احمد شاکری در نشست «مبانی رمان عامهپسندایرانی؛ رویکردها، ابعاد و مسائل» مطرح کرد؛
جایگاه رمان عامه پسند در ادبیات مطلوب انقلاب اسلامی چیست؟
شاکری گفت: لازم است بحث درباره ادبیات داستانی مطلوب انقلاب اسلامی را در محافل دانشگاهی پیش ببریم و به این نکته توجه کنیم که جایگاه رمان عامه پسند در ادبیات مطلوب انقلاب اسلامی چیست.
نویسنده کتاب مبانی زندگینامه داستانی درباره رویکردها به رمان عامهپسند گفت: نظریهپردازان و منتقدان در رویکرد نقد ادبی، رمان عامه پسند را با ادعای نگاه تکراری و کلیشهای به موضوعها و ساختار روایی تحلیل و نقد میکنند. فرانکفورتیها در رویکرد صنعت فرهنگی، رمان عامهپسند را در خدمت هژمونی سرمایهداری، یکسانسازی مخاطبان و تودهسازی آنها و مانع آزادی در تفکر میدانند. اما در رویکرد مطالعات فرهنگی و مکتب بیرمنگام، این دسته از نئومارکسیستها دیدگاه متعادلی نسبت به فرانکفورتیها دارند و رمان عامه پسند را بازتاب جامعه و قرائت غیر رسمی از جامعه میدانند و مطالعه رمانهای عامه پسند را به دلایل آموزش، سرگرمیو بازتاب زندگی روزمره افراد جامعه مهم تلقی میکنند.
کاموس رویکرد هواداران رمان عامه پسند را به ۳ دسته تقسیم کرد و ادامه داد: دسته اول دولتها، سازمانها، ناشران و فروشندگان کتاب هستند که به علت گردش اقتصادی بالا یا کمک به صنعت نشر و در مواردی برای تبلیغ یا حفظ وضع موجود، طرفدار رمانهای عامه پسند هستند. از دید فرانکفورتیها، سرمایهداری برای مصرف بیشتر و دولتها برای تحکیم وضع موجود در مواردی از رمانهای عامهپسند حمایت میکنند. دسته دوم نویسندگان رمانها عامه پسند و آفرینندگان این حوزه هستند که از طریق تربیت نویسندگان جوان و همچنین راه اندازی انجمنها و حضور در جشن کتابها، انتشاراتیها و کتابفروشیها گرایش به عامهپسندها را بازتولید میکنند و دسته سوم، مخاطبان وفاداریاند که طیف گستردهای از طبقه متوسط را شامل میشوند که اوقات فراغتی دارند و میخواهند آن را سرخوشانه یا به دلیل جبران مافات دلتنگیها و ناامیدیها پُر کنند.
رمانهای فالوور بگیر!
نویسنده کتاب تاریخ شفاهی مدارس اسلامی ایران درباره تحول در هواداران رمانهای عامهپسند توضیح داد: در بحث مخاطبان اتفاقی رخ داده است؛ سالهاست که نظریهپردازان پست مدرن معتقدند با اینکه بیشتر مصرفکنندگان رمان عامه پسند و به طور کلی عامه پسندها را طبقه متوسط تشکیل میدهند اما هواداران عامه پسندها ترکیبی از همه طبقات هستند. عمومیشدن لذت در اصالت بدن، گمنامیخوانندگان در کلان شهرها و به خصوص گسترش فضای مجازی، ترکیب خوانندگان و هواداران عامه پسندها را عمومی و گسترده کرده است.
مهدی کاموس درباره تاثیر فضای سایبری و پیامرسانهای اجتماعی بر رمان عامه پسند ادامه داد: در سالهای اخیر، فضای سایبری به خصوصاینستاگرام فرصتی برای اینستا-رمان و پاورقیهای جدید فراهم کرده که مناین گونه جدید را «رمانهای فالوور بگیر» مینامم. این رمانها هر روز در پستهای کوتاه 100 الی ۲۰۰ کلمهای مانند پاورقیهای روزنامههای قدیم توانستهاند با تعلیق بعد چه اتفاقی میافتد؟ و عموما در بستر لذتهای بدن، هواداران زیادی را جذب و تعداد فالوورها را زیاد کنند. بااینکه بسیاری ازاین فالوورها لایک میکنند و پست میگذارند و بی صبرانه در عطش پست بعدی نویسنده انتظار میکشند؛ اما مناین خرده روایتهای توصیفی را « فالور پسند» نمینامم زیرا، بر اساس ذوق، سلیقه و قریحه ادبی و فرهنگی جامعه، مخاطبان را جذب نمیکنند بلکه بر اساس امیال غریزی و عطش خواستن بدن، فالوورها را نگه میدارند. ازاینرو آنها را «فالوور بگیر» مینامم. دراین بخش مسائل زیادی در رمانهای مشهور به هات و رمانهای ارباب رعیتی دیده میشود که بحث جداگانهای را میطلبد.
