گفتوگوی ایبنا با نویسنده کتاب «گفتوگوی صوفی - یهودی»
مؤلفان یهودی و مسلمان آثار جاویدانی را در قرن سیزدهم خلق کردند/ تاثیر بر نظامهای عرفانی
نویسنده کتاب «گفتوگوی صوفی - یهودی» گفت: در قرن سیزدهم، آثار جاودانی توسط بسیاری از مؤلفان یهودی و مسلمان به نگارش درآمدهاند و در این میان عالمان مسلمان و یهودی بر یکدیگر تأثیر فراوان گذاشتند.
حسین علیجعفری، دانشآموخته دکترای تخصصی ادیان و عرفان تطبیقی به عنوان یکی از مترجمان اثر که به منظور وحدت ادیان دست به ترجمه این اثر زده، معتقد است؛ نویسنده در این کتاب بررسی میکند که وظایف قلبها، نشانه رشد همزیستی یهودیان و مسلمانان و تداخل تمدن اسلامی و یهودی و شکوفایی متفکران یهودی در عصر پرفتوح اسلامی، به ویژه در اسپانیای آن زمان است. اندیشه بحیا در کتاب الهدایه، به سان پلی ارتباطی بین تفکر اسلامی و یهودی عمل کرده است. پلی که با رویکردی عقلگرایانه راه را برای ادغام فلسفه و معنویت در ذهن متفکران بعد از خود باز میکند.
عناوینی که در این کتاب به آن پرداخته شده است، میتوان به صفات الهی، رویکرد سعدیا در مورد تفسیر کتاب مقدس، استدلال نظم جهان، ترتیب آفرینش، بررسی جزء به جزء آفرینش، تخلیص وحدانیت، لازمه اخلاص التوحید و اخلاص العمل، روند اخلاص التوحید، معایب اخلاصالعمل، نظریه اخلاقی معتزله، وظایف قلوب، تقسیمبندی سهگانه احکام کتاب مقدس، عشق و تکریم، مفهوم مسیر معنوی در نظر بحیا و ... اشاره کرد. در رابطه با کتاب «گفتوگوی صوفی - یهودی»، با حسین علی جعفری، مترجم کتاب که رساله دکتری وی نیز موضوع تخصصی و تطبیقی بین نظریات و آثار عرفان اسلامی و عرفان یهودی با عنوان «بررسی آراء و اندیشههای امام محمد غزالی و بحیا ابنپاقودا» که از عرفای صاحبنام یهودی است، گفتوگویی ترتیب دادیم که در ادامه میخوانید:
لطفاً در ابتدا در مورد اهمیت و جایگاه مباحث یهود در تاریخ صدر اسلام توضیح دهید تا با جایگاه این مباحث در تاریخ اسلام آشنا شویم.
بهتر است، پاسخ به سؤالات شما را با ذکر آیهای از قرآن کریم، آغاز کنم که میفرماید: «وَ جَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَٰذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِيرُ». در راه خداوند چنان كه بايد جهاد كنيد. او شما را برگزيد. و برايتان در دين هيچ تنگنايى پديد نياورد. دین پدرتان ابراهيم است. او پيش از اين و در اين شما را مسلمان ناميد. تا پيامبر بر شما گواه باشد و شما بر ديگر مردم گواه باشيد. پس نماز بگزاريد و زكات بدهيد و به خدا توسل جوييد. اوست مولاى شما. چه مولايى نيكو و چه ياورى نيكو. (حج، 78)
میبینیم که در این آیه زیبا و پرمحتوا، حضرت ابراهیم که پیامبر بزرگ و مورد تقدس هر دو دین اسلام و یهودیت است، مسلمان نامیده شده، و در هر دو دین، اقامه نماز و پرداخت زکات و توسل به خداوند متعال مورد تأکید است. از سویی باز در جایی دیگر میفرماید: «وَقَفَّيْنَا عَلَىٰ آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ». و از پی آن رسولان باز عیسی پسر مریم را فرستادیم که تصدیق به درستی توراتی که پیش او بود داشت و انجیل را نیز به او دادیم که در آن هدایت و روشنی (دلها) است، و تصدیق به درستی تورات که پیش از او بود دارد و راهنمایی خلق و اندرز برای پرهیزکاران عالم است. (مائده، 46) باز در اینجا و آیات مشابه، به تصدیق به نور و هدایتگر بودن تورات و انجیل شده است، گرچه در جایی نیز فرموده: مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ... برخی از آنان، به تحریف مواضع کلمات پرداختند (نساء، 46)؛ ولی نفرموده همه آنها.
