غمگسار کتابسازی را مهمترین مشکل حوزه نشر عنوان کرد و گفت که اگر جلوی این اقدام گرفتهشود، ناشران میتوانند کتاب با کیفیت را با قیمت مناسب و واقعی به فروش برسانند.
عباس غمگسار، مدیر انتشارات ترمه با تاکید بر نقش کتابسازان در بازار این کالای فرهنگی، خواستار رسیدگی به این موضوع برای متوقف کردن فعالیت آنها شد؛ چراکه در این صورت، ناشران و کتابفروشان قادر خواهندبود با ارائه کتاب با قیمت مناسب و بهدور از تخفیفهای نامتعارف، کتابهای ارزشمند و با کیفیت تولید و روانه بازار کنند.
امروزه شاهد ارائه گسترده تخفیف در بازار کتاب؛ خصوصا از سوی سایتها و گروههای مختلف هستیم. به نظر شما منفعت این روند به کدام بخش میرسد؟
نفعش نه برای ناشران است و نه شرکتهای پخش؛ بلکه افرادی که از آب گلآلود ماهی میگیرند، از این روند سود میبرند. با وضعیتی که برای قیمت کاغذ حکمفرما است، ناشران نمیتوانند کتاب را با تخفیف بفروشند، درحالی که گروههایی مانند دیجیکالا این کار را میکنند. همچنین برخی ناشران که بهصورت غیرقانونی فعالیت میکنند، باعث این وضعیت شدهاند. ناشران مشکلاتی دارند، چکهایی دارند که باید پرداخت شود، زیرا کتاب را با قیمتهای جدید برای کاغذ، چاپ، صحافی و... منتشر کردهاند، وضعیت مانند گذشته نیست. برای چاپخانهها صرف ندارد که با روش پرداخت مدتدار فعالیت کنند، زمانی دست ناشر باز بود و چک مدتدار میداد، اما در این روزها نمیتوانند و باید پرداخت را بهصورت نقدی انجام بدهد. این روند به نفع تولیدکننده نیست.
اگر ناشر بخواهد کتاب را با قیمت موردنظر خود چاپ کند، مردم آن را نمیخرند و در نتیجه مخاطب کم میشود. ارائه تخفیف در طولانی مدت بهضرر ناشر و شرکتهای پخش است؛ زیرا این شرکتها هم باید اجارههای زیادی برای دفاتر خود -که در محدوده فعالیت ناشران قراردارد- پرداخت بکنند.
آن ناشری که اجاره و حقتالیف نمیدهد و برای انتشار کتاب هزینه نمیکند، میتواند کتاب را با تخفیف بفروشد. آنها برای اقدامات خود به کسی پاسخگو نیستند و مالیات نمیپردازند؛ درحالی که اگر پرداخت بیمه ناشر کمی دیر بشود، بیمه را قطع و ناشر را جریمه میکنند. اگر یک روز قبض تلفن را پرداخت نکنیم، قطع میشود. بنابراین کسی از تخفیف سود نمیبرد، بهجز آنهایی که بهصورت غیرقانونی و با کتابسازی فعالیت میکنند. این درحالی است که ناشران واقعی، تلاش میکنند که نیروهای خود مانند صفحهآرا و توزیعکننده را حفظ کنند. فکر میکنم این شغل اعتیادی دارد که باعث میشود ناشران به این کار ادامه بدهند.
آشفتهبازار کتابهای شناختهشده
اینروزها یکی از آسیبهای جدی در بازار نشر، کتابسازی است که توسط برخی ناشران انجام میشود. لطفا کمی بیشتر در اینباره توضیح دهید.
بازار کتابهای شناخته شده، آشفته است. از کودک هشت ساله تا پیرمرد ۸۰ ساله، نامش در شناسنامه کتابها درج میشود! کافی است اسم مولف یا مترجم، تغییر کند و کتاب کپی شده به بازار بیاید. اگر مولف آن را نوشتهباشد، بهسرعت کپی میشود و اگر نویسنده خارجی باشد، به راحتی در دارالترجمهها، بازترجمه و به فارسی برگردانده میشود.
در سالهای گذشته اینطور نبود و اگر ناشر کتابی را منتشر میکرد، افراد دیگر چنین اقداماتی انجام نمیدادند. برخی از ناشران، کتابها را رونویسی و با نام خود منتشر میکنند و کتابها را در بازار میریزند؛ اینگونه زحمات ناشری که هزینه ویرایش، صفحهآرایی، نمونهخوانی و همکاری با مترجم و مولف بنام را تقبل کرده، نادیده میگیرند. از طرفی در تامین کاغذ مشکلاتی ایجاد شد که به ناشران ضرر زد، اما شاید همین محدودیتها باعث شود فعالیت ناشران غیرقانونی محدود بشود.
آوار کتابسازی بر سر ناشران
خرید کتاب با تخفیفهای بالا، از سوی برخی مشتریان مورد استقبال قرار میگیرد، آیا این روند میتواند به سود جامعه باشد؟
کتابسازان، کتاب ۸۰ هزار تومانی را با قیمت پشتجلد ۱۸۰ هزار تومان چاپ میکنند و با تخفیف ۱۰۰ هزار تومان میفروشند، همان کتاب را ناشر با ترجمه خوب و بدون غلط چاپ کرده است و با قیمت مناسب ارائه میکند. کتابسازی بدترین آسیبی است که روی سر ناشران مانند آوار خراب شدهاست. حتی به نظر من کتابسازی بیشتر از قاچاق کتاب به ناشران ضرر میزند. بسیاری از مشتریان در مواجهه با این آفت، گمراه میشوند و نمیدانند چه کتابی را بخرند. برای مثال ویکتور هوگو نویسنده مشهوری است، اما مردم نمیدانند که باید کدام ترجمه این کتاب را بخرند. این به نفع مخاطب نیست؛ زیرا انتخاب درست برایش مشکل شدهاست. در سالهای گذشته روزنامهها نقدهایی درباره کتابها منتشر میکردند اما در این روزها این مسائل هم کمتر دیده میشود.