امر عامهپسند مفهومیگفتمانی است
برگزیده نخستین جشنواره ادبی خاتم در بخش دیگراین نشست ابعاد رمان عامه پسندایرانی را در ۳ بعد رمان، عامهپسندی و هویتایرانی مطرح کرد و گفت: در حوزه ابعاد رمان عامهپسند ایرانی با این نکته روبرو هستیم که تعریف ما از رمان عامهپسند ایرانی چه باید باشد و رمان عامهپسند ایرانی با چه ابعادی شناخته و متمایز میشود؟ این ابعاد، شاخصها، وزیرشاخههایی دارند که گویههای مختلف آنها را تبیین میکنند. مفهوم رمان عامه پسند مفهومیگفتمانی است، بهاین معنا که باید آن را از طریق متضادها، متقابلها و متباینها بشناسیم. بحث بین عامه پسند و والا ریشه تاریخی دارد و از افلاطون و ارسطو با تمایز بین شعر و کمدی آغاز میشود. در قرون 18 و 19 با گسترش صنعت چاپ و سواد، بحث نوشتن برای مردم رونق گرفت و ادبیات popular در مقابل ادبیات high مطرح شد. در واقع، بحث بین امر عامه پسند و امر والا، بحثی گفتمانی است که از طریق تضادها تبیین میشود،هر چند که هسته و شاکله آنها یکی است. به عبارت دیگر، اگرچه رمان عامهپسند ویژگیها خاص خود را دارد اما در قیاس با رمان نخبه گرا و والا به روشنی شناخته و درک میشود.
سادهسازی مسائل پیچیده در سایه لذت و اخلاق
کاموس در معرفی ابعاد رمان عامه پسند ایرانی افزود: در بُعد رمان بودگی رمان عامه پسند ۲ حوزه رویکرد به موضوع و دورنمایهها و چگونگی ساختار روایی را در نظر گرفتهام. رمان به عنوان نوول یک سیر تاریخی دارد که از اسطورهها و افسانهها به سمت تاریخ، از تاریخ به سمت زندگینامه اشراف، شوالیهها و قدیسین، از زندگینامه اشراف و دربار به سمت زندگینامه افراد عادی و بعد به سمت اعتراف نویسی و در نهایت رمان حرکت کرده است. مسئله رمان، انسان و هدفش تکریم انسان است. رمان در غرب در تقابل و تعارض با سرنوشتگرایی و محتومگرایی کلیسا، سلطه دربار و اقتدار سنت رشد یافت.
به گفته او، در شاخص رمان بودن رمانهای عامه پسند، بحث هویت رمان و موضوع و مسئله رمان مطرح است. رمان به عنوان روایتی در کشف جزء ناشناخته هستی به قول کوندرا، به عنوان حماسه انسان بورژوازی به زعم هگل، به مثابه ادبیات متعهد به آزادی در نظر سارتر و دیگران؛ نمایش کنش ذهنی و عینی منحصر به فرد انسانها در مقابل خود و ساختارهای جامعه مانند دین، خانواده، دولت و غیره است. رمان با تکیه بر فردیت انسانها در کنش به خود و جهان هستی، جهان را برای خوانندگان آشنازدایی میکند. ازاینرو، موضوعهای عمومیمانند عشق، مرگ، و زندگی در رمانهای متفاوت بیانّها و تبیینهای متفاوت و منحصر به فردی مییابند. دراینجا باید دید نسبت رویکرد رمان عامه پسند به موضوعها و مسئلهها چه نسبتی با فلسفه و هویت رمان برقرار میکند.
