نویسنده و روشنفکر اسلامگرای مصری با انتشار خاطراتش در کتاب «طالبان؛ سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی!» که مربوط به سفر به افغانستان در مدت کوتاهی پیش از سقوط طالبان است، ناگفتههایی بکر و خواندنی از نظام رفتاری و حکومت آنها را ارائه کرده است.
تا پیش از ظهور وحوش القاعده و داعش، معمولاً هر وقت سخن از تحجر و بیخردی و وحشیگری به اسم دین به میان میآمد، ذهن مخاطب متوجه جریان طالبان میشد؛ حتی در ادبیات عامه به برخی رفتارهای خشن و متحجرانه ظاهراً دینی، «رفتارهای طالبانی» گفته میشد.
البته در ایجاد چنین تصویری از طالبان عوامل متعددی نقش داشتند که مهمترین بخش آن را اقیانوس شایعات و مهملاتی که رسانههای ضددینی غربی (و به تبع آنها، رسانههای بیتحلیل یا مغرض داخلی) منتشر میکردند، تشکیل میداد.
همزمانی ظهور طالبان با سالهای موسوم به «اصلاحات» در ایران هم بر آتش این مهملات و تصاویر غلط میدمید.
البته در کنار آن نباید از برخی عقدههای قومیتی (که متأسفانه همچنان هم در بین افرادی به چشم میخورد) و رویکرد زشت و چندشآور آنها نسبت به برادران همسایه غفلت کرد که این نیز عاملی اضافی برای «هیولاسازی» بیشتر از طالبان میشد.
ضرورت بازخوانی تجربه طالبان با توجه به نقشآفرینی اخیر آنها در افغانستان
همه اینها دست به دست هم داده بود تا در ذهن مردم جهان (و ایران)، طالبان تبدیل به نماد جهل و خشونت شوند. اما همه آنچه درباره طالبان گفته میشد، صحیح نبود؛ نه اینکه همه آنچه گفته میشد، غلط بود. با توجه به همین نکات و لزوم تصحیح تصور تاریخی مخاطبان و همچنین با توجه به نقشآفرینی هرچه بیشتر طالبان در کشور برادر و همسایه ما (افغانستان عزیز) در برهه اخیر، ضرورت بازخوانی تجربه طالبان خودنمایی میکند. کتاب حاضر، گامی در همین مسیر است.
فهمی هویدی، نویسنده و روشنفکر اسلامگرای مصری (که شخصیتی شناختهشده در سطح جهان و همچنین در کشور ما دارد)، جریان دو سفر خود به افغانستان در دوران حکمرانی طالبان و تحلیلهایش از اوضاع و احوال این کشور در آن زمان را در این کتاب به قلم آورده است.
فهمی هویدی دوبار به افغانستان سفر کرد. یکبار در سال ۱۹۹۸ یعنی دو سال پس از روی کار آمدن رژیم و یک بار هم در سال ۲۰۰۱ همراه هیئتی از عالمان مسلمان برای قانع کردن طالبان به تخریب نکردن مجسمههای بودای بامیان.
هویدی خاطراتش را در همان سال ۲۰۰۱ و مدت کوتاهی پیش از سقوط طالبان در قالب این کتاب منتشر کرد. نگاهی که هویدی در این کتاب به طالبان دارد میتواند کمک فراوانی به درک نوع حکومت و رفتارهای طالبانیها باشد؛ البته نگاه هویدی به طالبان خالی از همدلی نیست و نسبت به برخی نظراتش باید با احتیاط و تردید نگریست.
نویسنده در سفر اول برای شناخت اوضاع موجود در افغانستان به مناطق مختلفی رفته و با افراد مختلفی دیدار داشته و البته در این بین با تعداد نسبتاً قابل توجهی از مسئولان حکومتی طالبان هم به گفتگو نشسته و گفتهها و شنیدههایش را روایت کرده است. سفر دوم او نیز گرچه سفر کوتاهی بوده (که بیشتر به جاروجنجال رسانهای در خصوص تخریب مجسمههای بودا در بامیان افغانستان و تلاش یک هیئت بلندپایه از شخصیت های اسلامی برای متقاعد کردن طالبان جهت عقبنشینی از این تصمیم مربوط میشده است) اما در این سفر هم با برخی از مسئولان تأثیرگذار طالبان دیدار داشته و باز هم نکات مهمی از دیدارها را نقل کرده است.
با توجه به روحیه منصفانه فهمی هویدی و گفتگوی مستقیم و صریح او با مسئولان حکومتی طالبان و بگومگو با آنها درباره اتهامات وارده به این حکومت، تصویری که از نظام طالبان ارائه میدهد، تصویری بکر و خواندنی است. از این گذشته میتوان رویکرد او را «انتقاد همدلانه» یا «همدلی انتقادی» نامید. با این حساب، نکات و ملاحظاتی که او درباره طالبان مطرح میکند، بسیار پذیرفتنیتر از اتهاماتی است که دشمنان طالبان درباره آن میگویند و مینویسند.
درباره ترجمه کتاب این نکته لازم به ذکر است که در هر حال فهمی هویدی جزء روشنفکران «لیبرال ـ اسلامگرای» عرب است و درست شبیه نسخههای داخلی این افراد، صحبتهای او هم ملغمهای از صحیح و سقیم و مستحکم و سست و معقول و مضحک است. اما در هر حال روحیه منصفانه او جزء ویژگیهای ستودنیاش به حساب میآید که در این کتاب نیز خودنمایی میکند.
نظر شما