کتابی که به لحاظ حجم اندک، ولی پر محتوا است و با خواندن هر صفحه از اوراق آن، با لحظات زندگی پوری و مرتضی پیوند میخوری و به فکر فرو میروی چرا و چگونه شصت سال عاشقی؟! کتابی که نهتنها با زندگی یکی از زنان مفاخر و تأثیرگذار جامعه علمی و فرهنگی ایران که به قول استاد کامران فانی «قهرمان یا شخصیت بارز مرحله گذر از سنت به مدرنیسم در کتابداری ایران بوده و بدون تردید شناختهشدهترین کتابدار ایران در جهان است» آشنا میشوی، بلکه اطلاعات درخور توجهی به لحاظ آماری از کتابخانههای جهان، رجال سیاسی و فرهنگی وقت و خدمات و نقش آنها در علم و فرهنگ و ادب کشور مییابی.
از سوی دیگر، مفهوم عمیق وفاداری، حقشناسی، عشق، هنر عشقورزیدن، صداقت، پایداری، تعهد و سادهزیستی را -که متأسفانه در زندگی اجتماعی و پر هیاهوی امروزی بسیار کمرنگ شده- بیش از پیش درک میکنی و از طرفی، هویت ملی و خدمت به علم و فرهنگ ایران برای تو معنادار و جلوهگر میشود.
اما کتاب «شصت سال عاشقی»، حکایت مواجهه دو زوج با یکی از بحثانگیزترین تجربههای بشری یعنی عاشقشدن و عشقورزیدن است؛ زیرا با خواندن این اثر کوتاه، خواننده، زوایای مهمی از عشق را درک میکند و صورتهای گوناگون تجربه عاشقی برای او نمایان میشود که چطور عشق در وجود انسان به بلوغ و پختگی میرسد با تجربه عشقورزیدن.
چراکه پوری سلطانی مترجم کتاب «هنر عشق ورزیدن» اثر اریک فروم وقتی با مرتضی کیوان آشنا میشود و دل در گروی عشق او میبندد، همچون همسرش درمییابد عاشقبودن یک تصميم و قول است و به گفته نیچه فیلسوف معروف معاصر «بشر را میتوان از روی ظرفیتی که برای قولدادن دارد، شناخت».
بنابراین، وقتی این دو تصمیم به ازدواج میگیرند، در زندگی مشترک خود به اين قول كه همديگر را تا ابد دوست خواهند داشت، پایدار میمانند. آنها با باور به احترام متقابل و جهاننگری مشترک، عاشقشدن و هنر عشقورزیدن را با وجود تمام ناهمواریها و موانع زندگی قهرمانانه و به تمام و کمال تجربه میکنند و مؤلف، این مهم را بهخوبی در کتاب «شصت سال عاشقی» برای خواننده به تصویر میکشد.
بهطوری که خواننده با خواندن این اثر درمییابد پوری سلطانی چگونه عشقی رشدیافته و بالغانه را با کیوان تجربه میکند و چرا بعد از مرگ او، در کنار همه غم و اندوهها و درد جدایی و فراق از یار، عشقش در گذر زمان میبالد و شکوفا میشود و هنوز به این عشق نیازمند است و گفته کیوان را همواره در خاطر دارد: «پوری! من به تو اعتماد و اعتقاد دارم، زیرا تو قسمتی از زندگی من، تو ترانهای از سرود ایمان بزرگ منی».
پس، عاشقانه به عشق خود وفادار میماند، ازدواج نمیکند و خاطراتی را که از کیوان دارد، الگویی برای ادامه زندگی و مسیر خود قرار میدهد. از سوی دیگر، در زندگی خویش هنرمندانه عشق میورزد و عاشقانه میکوشد نام، یاد و نقش مرتضی کیوان (یعنی شاعر، منتقد ادبی، روزنامهنویس، از بنیانگذاران انجمن ادبی شمع سوخته، مدیر داخلی مجله «بانو»، دبیر مجله «جهان نو» و عضو هیئت تحریریه مجله «کبوتر صلح» را که در اوج جوانی در 27 مهرماه 1333 توسط پهلوی دوم اعدام شد) در دفتر تاریخ این مرزو بوم مانا نگه دارد؛ سرانجام عاشقانه بگوید که من همسر مرتضی کیوان هستم، زنی نویسنده، مترجم، کتابدار، استاد دانشگاه، مادر کتابداری نوین ایران و مهمتر از همه، عاشق کار، خدمت به وطن و پایدار در دوستی و قدردان آن، تا آنجا که درباره دوستان صمیمی مرتضی چون احمد شاملو، شاهرخ مسکوب و محمدجعفر محجوب -که همواره در طول زندگی خود نسبت به دوست خویش و او مهری پایدار داشتند- میگوید «سایه، پس از مرگ مرتضی، همچون سایهای یار و همراه من بوده است».
در پایان باید گفت «شصت سال عاشقی» اثری است که ضمن روایت زندگی یکی از زنان فرهیخته و نامدار ایران، هنر عشقورزیدن، تلاش و تکاپوی او را برای پیشرفت کشور به نسل جوان ایران به تصویر میکشد و او را به عنوان اسوه و الگو بهویژه به دختران این سرزمین معرفی میکند تا آنان بدانند نابرده رنج، گنج میسر نمیشود و عشق مرز ندارد، منحصر به یک نفر نیست و عشق را باید نثار همهچیز و همهکس کرد.
همچنین در باب اهمیت کتاب و نقش آن در زندگی انسان باید جمله معروف خوزه مارتی شاعر و نویسنده کوبایی را که «در وجود انسانها حیوانی وحشی نهفته است که کنترل نخواهد شد، مگر به وسیله کتاب» همواره به خاطر سپرد.
سرانجام همانطور که مرتضی در نامهای به پوری نوشت: «حرفهای ما زندگی حقیقی خود را شروع کردهاند؛ هزاران قرن تلخی را یک لحظه خوشبختی جبران میکند. بودن ما دارای کیفیتی بسیطتر و دوستداشتنیتر از هر عشقی است. ما رفقیم، دوستیم و یاور یکدیگریم»، باید باور داشت این زوج واقعا همانگونه که اعتقاد داشتند با هم زندگی کردند؛ هرچند خیلی کوتاه، اما مثالزدنی و ماندنی.
نظر شما