل میشود، میتوانیم به آن مکملهایی نیز اضافه کنیم. در طول یکصد سال گذشته، شاید عدد ناشرانی که اعتبار نشر ایران را به دوش کشیدند به بیش از 40 ناشر نرسد. ما همچنان در این یکصد سال بهدنبال رسیدن به یک نهاد نشر هستیم. اگر نشر قدرتمندی داشته باشیم، قطعا فرهنگ قدرتمندی خواهیم داشت.
وی در پایان با اشاره به جدی بودن مسأله ابتذال رانت، اظهار کرد: در مجموع مسأله نشر، مسأله حیاتی است که باید به آن توجه کرد. باید به سمتی برویم که نشر به یک عقلانیت برسد و در همه جنبهها از مسایل حقوقی و تولید محتوا تا نظام توزیع به یک سیستم سالم برسیم.
نظر شما