در کتابی که پیش روی شماست میخواهم برشی به گذشته بزنم و برایتان بگویم چگونه به اینجا رسیدم و در پرده سوم بازی زندگی قرار است چه بکنم و اگر شد نیم نگاهی هم به آینده بیندازم.
نیویورکر درباره اهمیت این اثر مینویسد: «آلبرایت در جایی از کتاب با غرور تمام از گرفتن مدال آزادی رئیس جمهور میگوید و در جایی دیگر بی پرده از انتقاداتی حرف میزند که در این سالها بر او وارد شده است. او همه چیز را کنار هم مینشاند و از خیر ضعفهایش هم نمیگذرد، در این کتاب هم سخن از تلاشهای او برای گسترش اتحاد آمریکا و همپیمانان اروپاییاش رفته و هم از فاجعه حقوق بشری که در نتیجه تحریمهای آمریکا در عراق رخ داد. تصویری ظریف، دقیق و جاندار از زندگی یک دیپلمات که با شفافیت و صداقت تمام توصیف شده.»
وال استریت جورنال هم درباره این کتاب مینویسد: «با خواندن این کتاب کوره دمانی را میبینید که انگار و هیچوقت از تاب و توان نمیافتد و همچنان در دهه هشتم زندگی به فکر فردایی متفاوت است. خاطراتی شیرین که هم رنگی از افتخار دارند و هم بویی از شکست.»
آلبرایت در بخشی از مقدمهای که بر این کتاب نوشته میگوید: «همهمان آخرش رفتنی هستیم و این را کاری نمیشود کرد، ولی هیچ مقصدی شاید نهایی نباشد. تمامی روز ما را کارهایی پر کرده که بزرگ یا کوچک همهشان رو به پایاناند و فقط مقاطع آنها با هم فرق دارد. دلیل شتاب همیشگی ما در انجام کارها هم در این است که خوب میدانید این زمان را انگار به ما قرض دادند و همه مان مسافریم.
تقلا و تمنای ما در این جهت بوده که به نهایت خشنودی و رضایت از خودمان برسیم و از همان دوران که نیاکان باستانی ما دست گذاشتند به نقاشی روی دیوارههای غارها، غریزه ما رو به این سمت قرار گرفته که از خودمان، تفکراتمان و احساساتمان رد و اثری به جا بماند.
درکتاب خاطراتی که به سال ۲۰۰۳ با عنوان «خانم وزیر» منتشر کردم، از دوران میانسالی و سیاستمداری خودم نوشته بودم و زمانی که در مقام سفیر آمریکا به سازمان ملل رفتم و بعدتر هم که وزیر خارجه شدم، چند سالی گذشت و این بار کتاب «زمستان پراگ» را نوشتم که قصه دوران کودکی هم در اروپا بود و ماجرای زندگی والدینم در فجایع جنگ جهانی دوم و باقی قضایا. در کتابی که پیش روی شماست میخواهم برشی به گذشته بزنم و برایتان بگویم چگونه به اینجا رسیدم و در پرده سوم بازی زندگی قرار است چه بکنم و اگر شد نیم نگاهی هم به آینده بیندازم.»
او در بخش دیگری از مقدمه کتاب درباره انگیزه خود از تالیف این اثر مینویسد: «پیشترها در سال ۲۰۰۱ که دیگر دوران وزارت نفت رو به پایان میرفت با لذتی تمام یک بند این پرسش را از خودم میکردم که بعدش چه؟ آخر تازه ۶۳ سالم بود و اصلا هم دلم نمیخواست باقی عمرم را یک گوشه بنشینم و وقت بکشم. روزنامه نگارها از من میپرسیدند: میخواهید چگونه در خاطرات مردم به یادگار بمانید؟ من هم میگفتم: اصلاً چرا در خاطرات کسی به یادگار بمانم. من که قرار بود بمیرم. سر جایم بودم و کلی کار داشتم که بعد از آن انجام بدهم. روشن اینکه پیش از همه چیز باید فهرستی از اولویتهای خودم درست میکردم ولی از طرفی اصلاً دوست ندارم ذهنم را ببندم به همین دلیل خودم را برای زندگی بعد از کار دولتی آماده کردم و درهای کلهام را هم باز گذاشتم تا ببینم چه پیش میآید، آنچه بعد از این میخواهم برایتان تعریف کنم قصه همین است.»
در ادامه میخوانیم: «در هر جای دنیا را بگردید میبینید برای راه و روش زندگی در این دنیا نسخههای بلند بالای پیچیدهاند. نویسندگان بزرگی ما را به این سفارش کردهاند که شخصیتی کوچک نشویم و هیچ وقت بدون اسلحه از خانه بیرون نرویم. پس خاطرتان آسوده که این کتاب قرار نیست از آن خودآموزهای موفقیت و به روزی باشد، حتی برعکس. اینجا قرار است ببینید که اگرچه ما در روندی پیوسته از آدمهای دیگر چیزهایی میآموزیم اما ویژگیهای خاص خودمان را داریم و اصلاً نمیشود که آدم کاملی باشیم. این نکته را هم خواهید دید که من همیشه عمرم روی دور تند بودهام، همیشه سرم خیلی شلوغ است، شاید این راه حل روی شما جواب بدهد و شاید هم نه! آدم باید روش خودش را پیدا کند. حواستان باشد این ماجراهایی که میخواهم برایتان تعریف کنم، همگی از دل خاطراتم بیرون پریده و در نتیجه حساب و کتاب درستی ندارند. راحت از یکی به دیگری میپرند و زمانها را به هم میریزند و خوشی و ناخوشی شان درهم است. لابد دلیلی داشته که از زمان یونان باستان دو چهره خنده و گریه را به عنوان نماد تئاتر انتخاب کردهاند.
همیشه آرزوهای ما از دل علایقمان سر بر میآورند و من نیز همیشه دل بسته مسائل جهانی بودم. در این کتاب از دوران وحشت محض پس از حوادث یازدهم سپتامبر خواهم گفت و حمله آمریکا به عراق، رکود و ورشکستگی فراگیر اقتصادی در کشور، دوران زمامداری سه رئیسجمهور کاملاً متفاوت در کشور خودمان و زایش دوباره تمایلات ضد دموکراسی در بسیاری کشورها و از جمله خود آمریکا. این رخدادها دست مایه و پس زمینه برای قصه من خواهند بود. چون بخشی از این قصه را همه میدانند اما جاهایی از آن خصوصیتر بوده و البته پارهای از لحظاتش مایه شرمساری است.»
کتاب «به جهنم و جاهای دیگر» نوشته مادلین آلبرایت با عنوان فرعی «دفترچهخاطرات قرن بیست و یکم» به ترجمه علی مجتهد زاده با شمارگان هزار و 100 نسخه در 432 صفحه به بهای 89 هزار و 500 تومان از سوی بنگاه نشر و ترجمه پارسه منتشر شده است.
نظر شما