گفتوگو با مولف «نقش آموزش و پرورش در ارتقای حقوق شهروندی»
همه افراد واجبالتعلیم باید امکان دسترسی به آموزش داشته باشند
نادر ادیب میگوید: در ابتدای هر سال تحصیلی بین ۳ تا ۴ درصد از دانشآموزانی که واجد تحصیلات هستند، امکان آموزش ندارند و از تعلیم بازمیمانند. باید سیستمی برای ساماندهی این افراد وجود داشته باشد و هر فرد دارای شناسنامهای برای این موضوع شود.
چه انگیزهای موجب تالیف این کتاب شد؟
من حدود 35 سال در آموزش و پرورش خدمت کردم و بر اساس رسالتی که بردوش من بود، تلاش کردم بر اساس رسالتی که دارم حتی هرچقدر محدود کتابی را بنویسم تا بتوانم گوشهای از حقوق معلمان و دانشآموزان و حقوق شهروندی را به نگارش دربیاورم. این کتاب حاصل پایاننامه کارشناسی ارشد من است. عنوان کتاب «نقش آموزش و پرورش در ارتقای حقوق شهروندی» است و اساساً این فکر در سر من بود که با اینکه آموزش و پرورش بسیار مهم است؛ اما طی این ۳۵ سال توجه لازم از سوی نهادهای حاکمیتی و جامعه به این نهاد نشده است. در ابتدای انقلاب اسلامی توجه زیادی به نهاد آموزش و پرورش شد. من بر اساس این دغدغه و با توجه به اینکه انسان در دنیای کنونی محور اصلی توسعه است، تلاش کردم که ببینم نقش آموزش و پرورش در ارتقای حقوق شهروندی و تربیت انسان ها چیست؟ آیا آموزش و پرورش توانسته در ارتقای حقوق شهروندی گامهایی را بردارد یا خیر؟
اساساً جایگاه آموزش و پرورش در ارتقای حقوق شهروندی چیست و چه کارکردی دارد؟
آموزش اساس و شالوده است. اغلب مشکلات بشر از عدم آموزش است و آموزش میتواند انسانها را در جهت درستی هدایت کند. با توجه به اینکه محور توسعه امروز انسان است، دیگر مسائل مادی مانند نفت و طلا و غیره چندان در توسعه نقشی ندارد و کشورها بر اساس انسانهایی که مهارت لازم را دارند و توانستند تخصص لازم را بگیرند، سنجیده میشود. بنابراین آموزش و پرورش نقش بسیار مهمی در تربیت انسانها و نیز حقوق آنها ایفا میکند.
در دولت فعلی بحث حقوق شهروندی کلید زده شد و سعی شد که در دستگاهها و وزارتخانههای مختلف این منشور به نوعی اجرایی شود. چقدر آموزش و پرورش ما در نهادینهسازی منشور حقوق شهروندی نقش دارد؟
محور توسعه در همهجا آموزش و پرورش است؛ اگرچه نهادهای دیگری مانند صدا و سیما، اینترنت و ... میتواند در آموزش انسان نقش داشته باشند؛ اما اساس آموزش بر عهده آموزش و پرورش است و تمام جوامعی که توانستند توسعه پیدا کنند، آموزش و پرورش پیشرفتهای داشتند. متاسفانه آموزش و پرورش در کشور ما آنچنان که باید و شاید، نتوانسته رسالت خود را انجام دهد و در کشور ما کاستی های زیادی در این باره وجود دارد.
در بحران کرونا بحث آموزش آنلاین و مجازی و نیز دسترسی همگانی دانشآموزان در سراسر کشور به موبایل و تبلت مطرح شد و ما دیدیم که در اجرای آموزش آنلاین با چه مشکلاتی مواجه بودیم. به طور مثال دانشآموزان در شهرهای محرومتر به امکانات فناوری دسترسی نداشتند. آیا چنیین موضوعی ذیل حقوق شهروندی قرار میگیرد و در کتاب به آن پرداخته شده است؟
اساساً در ابتدای سال تحصیلی بین ۳ تا ۴ درصد از دانشآموزانی که واجد تحصیلات هستند، امکان آموزش ندارند و از تعلیم بازمیمانند و این باعث میشود که این واجبالتعلیمها از تحصیل بازمانند. قطعاً این میزان در بحران کرونا و با توجه به آموزشهای آنلاین به بیش از ۱۰ درصد رسیده است. ما سیستمی برای ساماندهی و کنترل این افراد نداریم که ببینیم آیا افراد پس از رسیدن به سن تحصیل توانستند به مدرسه بروند یا خیر. به عبارت دیگر ما شناسنامه تحصیلی برای افراد نداریم. بنابراین باید شناسنامه تحصیلی برای افراد درست کنیم تا بیسواد تربیت نکنیم و بعد بخواهیم بر اساس آن نهضت سوادآموزی راه بیندازیم.