بخشی از مطلب یاد شده در فوق اهمیت پیوستگی و وابستگی دینی بین اسلام و یهودیت را یادآور میشود؛ اینکه میبینید، دین یهودی، مسحیت و اسلام، هرسه ادیان الهی و ابراهیمی نامیده شدهاند، بنا به پیشینه مشترکی است که بین این سه دین جهانی وجود دارد؛ همه پیامبران در دین یهود و حضرت عیسیبن مریم(ع)، در اسلام به نیکی یادشده و بسیاری از آنان نیز به عنوان اکابر دین اسلام نام برده شدهاند: «وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ» (بقره، 125)؛ در اینجا، عملاً امور مربوط به مسجدالحرام و کعبه، به حضرت ابراهیم و اسماعیل سپرده شده؛ حال درست است که حضرت اسحاق و حضرت اسماعیل، اختلافی بین مسلمانان و یهودیان وجود دارد؛ ولی همگان به نیکی یاد شدهاند، نظیر: یحیی، زکریا (ع)، یونس (ع)، یعقوب (ع)، موسی (ع) و حتی خود حضرت عیسی (ع) که خود یک یهودی متشرع بود و برای بازگشت یهودیت به اصول اولیه قیام کرد.
اینکه قبایلی مانند بنینضیر و بنیقریظه و مانند آن، که در صدر اسلام بوده و با مسلمانان و حضرت رسول(ص) مشکل داشتند، نباید به همه یهودیان تعمیم داده شود. همان زمان میبینیم که حضرت علی (ع) بر باز کردن خلخال از پای دختر یهودی تأسف میخورد... الآن هم همینطور است، اگر از تاریخ و وقایع پیش از اسلام و ارتباط میان ایرانیان و یهودیان به واسطه آزادی از اسارت بابلی بگذریم، میبینیم که اندکی پس از صدر اسلام، درخشش و آزادی یهودیان در اندلس به واسطه عصر فتوحات، بسیار گسترش یافت. سؤال اینجاست، آیا ما با همه یهودیان مشکل داریم یا سران احزاب تندرو و صهیونیسم؟ پاسخ مشخص است، ما با امت یهود مشکل نداریم، با احزابی مشکلی داریم که مردم خودشان را نیز به خشم آوردهاند. حتی مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) بیان فرمودند: «محو اسرائیل به معنای محو یهودیان نیست... این بدینمعناست که مردم فلسطین اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی، باید بتوانند سرنوشت خود را تعیین کنند...»، رهبر معظم انقلاب اسلامی، طی 29 سال، بارها بر این موضوع تأکید کردند که «ما با رژیم صهیونیستی مشکل دارید، اما یهودستیز نیستیم».
در صدر اسلام هم، اینچنین بود، بدینمعنی که غالب مردم قوم بنیاسرائیل مشکلی با مسلمانان نداشتند. من در بسیاری از مواقع از هموطنان یهودی گلایههایی مبنی بر این شنیدم که چگونه فرض بر این است که در صدر اسلام همه یهودیان، علیه حضرت رسول(ع) بودند و در پی شهادت ایشان؟ تعمیم یک خصلت یا باور، به جمع کثیری از مردم یک کشور، مصداق نژادپرستی یا تعصبات قبیلهای است. در دوران اعراب جاهلی پیش از اسلام، اگر با فردی از یک قبیله مشکل و خصومتی ایجاد میشد، کل آن قبیله دشمن محسوب میشد و جنگ و قتلعام مردم آن قبیله مجاز بود. تمام تلاش بشریت امروزی، محو چنین اندیشههایی است و اینکه هر فرد بر مبنای اعمال خود و نه به خاطر رفتار و اعمال گذشتگان یا همدینانش قضاوت شود.