کاموس گفت: رویکرد تکراری، کلیشهای، فاقد زمینههای فلسفی، سیاسی و اجتماعی و استانداردسازی شده به موضوعهایی مانند عشق، مرگ، انتقام، سرنوشت و غیره در رمانهای عامه پسند؛ منجر به سرگرم کنندگی و در عین حال عبرت آموزی رمانهای عامه پسند میشود زیرا عامه پسندها با سادهسازی مسائل پیچیده و در نهایت سکوت و نگفتن بسیار در موضوعهای مهم زندگی در حالی که لذتبخش و اخلاقیاند؛ ذهن را از تفکر و اندیشیدن درباره مسائل سرنوشتساز بشری میرهانند.اینجاست که نسبت رمان عامهپسند با فلسفه و هویت رمان قابل بررسی و مطالعه است. در واقع، رمانهای عامه پسند با روایت تکراری سرنوشت انسانهای متفاوت در نسبت با موضوعهای بنیادین و اساسی مخاطبان را سرگرم میکند و نسبت به نتایج و عواقب رفتارهای انسانها امید و انذار میدهد اما به تفاوتهای انسانها کمتر میپردازد و مسائل بسیاری را درباره واقعیت مسکوت و ناگفته میگذارد.
طرح، شخصیت و زبان در رمان عامهپسند
کاموس افزود: شاخص دیگر در بعد رمان، چگونگی ساختار روایی است که در اینجا ساختار را در سه عنصر طرح (پیرنگ)، شخصیت و زبان در نظر گرفتهام. عموما پیرنگ در رمانهای اصیل در راستای خلق شخصیتها و موقعیتهای منحصر به فرد برای شخصیت است؛ در رمانهایی مثل آرزوهای بزرگ و جنایت و مکافات، موقعیتها و حوادثی که خلق میشود برای سایر شخصیتها و در زمانها و مکانهای دیگر تکرارپذیر نیست. اما در رمان عامهپسند با یک طرح و پیرنگ تکراری و سادهسازی شده روبرو هستیم. فرانکفورتیها معتقدند رمانهای عامه پسند به دلیل کلیشه سازی در کلیت مشابه یکدیگر و در جزئیات کمیمتفاوتند. نکته دوم در طرح، پیشرفت حوادث بر اساس چرایی و چگونگی در رمانهای اصیل است یعنی در شبکه استدلالی یا پلات، چرایی مهم است. در رمان عامه پسند بیشتر تسلسل حوادث وجود دارد و چرایی اهمیت کمتری دارد. در واقع پیشرفت حوادث بر اساس تعلیق است واین تعلیق مبتنی بر تصادف، هیجان انگیز بودن و قابل پیشبینی بودن است نه چرایی ضروری و محتمل. در بسیاری از رمانهای عامه پسند پیشرفت روایت و حتی گره داستان بر عهده تصادف و حادثه اتفاقی است اما در رمان اصیل گره داستان بر اساس شبکه استدلالی قوی و منطقی گشوده میشود.
به گفته این مدرس دانشگاه، در حوزه شخصیت، در رمان اصیل بحث شخصیتسازی و شخصیتپردازی هم در شخصیت اصلی، هم در شخصیتهای فرعی وجود درد اما در رمان عامه پسند شخصیت جدیدی خلق نمیشود. مثلا شخصیت ابلوموف به یک اصطلاح تبدیل میشود و ابلوموفیسم به وجود میآید اما در رمان عامهپسند با شخصیتسازی و شخصیتپردازی روبرو نیستیم. شخصیتها، در رمان عامهپسند معمولا تیپهایی هستند که تفاوتهایی جزئی با سایر تیپها دارند.این شخصیتها عموما بازیافتی و recycled هستند و از فیلمها یا اسطورهها گرفته شده و تکرار میشوند. پژوهشها نشان میدهند که شخصیتها در رمانهای عامهپسند عموما سرنوشت محور، تقدیرگرا، سیاه و سفید هستند؛ شبیه به هم حرف میزنند و بیشتر در تیپ و ظاهر متفاوتند. در بخش زبان به عنوان سومین بخش ساختار، در رمان اصیل زبان منحصر به فرد است که اندیشه در بستر آن جاری میشود و از طریق کلماتش میتوان انگارهسازی کرد. در رمان عامهپسند زبان با توصیف و دیالوگهای مشابه باری بر دوش مخاطب در خواندن نمیگذارند. احساساتیگری، به روز بودن و مُدگرایی از ویژگیهای زبان در رمان عامهپسند است.