من در این کتاب سعی کردم که بگویم همانطور که برای سربازی برای افراد پرونده تشکیل میشود و پس از رسیدن به سن ۱۸ سال این موضوع بررسی میشود، لازم است که برای دانشآموزان و امر تحصیل هم چنین شناسنامهای تشکیل شود. بسیاری از کودکانی که از تحصیل بازمیمانند به کودکان کار افزوده میشوند و سرگردان میمانند.
طی این سالها همواره مدارس در ایران با کمبود امکاناتی مانند سیستمهای گرمایشی و سرمایشی مواجه بودند و بعضاً حوادثی هم در اثر فرسودهبودن سیستمهای گرمایشی در مدارس به وجود آمده است چنین مواردی در حقوق شهروندی دیده میشود؟
ما در آموزش و پرورش امکانات سختافزاری و نرمافزاری داریم. در بخش سختافزاری مشاهده میکنیم که گاه بخاری آتیش میگیرد و بچهها میسوزند و مسائل مختلفی به وجود میآید و در نهایت به دلیل فشار افکار عمومیهزینههایی از سوی آموزش و پرورش صورت میگیرد اما در نهایت این پروسه به صورت مستمر به نتیجه نمیرسد. مشکلات آموزش و پرورش در ایران بسیار زیاد است و اکنون بخش اعظمی ئاز آموزش را خانوادهها بر عهده گرفتند. ما فقط در قسمت حافظه روی بچهها خوب کار میکنیم؛ اما در حوزه عملکرد نتوانستیم موفق باشیم و انسانهایی را تربیت کنیم که مهارت و تخصص لازم را برای انجام شغلی در جامعه کسب کنند و بتوانند زندگی خودشان را اداره کرده، تصمیمسازی کنند و وابستگی نداشته باشند. ما تنها در آموزش و پرورش خودمان را محدود به تستزدن و انباشت حافظه دانشآموزان کردهایم. وقتی پای تحلیل به میان میآید دانشآموزان ما قدرت تحلیلی ندارند و یکی از مشکلات دانشجویان دکتری ما هم این است که قادر به تحلیل مسائل نیستند.
وقتی قانونی تصویب میشود، بیش از تدوین، نیازمند ضمانت اجرایی برای عملیاتیکردن آن هستیم. آیا مواردی که در حقوق شهروندی وجود دارد از جمله حق دسترسی به اطلاعات، حق تسهیل آموزش و دسترسی یکسان به امکانات و... ضمانت اجرایی لازم را دارد؟
در منشور حقوق شهروندی بسیاری از این موارد دیده شده است. کرونا در عین مشکلات بسیاری که برای ما ایجاد کرد. ویژگی مثبتی هم داشت و آن این بود که دسترسی به فضای مجازی را برای همگان آسانتر کرد. دانشآموزان ما هم در استفاده از امکانات آنلاین با مشکلاتی مواجه بودند که البته خیران وارد این حوزه هم شدند و برای دانش آموزان تبلت خریداری کردند. ما با توجه به ذخایر و امکاناتی که داریم، کاستیهای بسیار در سیستم آموزشی خود مشاهده میکنیم. متاسفانه قوانین تصویب شده در ایران ضمانت اجرایی کافی ندارند. قانوننویسان خوبی در ایران داریم؛ اما برای بخشی از قوانین ضمانت اجرای کافی وجود ندارد. هر قانونی که نوشته میشود، باید حتماً برای آن ضمانت اجرایی هم تدوین شود.
ما مشکلات را از زاویه دانش آموزان بررسی کردیم اما در سیستم آموزشی کشور معلمان نیز با مشکلات متعددی مواجه هستند. به طور مثال رتبهبندی معلمین، حقوق آنها و ... با مسائلی روبرو است در این کتاب به این موارد هم پرداخته شده است؟
در کتاب موضوع رتبه بندی معلمین و خدمات کشوری به آنها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. همچنین سند تحول آموزش بررسی شده و من تلاش کردم علاوه بر تحلیل شرایط، پیشنهادهایی را هم در این باره داشته باشم. به طور مثال بیان شده که سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به چه نکاتی اشاره کرده و چه نقاط و ضعف و قوتی دارد. متاسفانه این سند تا حدی آرمانگرایانه است و این آرمانگرایی رسیدن به اهداف آن را غیرقابل وصول میکند و مطابق با واقعیت نیست. چراکه برای یک انسان باید الگویی تعریف شود که دانشآموز بداند امکان رسیدن به آن را دارد و چنانچه از این الگو تبعیت کند، میتواند ساماندهی برای زندگی خود داشته باشد.