آیا در تاریخ نمونههای موفقی از همزیستی مسلمانان و یهودیان وجود دارد؟
بله وجود دارد. «عصر طلایی اسپانيا» كه شكوفايی فرهنگ يهودی در آغاز دوران تسخير اسپانيا توسط مسلمانان در قرن هشتم ميلادی را به دنبال داشت. عصر طلایی فرهنگ یهودی در اسپانیا مصادف با قرون وسطی بود، دورهای که مسلمانان بر سرتاسر بیشتر شبهجزیره ایبری حکمرانی میکردند. حین دورههای زمانی متناوب، یهودیان عموماً در جامعه پذیرفته شده بودند و حیات دینی، فرهنگی و اقتصادی یهودیان شکوفا شد. تاریخنگاری یهود با ابراهیم بن داوود اوج گرفت و با یهودا هالوی شعر و ادب یهود شکوفا شد. اندلس اسلامی مرحله جدیدی را در فرهنگ یهود گشود و یهودیان را از دنیای تنگ تلمودی خارج ساخت. این انقلابی در فرهنگ یهود به شمار میرود. در چنین فضایی است که از درون جامعه یهودی اندلس، شخصیتهای نامدار پدید شدند: ابراهیم بن عزرا، شاعر و متکلم و جهانگرد که دارای 108 جلد تألیف است، موسیبن عزرا، شاعر عبریگو، سلیمان بن گابیرول، شاعر و فیلسوف، بنیامین تودلایی (نیمه دوم سده 12 میلادی) صاحب سفرنامه معروف و دهها عنوان دیگر. بهدرستی باید گفت پایههای فرهنگ معاصر یهود در این عصر و در اندلس اسلامی نهاده شد. در این دوران یهودیان این امکان را داشتند که کانونهای فعال فرهنگی خویش را به پا کنند. لذا، «برای صدها سال اکثریت عظیم یهودیان در سرزمینهای اسلامی میزیستند». از میان یهودیانی که در اسپانیای اسلامی به مقامات عالی سیاسی رسیدند، حسدای بن شپروط در سده دهم میلادی، شموئیل نقید و پسرش یوسف در سده یازدهم نامدارترین ایناناند.
حسدای بن شپروط نخستین یهودی است که در شبه جزیره ایبری به مقامات عالی دولتی رسید. موسی ابن میمون، فيلسوف و دانشمند يهودی بود كه مقام ويژهای در دربار حكام و مسلمانان مصر داشت و نيز ساير دانشمندان يهودی كه در فضای حكومت اسلامی میزيستند و بر فرهنگ زمان خود، تأثير نهادند.
ابن ميمون، بزرگترين فيلسوف و حكيم يهودی است. او در پايان زندگیاش، شاهكار ادبی خود (راهنمای گمگشتگان) دلالتالحائرين (موره نووخيم) را نوشت. اين كتاب كه به عربی نوشته شده، اهميت و تأثير فيلسوفان مسلمان را بر روی دستگاه فكری ابن ميمون نشان میدهد. انديشههای ابن ميمون، حاصل دورانی از تحمل مذهبی و همزيستی فرهنگی بين يهوديان و مسلمانان بود. در واقع، ابن ميمون خود يك تنه، هم از بزرگترين نمايندگان شريعت يهود بود، هم از مراجع فلسفه قرون وسطايی ملهم از يونان، و هم از عوامل اصلی شكوفايی خارقالعاده تفكر فلسفی و علمی جهان عرب و اسلام در قرن يازدهم و دوازدهم.
در قرن سیزدهم، مسلمانان و یهودیان آثار جاودانی را خلق کردند که تأثیر ماندگاری بر نظامهای عرفانی آن دوران داشت. نگرش نوافلاطونی، از قرن ده به بعد در آثار مکتوب مسلمانان اسپانیا به زبان عربی و عربی ـ یهودی (و سپس در ترجمههای عبری) منتشر شد. این آثار توسط شمار زیادی از مؤلفان یهودی و مسلمان که در گسترش عرفان یهودی و اسلامی در قرون وسطی مشارکت داشتند به نگارش درآمدهاند و در این میان عالمان مسلمان و یهودی بر یکدیگر تأثیر فراوان گذاشتند.
مطالعات انجام شده در ایران در زمان کنونی در مورد اسرائیل و رژیم اشغالگر قدس در چه حیطههایی است؟ به نوعی به دنبال نوعی جریانشناسی این مطالعات هستیم.
همانطور که مستحضر هستید، مسائل مرتبط با رژیم اشغالگر قدس در رشتههای علوم سیاسی و نظایر این به طور مرتب در جریان است و پایاننامهها و مقالات متعددی در این خصوص نوشته شده است که برخی جنبه نگاه انقلاب و جمهوری اسلامی به رژیم اشغالگر قدس است و برخی مرتبط با بحرانهای پیش روی رژیم در سطح جهان؛ از مباحث تسلیحاتی گرفته تا فرهنگی، حقوقی و امنیتی؛ همچنین چالشهای هویتی رژیم صهیونیستی نیز از مباحث مورد توجه در سطوح دانشگاهی است. نیاز به آگاهی از جنبههای گوناگون این رژیم به حدی است که در دانشگاه تهران، رشته مطالعات رژیم صهیونیستی و مطالعات فلسطین اشغالی، یک رشته مستقل در دانشکده مطالعات جهان است که اخیراً راهاندازی شده است.