مردم اگر کتاب خوب در دسترس داشتهباشند واقعا میخرند. مردم در ماههای همهگیری بیماری کووید19 در خانهها کتاب خواندند. این اتفاق خوبی بود، اما باید کسی به وضعیت آشفته بازار رسیدگی کند تا آنهایی که خاک این کار را نخوردهاند، سودهای بالا نداشتهباشند.
نظرشما درباره تخفیفهایی که بهصورت رسمی و قانونی داده میشود چیست؟ این تخفیفها هم به نفع نشر نیست؟
وقتی که ناشر با تقبل هزینه، کتاب خوب چاپ میکند، اگر کتاب در انبار باقیبماند، ناشر چه کاری میتواند انجام بدهد؟ باید کتاب را با تخفیف ارائه بدهد؛ اما هرچه ناشر بیشتر تخفیف میدهد، کتابسازان میزان تخفیفهای خودشان را بالاتر میبرند. تخفیفهای نامتعارف که گاهی تا ۸۰ درصد هم میرسند، برای ناشران واقعی صرفه اقتصادی ندارد. مگر کاغذ را به چه قیمتی میخرند که بتوانند کتاب را با تخفیف ۸۰ درصدی بفروشند؟ آیا چک یکساله میدهند؟ باید جلوی بازار آشفته نشر گرفتهشود و برای انجام اینکار، اتحادیه ناشران و کتابفروشان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید همفکری و مساله را حل کنند.
دود همه مشکلات به چشم خواننده میرود
یکی از نگرانیها در شرایط موجود این است که برخی ناشران قیمت پشتِ جلد را بالاتر از قیمت واقعی بزنند و سپس آن را با تخفیفهای بالا روانه بازار کنند. آیا این نگرانی وجود دارد؟
وقتی ناشر قیمت مناسبی پشت جلد کتاب میزند، اما بهدلیل تخفیفهای ارائه شده در مترو و سایتهای فروش، کتابهای مشابهسازی شده، بر فروش او تاثیر منفی میگذارند، ناشر هم مجبور میشود قیمت را بهصورتی تعیین کند که بتواند کتاب را با درنظر گرفتن ساختار بازار بفروشد، اما دود همه اینها به چشم خواننده میرود. اگر جلوی کتابسازی را بگیرند بعدها میتوانند اقدامات مناسبی برای تعیین قیمت مناسب کتاب و کنترل تخفیفها انجام داد.
پیش از این کاغذ را نسیه میخریدیم، مثلا سود دو نیم درصد برای آن پرداخت میکردیم و بعد از انتشار، قیمت تمام شده را بهصورتی حساب میکردیم که به سود ناشر، مخاطب و دیگر حلقههای تولیدکننده کتاب باشد اما چندسالی است که شرایط کاملا تغییر کرده. ترجمه کتاب با مترجمان ناآشنا در بازار زیاد شدهاند و سایتهای فروش کتاب با اتکا به تخفیفهای بالا، به وضعیت آشفته بازار و سردرگمی مخاطبان، دامن میزنند، سایتهایی که برایشان فرقی نمیکند که لباس و لوازم خانه میفروشن یا کتاب که یک کالای فرهنگی است!
برای تغییر این روند چه اقداماتی باید انجام بشود؟
باید مساله بررسی همگانی و کارشناسی شود. افراد دلسوز برای تغییر این روند باید راهکار ارائه بکنند. بههرحال کالاهای متنوعی در کشور تولید میشود و باید برای هر بازاری، چهارچوبی درنظر گرفته بشود.
آیا این چهارچوب باید توسط اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران تهیه شود؟
اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران یک قسمت بازار کتاب است و به تنهایی نمیتواند تمام اقدامات لازم را انجام بدهد. وزارت فرهنگ و ارشاد، مسئولان کاغذ، اتحادیه چاپخانهداران، اتحادیه لیتوگرافان و ناشران همه باید برای رفع مشکلات همکاری کنند. اگر این بررسی انجام نشود، این صنف از بین میرود.
زمانی را به یاد دارم که رنگ فروشی و سایر فروشگاهها کارشان را تعطیل و کتابفروشی تاسیس میکردند. حالا بهجایی رسیدهایم که کتابفروشیها دست به تغییر شغل میزنند و معتقدند کتابفروشی دیگر نتیجه نمیدهد. ناشران هم وضعیت مشابهی دارند؛ ما اسماً از مالیات معافایم، اما در عمل، همیشه راهی برای دریافت مالیات پیدا میکنند. بیمه هم از سوی دیگر به ناشران فشار میآورد. همه اینها باعث میشود کسی روی این کار سرمایهگذاری نکند. بسیاری از ناشران اطلاع ندارند که آینده چگونه خواهدبود اما فکر میکنم با چند برابرشدن فشار ناشی از مشکلات، کسی نمیتواند در آینده به فعالیت در حوزه نشر ادامه بدهد.
نظر شما