رابین استیونز در مجموعه ماجراجویانه «جنایتی دور از شأن یک بانو» داستانهایی پررمز و راز و جنایی را برای نوجوانان روایت میکند.
«جنایت پلکانی» نخستین جلد از مجموعه «جنایتی دور از شأن یک بانو» است. در این جلد، جنایتی تکاندهنده در مدرسه دخترانه دیپدین اتفاق افتاده است. وقتی دیزی ولز و هیزل ونگ یک سازمان کارآگاهی مخفی در مدرسه دخترانه دیپدین راه میاندازد، نمیتوانند معمایی واقعا هیجانانگیز برای تحقیق پیدا کنند تا اینکه هیزل جسد معلم علومشان، دوشیزه بل را پیدا میکند؛ اما وقتی او و دیزی پنج دقیقه بعد برمیگردند، جسد ناپدید شده است. حالا دخترها باید معمای این جنایت را حل کنند، اما اول باید ثابت کنند قتلی انجام شده، قبل از اینکه قاتل اقدام دیگری بکند.
«آرسنیک برای چای» دومین جلد از مجموعه «جنایتی دور از شأن یک بانو» است. این کتاب نخستین بار با نام اصلی Arsenic for tea در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. در این جلد،دیزی ولز و هیزل ونگ برای گذراندن تعطیلات در خانه دیزی (فالینگفورد) هستند. مادر دیزی به مناسبت تولد او یک مهمانی چای برگزار میکند، و تمام دوستان و اعضای خانواده را دعوت میکند، از عمه ساسکیای عجیب گرفته تا دایی فلیکس. اما به زودی معلوم میشود که این مهمانی اصلا به خاطر دیزی نیست و البته دیزی عصبانی میشود. یکی از مهمانان به شکل مرموز و مهلکی بیمار میشود. حالا فالینگفورد مکانی خطرناک است که یک مجرم، آزادانه در آن میچرخد. یکی از افراد بسیار نزدیک به دیزی، مضنون اصلی است و دخترها باید دست به کار شوند و حقیقت را روشن کنند.
«جنایت درجه یک» سومین جلد از مجموعه «جنایتی دور از شأن یک بانو» است. در این جلد دیزی ولز و هیزل ونگ دو دختری هستند که با قطار معروف سریعالسیر شرق به تعطیلاتی میروند. از لحظه اولی که دخترها سوار قطار میشوند معلوم است تمام افراد واگن چیزی را مخفی میکنند. بعد صدای جیغی از یکی از کوپهها به گوش میرسد و جسد مرده یک خانم که وارث پول زیادی است، پیدا میشود؛ اما قاتل ناپدید شده است؛ انگار آب شده و در زمین فرو رفته. دیزی و هیزل باید معمای در قفلشده را حل کنند و در رقابت با چند کارآگاه دیگر که روی همین پرونده تحقیق میکنند، پیروز شوند.
در بخشی از کتاب «آرسنیک برای چای» میخوانیم: «اگر امروز صبح از من میپرسیدید نظرم درباره آقای کرتیس چیست، حتما به شما میگفتم که او اصلا مرد خوبی نیست. اما حتی برای ناخوشایندترین آدم هم نباید چنین اتفاقی بیفتد. البته دیزی اینطور فکر نمیکند. از نظر او، مردن چیزی نیست که آدم برایش غصه بخورد. او فقط به خود اتفاق، علاقهمند است؛ و میخواهد از آن سر دربیاورد. البته من هم همینطورم – اگر اینطور نبودم عضو مناسبی برای انجمن کارآگاهی به شمار نمیآمدم – اما با اینکه در این کار خیلی جدی هستم؛ اما نمیتوانم فقط و فقط یک کارآگاه باشم. در حقیقت لازم است من و دیزی دوباره مثل دوتا کارآگاه فکر کنیم...»
نشر پیدایش مجموعه «جنایتی دور از شأن یک بانو» را با شمارگان هزار نسخه منتشر کرده است.
نظر شما