وقتی آموزش و پرورش عامل اصلی توسعه انسانی است، آن سند هم بهنوعی مرتبط با تربیت انسان است. اگر این سند بتواند سیاستهای لازم را به خوبی توصیف و تحلیل کند، ما سیستم آموزش و پرورش قوی خواهیم داشت که در آن دانشآموزان و معلمان قوی تربیت میشوند و با رضایت و انگیزه کار میکنند و میتوانند حقوق شهروندی خوبی داشته باشند. ما از سال ۱۲۸۵ تاکنون درباره منشور حقوق شهروندی صحبت کردهایم؛ رئیس جمهور هم منشور حقوق شهروندی را ابلاغ کرده است؛ اما تا کنون این منشور مورد توجه قرار نگرفته است.
موانع اجرای حقوق شهروندی در جامعه ما با توجه به مباحث که در کتاب مطرح کردهاید چیست؟
چنانچه این منشور به صورت قانون تصویب شود امکان مطالبهگری آن برای شهروندان فراهم میشود؛ اما چون به شکل قانون در نیامده در حد یک منشور باقی مانده است و تنها میتوان درباره آن صحبت کرد و جلسه گذاشت.
در بخشی از کتاب به بحث آثار قانونگریزی خبر حقوق متقابل دولت و شهروندان پرداخته شده است. درباره این فصل توضیح دهید؟
وقتی ما شهروندان مسئولی را تربیت نمیکنیم که پاسخگو باشند و به آنان تفهیم نمیشود که شما یک حق و یک تکلیف دارید و فرد با حقوق خودش آشنا نیست، قانون را هم قبول نمیکند و به همین دلیل آثار قانونگریزی به وجود میآید.
نظام آموزش و پرورش ما چگونه میتواند الگوی درستی را برای آموزش حقوق شهروندی تدوین کند؟ آموزش و پرورش کارهایی میتواند انجام دهد که افراد از مقاطع پایین تحصیلی نسبت به منشور حقوق شهروندی آگاه شوند؟
من در بخش پیشنهادهای کتاب به این موضوع اشاره کردم که اگر میخواهیم شهروندان خوبی تربیت کنیم که حق و تکلیف خودشان را انجام دهند و پاسخگو باشند، باید مانند سنگاپور به عنوان یک کشور مسلمان عمل کنیم. این کشور حدود ۶۰ سال پیش درست زمانی که ما انقلاب میکنیم، آنها هم یک انقلاب فرهنگی میکنند و حدود ۷۰۰ مهد کودک با مربیان انگیزهدار تاسیس میکنند. اکنون سنگاپور را میبینید که چگونه پیشرفت کرده است. ما اگر میخواهیم به سمت درستی حرکت کنیم، باید کارهای بنیادین انجام دهیم. اکنون مهد کودکهای ما از حدود یک ماه پیش قرار شده است که وضعیت بهسامانی پیدا کنند و در مهد کودکها هر فردی هرچه میخواست به کودکان یاد میداد. در کشورهای خاور دور مانند چین، سنگاپور و ... آموزش احترام به حقوق دیگران از موارد پایین تحصیلی به کودکان داده میشود.
از مسائلی که در آموزش و پرورش ما طی سالهای اخیر دیده شده، بحث نظارت بر تخلفات و جرمهایی است که در مدارس رخ میدهد. به طور مثال ممکن است در مدارس ما کودکآزاری و غیره وجود داشته باشد. در کتاب چگونه به این موارد پرداخته شده است؟
ما درباره این مسائل به صورت بنیادین مشکل داریم. به طور مثال اگر در همسایگی من فردی دست به کودکآزاری بزند، اساساً نمیدانم که چه اقدامی میتوانم انجام دهم. در مدارس هم قوانین بسیاری درباره عدم کودکآزاری و ... وجود دارد؛ اما متاسفانه جستهگریخته تخلفاتی انجام میشود.