امر عامه پسند، مصرف ادبی و فرهنگ عمومی
دبیر تاریخ شفاهی ادبیات کودک و نوجوان ایران در بعد عامه پسندی رمان عامهپسند گفت: دراینجا، بحث مصرف داستانخوانان، ذوق و سلیقه ادبی جامعه مطرح است واینکهآیا هر رمان پُر فروشی عامهپسند است؟ آیا رمان عامهپسند اکثریت داستانخوانها را در بر میگیرد؟ طبق تعریف نظریات مصرف از وبلن، زیمل، آدورنو تا بوردیو و بودریار و پست مدرنها؛ همگی متفقالقولاند که مصرف ادبی بیش از آنکه محصول شناخت و انتخاب عقلانی باشند، محصول ذوق و سلیقه است و این سلیقه در ارتباط با ساختارهای جامعه ساخته میشود. اندیشمندان حوزه مصرف معتقدند مصرف ادبی بر اساس ذوق است و نه عقلانیت و منفعت وبیشتر مبنای زیبایی شناختی و ذهنی دارد و از طریق ساختارهای جامعه مانند آموزش و پرورش، رسانه، دولت و دین و غیره ساخته میشود. از طرف دیگر باید دیدآیا رمان عامه پسند مسائل خوانندگان خود را مطرح میکند یا خیر؟ دراینجا مسائل امر عامهپسند را در فرهنگ عمومیطبقه متوسط در نظر گرفتهام. شاخصهای بعد عامهپسندی را باید خانواده، دین و دینداری، زندگی روزمره، سبک زندگی، کیفیت زندگی و غیره بررسی کرد.
انسانایرانی و رمان عامه پسند
کاموس دربارهایرانی بودن رمانهای عامهپسندایرانی گفت: بحث سومایرانی بودن است. هویتایرانی را بر اساس پژوهشها در 4 بخش هویت دینی، هویت تجدد و مدرنیته، هویت ملی و هویت عاطفیایرانیان در نظر گرفتهام. بنابراین رمان عامه پسندایرانی رمانی است که نسبت معقولی با فلسفه و هویت رمان برقرار کند، به مسائل واقعی مردم در فرهنگ عمومیبپردازد و هویت انسانایرانی در آن نمود داشته باشد. در واقع، دراین بعد رمان عامه پسندایرانی، رمانی است که در آن به زندگی روزمره خانوادهایرانی و تاریخ اجتماعی آن پرداخته شده و هویتایرانی (دینی، سنتی، مدرن و عاطفی) در آن دیده شود.
رمان عامهپسندایرانی واقعا موجود!
کاموس درباره مسائل رمان عامهپسند ایرانی گفت: در بحث مسائل به فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب پرداخته میشود که وضع مطلوب در مبحث ابعاد دیده شده است. بااینکه رمان عامهپسند انواع گوناگونی دارد مانند رمان پلیسی، رمان علمیتخلیی، عرفانی و غیره اما رمان عامهپسند واقعا موجود درایران عموما رمان عامهپسند خانوادگی با رویکرد زندگی عاشقانه است. در ادامه ناقدان محمدرضا سنگری و شاکری به نقد نظریهها و یافتههای کاموس پرداختند.
چرا عامهپسندها اهمیت دارند؟
سنگری هم دراین نشست درباره رمان عامهپسند گفت: نکته مهم اینست که چرا ما باید به رمان عامهپسند بپردازیم و در نگاه کلی باید مورد توجه و اعمال نظر قرار بگیرد؟ رمان عامه پسند قدرت فرهنگ سازی و گفتمان سازی دارد و تأثیر آنها حتی در بین زندانیان هم قابل مشاهده است. مردم در سفر و بین راهاین رمانها را میخوانند. نکته دیگر که اهمیت رمان عامه پسند را برجسته میکنداین است که فقط در عرصه رمان و مکتوبات باقی نمیماند بلکه به سایر ساحتهای هنری نفوذ میکند. مثلا سینمای قبل و بعد از انقلاب تحت تأثیر رمان عامه پسند است یا سریال مرد هزار چهره کپی برداری از رمان پخمه عزیز نسین است.