در مقابل حجم وسیع مطالعات در جهان اسلام، در جهان غرب و اسرائیل چه مطالعاتی در مورد یهود در صدر اسلام انجام شده است؟
به جرأت میتوان گفت در دانشگاههای مختلف جهان نظیر دانشگاه بوستون در آمریکا، یا دانشگاه عبری بیتالمقدس به شدت به این موضوع پرداخته میشود. همین چندی پیش، کتابی تحت عنوان عرفان در میان یهودیان در عالم اسلام از قرون وسطی تا سال 1500 میلادی را که توسط خانم دکتر سارا سویری، استاد دانشگاه بینالمقدس به رشته تحریر درآمده بود را ترجمه و چاپ کردیم که در آن هم به ارتباط نزدیک میان یهودیان و مسلمانان در آن دوران پرداخته بود و هم حاکی از این بود که حتی در فلسطین اشغالی تحت قیمومیت رژیم اشغالگر قدس نیز، از این مباحث غافل نماندهاند. در بسیاری از دانشنامههای معتبر جهان، مداخل مختلف درخصوص مباحث اسلام و یهود وجود دارد. ما دانشنامه جودائیکا به زبان انگلیسی را داریم که در 26 جلد به زبان انگلیسی درمورد یهودیان و باورها و تاریخشان نگاشته شده و تصویری جامع از تمام جنبههای زندگی و دانش یهودی تا روزگار اخیر ارائه میدهد. گفتنی است پدیدآوردندگان دانشنامه، یهودیان و غیر یهودیان، هر دو را مخاطب این مجموعه میدانند.
یهودیان در این مطالعات به دنبال چه چیزی هستند و چه مطلبی را میخواهند اثبات کنند؟
اثبات برتری قوم بنیاسرائیل و برگزیده بودن این قوم بر مبنای عهد قدیم، و نجات قوم و ظهور ماشیح به عنوان منجی قوم یهود و اینکه این قوم در طول قرون متمادی مورد ظلم واقع شدهاند و نیاز به سرزمینی به منظور گردآوری جامعه یهود در یک جا و جلوگیری از پراکندگی این قوم، از اهداف اصلی این مطالعات است و اینان با توجه به باورهای این قوم، همچنین سرزمین موعود که در سفر خروج از آن یاد شده، فلسطین اشغالی یا اورشلیم را متعلق به خود میدانند. البته بهتر است در اینجا به جای اینان از کلمه «حزب صهیونیسم» یاد شود نه کل جامعه دینی – مذهبی یهود.
چه عواملی موجب شدهاند تا یهود در نظر سایر ملتها تا این اندازه پیچیده و مبهم باشد؟ آیا میشود همه یهودیان را که یهودیت را به عنوان دین پذیرفتهاند پلید و جنایتکار بدانیم؟
نمیتوان گفت که یهودیان در نزد همه ملتها پیچیده و مبهم هستند. در همین ایران اسلامی و در دههها و صدهها و هزارههای پیش، بسیاری از مسلمانان و یهودیان، به دور از تعصبات دینی و مذهبی، در کنار یکدیگر دوستانه و مسالمتآمیز زندگی میکردند و با یکدیگر ارتباط تنگانگ دینی و فرهنگی داشتهاند، یهودیان ایرانی در زندگی فرهنگی ایران حضور فعال داشته و برای خود هویت ایرانی قائل هستند و بسیاری از اماکن مقدس و تاریخی یهودیان نظیر: آرامگاه دانیال نبی، پیامبر حبقوق و استر و مردخای، در ایران واقع شده است. شاید حزب صهیونیست و پارهای از افکار یهودیان اینچنین باشد، ولی تأکید مینمایم که تعمیم یک خصلت یا باور جمع قلیلی، به جمعی کثیر از مردم یک دین و یک قوم، مصداق نژادپرستی و تعصبات عصر جاهلیت پیش از اسلام است. در مورد قسمت آخر سئوال یادآور میشوم، یهودیان، یهودی به دنیا میآیند، اینطور نیست که دین خود را انتخاب نمایند؛ گرچه ممکن است کسی بخواهد یهودی شود، و بتوان تحت شرایطی به این دین بگرود.
چگونه نظریهپردازان یهود میتوانند قومشان را با افکار سطحی خود قانع کنند؟
به این سوال نمیتوان به سادگی پاسخ داد؛ چرا که تاریخ قوم یهود، از ابتدا تاکنون، نشان میدهد که این قوم برای پذیرش هر موضوعی ادله کافی میخواستند، حتی در مباحث فرامین الهی، این موضوع در قرآن کریم نیز یاد شده و نتیجه آن سرگردانی چهل ساله این قوم خارج از سرزمین مصر بود.
نظر شما