بحث آموزش حقوق شهروندی در محتوای تولیدشده توسط آموزش و پرورش از طریق کتب درسی یکی از موضوعات مهم است که در این کتاب هم به آن پرداخته شده است. خاطرم هست دوره کوتاهی بحث سواد رسانهای ذیل منشور حقوق شهروندی در برخی مباحث کتاب ها تدریس میشد؛ اما به صورت منسجم محتوایی درباره این موضوع تولید نشده است. نظرتان در این باره چیست؟
در این کتاب به این راهکار پرداخته شده که چگونه میتوان از طریق محتوای کتاب درسی حق تکلیف و پاسخگویی را به شهروندان آموزش داد. ما باید این موارد را در کتابهای درسی به صورت منسجم بگنجانیم. زمانی منشور حقوق شهروندی به صورت کتابچه در اختیار معلمان قرار گرفت و قرار شد که آموزش داده شود اما این یک آموزش خارج از درسی بود و چون در سطح محدودی انجام میشد رسالت کار صورت نگرفت؛ به عبارت دیگر این کار به صورت فرمالیستی در مدارس صورت گرفت.
ما در مدارس انتخابات شوراها را داشتیم که بچهها از طریق انتخابات یاد میگرفتند که چگونه یک شهروند خوب را تشخیص دهند و به او رای بدهند. من در زمان خدمت خودم در آموزش و پرورش تلاش میکردم دانشآموزانی را که بهاصطلاح بد بودند، در معرض رأیگیری قرار دهم و از این طریق میخواستیم آموزش دهیم که چگونه دانشآموزان، خود حق تشخیص شهروند خوب را داشته باشند. همچنین در مدارس، شهردار مدرسه وجود داشت که میتوانست از طریق ارتباط با شهرداری منطقه امکانات را در اختیار مدرسه قرار دهد.
آییننامه پیشگیری از اعتیاد درمان معتادان به مواد مخدر و حمایت از افراد در معضل اعتیاد یکی از مباحثی است که در کتاب به آن پرداخته شده است. لطفاً در این باره توضیح دهید.
ما در مدارس چنین آییننامهای را داریم؛ اما متاسفانه پیشتر مدارس از رسانهایکردن آمارهای مرتبط با اعتیاد کودکان خودداری میکردند؛ اما بهتدریج به این نتیجه رسیدیم که باید با بیان این آسیب اجتماعی راهکارهایی را برای آن پیدا کنیم.
اقدامات بین المللی در زمینه حمایت از حق و آزادی آموزش که در کتاب آن پرداخته شده است، چیست؟
در قوانین بینالمللی همه افراد واجبالتعلیم باید امکان دسترسی به آموزش داشته باشند و هیچکسی نمیتواند این حق را از انسان سلب کند. به همین دلیل سازمان یونسکو در سازمان ملل حمایتهایی را از دانشآموزان واجبالتعلیم به عمل میآورد.
در کتاب شما پیشنهادهایی را برای رفع موانع اجرای حقوق شهروندی ارائه کردهاید. در این باره توضیح دهید؟
در انتهای کتاب پیشنهادهایی در این باره ارائه شده است؛ به طور مثال بیان شده که افراد چگونه میتوانند آگاهیهایی را درباره قانون اساسی و مفاد مرتبط با حقوق شهروندی کسب کنند. شاکله اصلی منشور حقوق شهروندی مربوط به قانون اساسی کشور است. 19 اصل قانون اساسی وجود دارد که میتواند به انجام منشور حقوق شهروندی کمک کند. صدا و سیما و کتب درسی میتواند در آگاهیبخشی از این مفاد مؤثر باشد. مجموعه شهرداری و شورای شهر هم میتواند در این زمینه کمک کند. باید شورای شهر مانند یک پارلمان دیده شود و آزادی عمل در تصویب و اجرای برخی از قوانین داشته باشد. اگر میخواهیم سیستم را به سمت غیرمتمرکز ببریم، باید به نهادهای محلی اختیارات بیشتری بدهیم تا امکان انجام فعالیت های فرهنگی مانند این موضوع را داشته باشند.
برای آموزش و پرورش قوانین حمایتی تصویب شده؛ اما متاسفانه آموزش و پرورش حقوقدانهای خوبی برای دریافت حقوق خود از نهادهای دیگر ندارند. به طور مثال شهرداری و برخی از صنایع باید درصدی از درآمدهای خود را به فعالیتهای فرهنگی اختصاص دهند که عموماً به دلیل ناآگاهی آموزش و پرورش و پیگیرینکردن این بودجهها دوباره به نهادهای ذیربط برمیگردد.
نظر شما