او در ادامه افزود: نکته سوم، کشش و جاذبهاین داستانها است.این داستانها طنین دارند و تا مدتها در ذهن افراد باقی میمانند.این کشش در همه طیفها قابل مشاهده است و در بین طبقه روشنفکر و تحصیل کرده هم دیده میشود. نکته مهم در مورداین نوع رماناین است کهاین رمانها تداوم فرهنگ گذشته هستند؛ هم الگوهای کهن و هم ساختار کهن دارند و چون الگوی داستانهای قدیمیرا دارند با ذائقهایرانی هماهنگ هستند و به سبب ریشه در فرهنگ گذشته سریع تر با آنها ارتباط برقرار میشود. پیچیدگی که در امروزه در رمانهای فاخر میبینیم در رمان عامه پسند وجود ندارد و اگر پیچیدگی در آنها باشند به سرعت از آن عبور میکنند. پیچیدگی رمان مدرن خواننده را خسته میکند و سادگی رمان عامه پسند باعث همراهی خواننده است. نکته دیگراینکه رمان فاخر را نمیتوان به راحتی بازگو و تعریف کرد اما رمان عامه پسند را علیرغم اطناب که از ویژگیهای آن است- که از آن خسته نمیشویم- میتوان به شیوه قصه گویی سنتی بازگو کرد و شبیه داستانهای تاریخی است که ما با آنها پیوند داریم. ویژگی دیگراینکه دراین رمانها زندگی و مسائل آن جاری است؛ و در واقعیت میبینیم که رمان عامه پسند هم در تخریب جامعه و هم در تصحیح رفتار اثر دارد.
سنگری درباره وجوه رمان عامهپسند توضیح داد: داشتن وجهایدئولوژیک ویژگی دیگراین رمانها است و پرسشهای اصلی انسان در آن وجود دارد. به اعتقاد من رمانایدئولوژیک ترین تولید ادبی است، هم رمان والا و هم رمان عامه پسند. در تمامیاینها وجهایدئولوژیک وجود دارد؛ پرسشهای بزرگ انسانی را مطرح میکنند و گاهی پنهانی به سؤالاتایدئولوژیک انسان پاسخ میدهند. مسئله دیگر، به دلیل وجود مسائل تکرار شدنی انسان در آن، نوعیایینه گونی دارند. انساناین رمانها دور و دست نیافتنی نیست و افراد با آنها همذات پنداری میکنند.
سنگری در پایان سه سوال درباره رمانهای عامه پسند مطرح کرد: سؤالی که دراینجا مطرح استاین است که چرا نویسندگان رمانهای عامه پسند عمدتا زن هستند و زنان به نوشتناین رمانها روی آورده اند؟ البته بعد از انقلاب در حوزههای دیگری مثل خاطره نویسی هم حضور زنان بیشتر است. سؤال دوماینکه چرا رمانهای عامه پسند تبدیل به جریان شد؟ تا جایی که مثلا در جایزه جلال میزان حضور رمانهای عامه پسند گسترده تر شده است. سؤال دیگر چرا سینمای ما بیشتر به سمت رمان عامه پسند حرکت کرده است؟
در ادامه احمد شاکری به نقد پرداخت و در پایان کاموس پاسخهایی ارائه کرد. شاکری گفت: ایشان از سال 84 مطالعه درباره رمان عامه پسند را اغاز کرده اند و به دلایلیاین تحقیق تا کنون به عنوان پژوهش به چاپ نرسیده است. نکتهای که باید بدان توجه شود این است که گاه موانع انتشار یک اثر پژوهشی خود تبدیل به فرصتی برای پژوهشگر میشوند. طول مدت تحقیق ایشان به مدت بیش از پانزده سال در موضوع رمان عامه پسند خود مرهون این تاخیر در انتشار است. طبیعی است در طول این مدت قابل توجه ایشان هم از سویی اراء و نظریات موجود درباره موضوع را مورد توجه قرار دادهاند و هم از سوی دیگر موفق شدهاند با استقراء کامل تری به رمانهای تولید شده در این ژانر در ادبیات داستانی معاصرایران بپردازند. این فرصت بسیار غنیمت است. محقق به میزان وقتی که صرف موضوع پژوهشی خود میکند و تاملاتی که درباره آن دارد میتواند هندسه معرفتی موضوع را به نحو درست تری درک کرده و بدان اشراف یابد.
