کتاب «معماری تخنه» اثر مشترک دکتر سیامک پناهی و سید حامد هنرپرور، چگونگی نقش فلسفه تکنولوژی در معماری و تجلی آن در فرایند تاریخ را مورد بررسی قرار میدهد. چارچوب نظری این کتاب به ترمینولوژی واژه تخنه، تخنه در هنر و فلسفه، تخنه مدرن و پستمدرن، تبارشناسی مدرن و پست مدرن، مکتب فوتوریسم و تخنه، تخنه و حس مکان، تخنه و روانشناسی صنعتی، میراث صنعتی، تاریخ تکنولوژی و جامعهشناسی صنعتی مرتبط است.
این کتا، یک طرح جامع و یک تاریخ جامع از علم، ابداع و نوآوری است که بهدرستی با فلسفه آغاز میشود و دیدگاههای فلاسفه مشهور یونان قدیم مانند افلاطون، ارسطو و سقراط تا فیلسوفان عصر حاضر همچون آدورنو، مارتین هایدیگر، اسپینوزا و میشل فوکو را مطرح میکند. سپس به تاریخ تکنولوژی و «ده کتاب» ویتروویوس با ارائه سه شعار معروف آن «زیبایی»، «مفید بودن» و «استحکام» میپردازد و در ادامه با نظرات تکمیلی لئون باتیستا آلبرتی، پایههای تئوریک معماری را گسترش میدهد. یکی دیگر از محورهای مهم این کتاب، بحث مطالعات تطبیقی است که در آن مهمترین آثار معماری جهان ازجمله اهرام مصر، آکروپولیس یونان، بنای تخت جمشید، ایوان چغازنبیل، هرم چیچن ایتزا و ارگ بم، همراه با تصاویر معرفی شدهاند،
معماری بیوتک (زیست-تِخنه)
«معماری بیونیک یا علم بررسی نظام حیات جانداران، امروزه بهعنوان یکی از سه علم برتر جهان معرفی گردیده است. روحبخشیدن به ساختمان، یکی از تمایلات معماری بیونیک است که طراحان این رشته با توجه به قدرت سازه برای تنفس (زندهنمایی)، به کمک خطوط مستقیم یا منحنی خالص و القای آهسته تمامیت سازه به آن دست پیدا میکنند و مهمترین چیز برای معماری بیونیک آن است که ساختمان بتواند زندهبودن خود را القا کند. جان راسکین؛ شاعر، فیلسوف، منتقد هنری و نویسنده کتاب معروف «هفت مشعل معماری» در اینباره گفته است: «هیچگاه از هیچچیز تقلید مکنید، مگر فرمهای طبیعی»
این یک باور متعالیست که با زنده بودن محیط زیست، هماهنگی کامل با طبیعت ایجاد میشود. شاید یک طریقه معتبر و قوی برای آیندگان، ترویج روش اصلاحطلبی و توجه به واقعیتها از طریق معماری بیونیک باشد. بهطور کلی، معماری بیونیک مبارزهای است با خشنودی از خود و تمایلی است به بازسازی همهچیز، بنابراین انگیزهایست منحصربهفرد.»
«پرسپولیس، نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان پیوسته، پایتخت باشکوه و تشریفاتی پادشاهی ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بوده است. بنای تخت جمشید در شمال شهرستان مرودشت، شمال استان فارس جای دارد.
در این شهر باستانی کاخی به نام تخت جمشید وجود دارد که در دوران زمامداری داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر اول بنا شده است... گفته میشود در سال 518 پیش از میلاد، بنای تخت جمشید بهعنوان پایتخت جدید هخامنشیان در پارسه آغاز گردید. بنیانگذار تخت جمشید، داریوش بزرگ بود و پس از او پسرش خشایارشا و نوهاش اردشیر یک با گسترش این مجموعه به وسعت آن افزودند.
در اینکه این بنا ساخته چه اقوام یا کدام سلسلهای است، شبهات زیادی است. ما و برخی از پژوهشگران بر آن معتقدیم که این بنا آخرین بنای بازمانده از سلیمان نبی (ع) است و آخرین هیکلی که سلیمان میساخت، با توجه به اینکه بومیان به قبر کوروش، قبر سلیمان مادر میگفتند، این احتمال وجود دارد که این همان بنا شاد. و اینکه این بنا را تخت جمشیذ مینامند، جمشید در شاهنامه زندگیش همانند سلیمان نبی (ع) بوده، هر دو پرواز میکردند و هر دو دیو و جن و پری در بند داشتند.
وسعت کامل کاخهای پارسه (تخت جمشید)، 125 هزار مترمربع است که بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین 8 تا 18 متر بالاتر از سطح جلگه مرودشت است، بنا شدهاند و از بخشهای مهم زیر تشکیل یافته است:
- کاخهای رسمی و تشریفاتی پارسه
- سرای نشیمن و کاخهای کوچک اختصاصی
- خزانه شاهی
- دژ و باروی حفاظتی
- پلکانهای ورودی سکو و دروازه خشایارشا
کاخ آپادانا از قدیمیترین کاخهای تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ در تخت جمشید بنا شده است، برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده میشده است. این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به کاخ تچرا یا کاخ آینه ارتباط مییابد. کاخ آپادانای تخت جمشید از 72 ستون تشکیل شده است که در حال حاضر، 14 ستون آن پابرجاست. ته ستونهای ایوان کاخ گرد، ولی ته ستونهای داخل کاخ مربعشکل میباشند و ارتفاع ستونها 24 متر است.»
نخستین چاپ کتاب «معماری تخنه» در 412 صفحه با شمارگان 500 نسخه به بهای 70 هزار تومان از سوی انتشارات عصر کنکاش راهی بازار نشر شده است.
نظر شما