او ادامه داد: کاموس در رویکردهایی که درباره ادبیات عامه پسند وجود دارد طیفی از رویکردهای «ترجمهای» را بیان کردند. از جمله رویکرد سیاسی «حلقه فرانکفورتیها» یا رویکرد مطالعات فرهنگی «بیرمنگامیها» نکتهای که وجود دارد لزوم توجه مدقانه، محققانه و منتقدانه به اراء و اندیشههای تولید شده در غرب است. البته یکی از روشها و بلکه لوازم کار پژوهشی اشراف بر نظریاتی است که درباره موضوع تولید شده است. خب با توجه به سبقت ادبیات غرب در مطالعه ادبیات و رمان عامه پسند انتظار میرود این نظریات توسط محقق دیده شود. اما توجه عمیق به مفاهیمی که دراین تعاریف وجود دارد یا گزارههایی که درباره موضوع مطرح میشود و به دنبال ان مواجهه منتقدانه بااین مفاهیم بسیار اهمیت دارد. انچه جناب اقای کاموس در نقل اراء متفکرین در رویکردهای چهارگانه بیان کردند بیش از انکه نتیجه تحلیل و نگاهی ماهوی و بر اساس پرسشی فلسفی درباره ماهیت و چیستی رمان عامه پسند باشد به برخی مولفهها و باصطلاح عوارض این رمان اشاره دارد. این بدان معنی است که اگر حتی بتوانیم این تعاریف را بپذیریم اینها تعاریف «حدی» نیستند بلکه صرفا برخی عوارض ادبیات عامه پسند را بیان کردهاند که در شناسایی دقیقاین گونه از رمان کافی نیست. بلکه اگراین تعاریف درباره رمان عامه پسند صحیح هم باشد صرفا ناظر بر مصادیقی است که محققان غربی در حوزه رمان عامه پسند دیده و مطالعه کرده اند و نمیتواند تعریف مناسبی برای رمان عامه پسند ایرانی باشد.
به گفته شاکری، کاموس اساس تعریفشان را بر روش «تعریف به ضد» قرار دادهاند. اولا باید توجه داشت تعریف به ضد روشی دقیق در علم منطق محسوب نمیشود. اما حتی اگر بخواهیم حدود موضوع یا معرَّف را بااین روش شناسایی کنیم باید توجه داشته باشیم که تاسیس دوگانه «ادبیات عامه پسند- ادبیات نخبه گرا» واقعی و در نتایج تحقیق کارامد نیست. بلکه میتوان به یک چند گانه توجه کرد. چندگانهای که یک سوی ان ادبیات محفلی، یک سوی آن ادبیات اندیشه، یک سوی ان ادبیات تعلیمی و یک سوی ان ادبیات تراز انقلاب اسلامی است. زیرا ترسیم دوگانه بهاین معنی خواهد بود که اینها مانعه الخلو هستند. یعنی ادبیات تنها به دو شاخه تقسیم میشود و شاخههای دیگری تصور ندارد. در حالی که اینگونه نیست. بلکه با تعریف و تصور شاخههای دیگراین سئوال بوجود میاید که قرب و بعد ادبیات و رمان عامه پسند با ارکان و جوانب دیگر مقایسه چگونه خواهد بود.
او ادامه داد: نکته دیگری که باید بدان توجه شود این که در بیان رویکردها نسبت به رمان عامه پسند و در بیان رویکردهایی که با رمان عامه پسند موافقت دارند به نظر میرسد میتوان دلایل قوی تری بیان کرد. بیان دلایل ضعیف و دفاع ضعیف از امری موجب میشود دلایل رد ان نیز تنزل یابد. به تعبیری همانطور که ادبیات نخبه گرا و رمان اندیشه دلایل فلسفی و عقلی در تایید خود دارد، رمان عامه پسند نیز دلایل موجه و عقلانی و بلکه فلسفی برای دفاع از خود دارد.این گونه نیست که صرفا معیارهای اقتصادی یا تمایل به جلب نظر مخاطبان عام دلیل دفاع ازاین گونه باشد.
به گفته شاکری، به نظر میرسد ما نیازمند احداث بحثهای مبنایی و تاسیسی درباره رمان عامه پسند هستیم. گاه از رمان عامه پسند به عنوان مقوله موجود یاد میشود یعنی مقولهای که باب طبع ما نیست یا به لحاظ نظری و عملی توجیهی و دفاعی برای ان نداریم. اما گاه به مسئله به عنوان امر موجود نگاه نمیکنیم بلکه بهاین توجه داریم که آیا شکل مطلوبی از رمان عامه پسند وجود دارد یا قابل فرض است؟ به نظر میرسد ما باید ابتدا به مقوله دوم توجه کنیم و به نحو پیشینی و عقلی و نظری دربارهاین گونه احداث نظریه کنیم تا اگر هم خواستیم سنجهای برای نقد و تحلیل و ارزیابی و موضع گیری درباره رمان عامه پسند موجود داشته باشیماین سنجهها از نظریه اندیشیده شده درامده باشد. به هر حال زمانی که از رمان عامه پسند سخن به میان میآید ما به مقولهای ذو مراتب و مدرج توجه کردهایم که میتواند طیفی از رمانها را با تفاوتهای مضمونی، ساختاری و محتوایی شامل شود.
او گفت: اما به نظر میرسد ما در تبیین رمان عامه پسند و گونه مقابل ان با دستهای از مفاهیم مواجه هستیم و تلاش میکنیم با تقابل مفاهیم در دو گونه رمان عامه پسند و رمان نخبه گرا منظورمان را القا کنیم. اما باید دراین باره محتاطانه رفتار کنیم و نظریات عموما غربیها را با وسواس و جدیت به نقد کشیم. مثلا گفته میشود ادبیات سرگرم کننده در مقابل ادبیات والا و جدی قرار میگیرد. یا ادبیات لذت بخش در مقابل ادبیات متفکر قرار میگیرد. خب باید توجه داشت که آیا این مفاهیم واقعا در مقابل هم هستند؟ آیا لذت در مقابل تفکر است و اینها باهم جمع نمیشوند؟ به نظر میرسد که اینگونه نیست. بلکه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی اساسا حرکتش به سمتی است که این دو را در یک قالب جمع کند. شما ببینید روایتهای تاریخی قرانی که از آنها به عنوان قصص قرآنی یاد میشود هم مخاطب عام دارد هم لذت بخش است هم متفکرین عالم را به تفکر و عبرت اندوزی و تفلسف درباره آنها ترغیب میکند. بخش دیگر بحث کاموس درباره «رمان» بود. یعنی تا ماهیت رمان تعیین نشود نمیتوان درباره رمان عامه پسند اظهار نظر کرد. زیرا رمان عامه پسند ابتدا باید رمان باشد تا بعد درباره خصوصیات ژانری اش صحبت شود.این بحث مهمی است که جنبه فلسفی دارد. دراین بخش نیز کاموس به نظریات اندیشمندان غربی از هگل گرفته تا دیگران اشاره کردند. خب سئوالی که دراین باره وجود دارد این است که آیا جریان ادبیات داستانی متعهد انقلاب اسلامی تعریف خود را از قالب رمان دارد یا خیر؟ روشن است که هم علما و هم عملا تعاریف غربیها که نوعا رمان را یک قالب با ماهیت اومانیستی تعریف میکنند متفاوت است. دراین زمینه ما باید بر اساس تجربه پدید امده بومی در تاریخچه ادبیات داستانی خودمان و با تمسک به مبانی فلسفی حکمیمان دست به نظریهپردازی بزنیم. در غیراین صورت ممکن است تعاریفی از رمان ارائه دهیم که نه تنها رمانهای عامه پسند رمان نباشند بلکه طیفی از رمانهای متعهد تولید شده در دوره چهل ساله گذشته یا رمان نباشند یا در ذیل ادبیات عامه پسند قرار گیرند!
شاکری با طرح این سوال که گفته شد مسئله رمان «انسان» و هدفش «تکریم انسان» است. خب منظور کدام انسان است؟ عنوان کرد: انسانی که اسلام آن را خلیفه الله فی الارض میداند یا انسانی که از بنیانهای اعتقادی و دینی اش در دوره رنسانس گسسته است. انسان جدا افتاده از معتقداتش انسانی که دچار شکاکیت مدرن شده است و انسانی که تنها مانده است؟ یا بیان شده که موضوع رمان «انسان مسئله دار» یا به تعبیری «انسان پروبلماتیک» است. خب این تعریف است که غربیها بر مبنای اومانیستی خودشان از رمان ارائه دادهاند. آقای سرشار در تحقیقی که درباره رمان انقلاب برای پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی انجام دادهاند به تفصیل به این مقوله پرداختهاند. اولا چنین تعریفی از رمان حتی در اثار داستانی غربیها نقض شده است و تعریف جامعی محسوب نمیشود. ثانیا آثار متعددی در دوره ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامیپدید امده که موضوعش انسان مسئله دار با توضیحی که درباره ان میدهند نیست. ثالثا با چه استدلالی میتوان گنجینه بسیار عظیم رمان نویسی جهان را که در هر کشور رنگ و بویی از اعتقادات و باورها و اندیشههای ان کشور گرفته است را ملزم به این خصوصیت کرد؟ بالاتر ازاین، با پذیرش انسان پروبلماتیک به عنوان موضوع رمان عملا ما باید منکر بخش عمدهای از ادبیات داستانی انقلاب اسلامی در سالهای گذشته شویم و انها را رمان ندانیم. بلکه بالاتر ازاین، چنین تلقی از موضوع رمان بسیاری از شخصیتهای برجسته و ممتاز ایمانی و اعتقادی و وارسته و الگو را از ساحت داستان نویسی معاصر ایران خارج میکند. نکته این است که درست است که قالب رمان در غرب پدید امده و بر اساس تجربیات و موطن فکری و فرهنگی مبانی برای آن تاسیس شد اما ما در ایران اسلامی و در تحلیل گونههای ادبیمان چه ضرورتی دارد که از این تعاریف استفاده کنیم؟ اینها وحی منزل نیستند و ما نیازمند تاسیس و تولید نظریه دراین باره هستیم.
شاکری در ادامه با اشاره به نقل قول کاموس که گفت رمان عامه پسند تک بعدی است و فکر را به چالش نمیکشد توضیح داد: اینجا میتوان سئوال کرد که آیا اساسا به چالش کشیدن فکر توسط رمان یک هدف اصیل است که در غیراین صورت اثر داستانی از حوزه رمان خارج میشود؟ ثانیا معنای به چالش کشیدن فکر چیست؟ آیا بدین معنی است که باور و ایمان قلبی را دچار تزلزل میکند یا در ساحت عقل نظری یقین را به شک بدل میکند؟ اگراین گونه باشد که اصلا ارزش تلقی نمیشود. فرض کنیم رمانی ایمان را در مخاطب مضاعف کرد یا یقین را به مراتب عالی تر رساندآیااین رمان عامه پسند خواهد بود؟ درباره شخصیت در رماناینگونه بیان شد که رمان عامه پسند تیپهای تکراری هستند و شخصیتهای رمان عامه پسند بازیافتی بوده و از شخصیتهای اسطورهای وام گرفته میشوند. این معیار نیز قابل تردید است. شما ببینید ادبیات دفاع مقدس ما عموما در نگره متعهدانه و انقلابی با قیام عاشورا و شخصیتهایش با شخصیتهای آن دوره مقایسه میشوند و گویا عاشورای دیگری دارد اتفاق میافتد. آیا این به معنای تکرار شخصیتها است و بازتولید انها است؟
او گفت: نقش رمانهای عامه پسند در بین آثار داستانی تولید شده در ادبیات معاصر ما بسیار مهم و تعیین کننده است اما به دلیل کم اهمیت شماری این گونه بحثهای جدی و فلسفی دراین باره رونق چندانی ندارد. ما لازم است بحث درباره ادبیات داستانی مطلوب انقلاب اسلامی را در محافل دانشگاهی پیش ببریم و به این نکته متوجه شویم که جایگاه رمان عامه پسند در ادبیات مطلوب انقلاب اسلامی چیست؟ آیا گونهای در کنار گونههای دیگر یا اینکهاین گونه منحل در عالی ترین گونههایی خواهد شد که مخاطب عام را جذب خواهد کرد.
نظر شما