شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۸
نگاهی تازه به رنج‌های زنان در «گورهای من»

مجموعه داستان «گورهای من» اثر «شمسی وفایی»، نویسنده کرمانشاهی، نگاهی نو به دغدغه‌ها و مشکلات زنان و آسیب‌های اجتماعی دارد و با طرح متفاوتی که روی جلد دارد، مخاطب را به خواندن هفت داستان این کتاب ترغیب می‌کند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در کرمانشاه، «شمسی وفایی» نویسنده و کارگردان کرمانشاهی است که نوشتن را از سال 88 آغاز کرده است. وی دارای 9 تندیس کشوری و 30 لوح تقدیر در جشنواره‌های مختلف حوزه داستان کوتاه، خاطره و فیلمنامه‌نویسی و مستندسازی است. «یاکریمی در قاب آسمان»، «چراغی تا صبح»، «گذرگاه»، «خواب جادویی»، «ساعت به وقت کرونا»، «کلینیک ولی‌عصر»، «شکوفه‌های سوخته»، «تنها در طوفان» و «آینه بی‌صدا» بخشی از آثار تالیفی «شمسی وفایی» است.

«گورهای من» نام تازه‌ترین و متفاوت‌ترین کتاب این بانوی کرمانشاهی است که در 95 صفحه و با شمارگان 1000 نسخه ازسوی انتشارات برزآفرین به‌چاپ رسیده است.

جلد کتاب پیشانی کتاب است و بسیاری از مفاهیم و محتوای دورن کتاب از روی جلد برای مخاطب برداشت می‌شود. مخاطب به هنگام مشاهده طرح روی جلد کتاب «گورهای من» با دو موضوع جدی روبه‌رو می‌شود: فضای بیمارستانی با پرستاری که روی جلد نقش بسته است و شخیت‌های زنانی که در راهروی بیمارستان در حال تردد هستند.

فضای بیمارستان فضایی آرام‌بخش است که نوید بهبودی و سلامتی را به همراه دارد اما در طرح جلد این کتاب از چهره خسته و مظلوم پرستار، موجی از ترس و وحشت و علایم خطر به ذهن مخاطب منتقل می‌شود. این طرح اولین پرسش را ایجاد می‌کند که چرا این بیمارستان به این وضعیت بحرانی نشان داده شده است که درنهایت موجب اشتیاق بیشتر مخاطب به خواندن کتاب می‌شود.

به باور منتقدان، کتاب «گورهای من» یک حرکت متبحرانه و باشهامت از دنیای پرپیچ‌وخم زنان است؛ درخصوص نوع نگاه تازه به خواسته‌ها و مشکلات زنان در این کتاب، با این نویسنده کرمانشاهی به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد.
 
برای نگارش این کتاب که نام متفاوت و سوال‌برانگیزی هم دارد، از چه الهام گرفته‌اید؟

از کودکی به ادبیات علاقه داشتم، من رنج انسان‌ها و آسیب‌های جامعه را نمی‌توانم تحمل کنم. از گریه کودکی کنار مادر تا ناله پیرزنی بیمار و چشم‌انتظار..، واقعا از دیدن افراد محتاجی که با تمام وجود برای یافتن لقمه نانی در سطل زباله خم می‌شوند، از زن‌های افسرده‌ای که در بیمارستان‌ها بستری هستند و آسیب‌هایی از این قبیل، دلم را به درد می‌آید. همه این عوامل موجب می‌شود که قلم در دست بگیرم و بنویسم.
 
شخصیت‌های آثار شما چه اشخاصی هستند؟

شخصیت کتاب من یا بهتر بگویم شخصیت‌های کتاب من بیشتر بانوان هستند؛ مادران و دختران فریب‌خورده و قشر آسیب‌دیده اجتماع.
 
شاه‌غول این داستان‌های کوتاه کدام داستان است؟

در قسمت فهرست، اسم هفت داستان وجود دارد و آخرین داستان به نام کتاب نامگذاری شده است. همه داستان‌ها اگرچه مستقل هستند و مثل مهره‌های تسبیح خصوصیات واحد دارند، اما از آنجا که نام کتاب به عنوان آخرین داستان نامگذاری شده است، به این نتیجه می‌توان رسید که داستان پایانی، نخ تسبیح این مهره‌ها است.

داستان «گورهای من» شاه‌غول داستان‌های این کتاب است، شخصیت زنی است که وارد بیمارستان روانی شده مشغول به کار شود. او در این مرکز حوادثی را مشاهده می‌کند که در پایان داستان متوجه می‌شویم همه این حوادثی که در دورن فضای بیمارستان اتفاق افتاده به نوعی با او مرتبط است. در این داستان همه بیماران روانی از نظر فکری به نوعی آسیب دیده‌اند و تحت درمان هستند.


داستان‌های کوتاه این کتاب به‌صورت رئال آغاز و به ‌تدریج سورئال می‌شوند. از این سبک نوشتاری بیشتر بگویید.

در ابتدا همه موضوعات واقعی و ملموس است و مخاطب به راحتی پیش می‌رود، اما همینطور که داستان‌ها در حال پیشروی هستند به نوعی سبک نوشتاری از حالت رئال خارج می‌شود و به سمت سورئال حرکت می‌کند و داستان از جنبه عینی به ذهنی می‌رسد و هر چه به پایان نزدیک می‌شویم، از فضای بیرونی به فضای درونی شخصیت‌ها وارد می‌شویم.
 
عناوین 6 داستان چیست و چگونه هر کدام با نام کتاب ارتباط پیدا می‌کنند؟

در قسمت فهرست این ذهنیت منتقل می‌شود که علاوه بر اینکه هر داستان باید مستقل باشد، نباید ذهن برای خواندن داستان بعدی گم شود و با وجود اینکه هر داستان پیام خاصی دارد، می‌توان از مجموعه کتاب به شناخت دیگری از پیام نویسنده رسید.

«از سکوت نی، فصل آخر، چشمان تار، درد رنگ، عطر قرمه‌سبزی، شاهو» هر کدام دارای فضاسازی مستقل و پیام مختلف است اما وجه اشتراک این است که همواره زنی است که در پایان داستان با مشکلات بزرگ اجتماعی و خانوادگی روبه‌رو می‌شود خواه در نقش نامزد، همسر و یا دختر. اما نحوه چیدمان و مهندسی کردن این داستان، مطرح است و در مورد مظلومیت زن و برخی باورهای فرهنگی با داستان پایانی به پیام جدیدی می‌رسیم. در پیش‌ذهن هر مخاطب این جمله آشنا است که «کسی را در گور کسِ دیگر قرار نمی‌دهند» اما اینکه من از گورهای متعدد متعلق به خود در پیشانی کتاب نام می‌برم، مخاطب را به فضای ترسناک رهنمود می‌کنم و مخاطب آگاه متوجه گورهای نمادین می‌شود، یعنی شخصیتی که هر روز در حال مردن است و در داخل یک گور گذاشته می‌شود و هر روز یک فرجام مرگبار را تجربه می‌کند.
 
از کتاب اولتان هم بگوئید؛ «خواب جادویی».

«خواب جادویی» درباره سه پسربچه بازیگوش است که حیوانات را آزار می‌دهند و طی یک اتفاق هرسه به سه حیوان تبدیل می‌شوند و زمانی به حال خودشان برمی‌گردند که نگاهشان به همه چیز عوض می‌شود.
 
 
به‌عنوان یک نویسنده کرمانشاهی برای صعود و موفقیت با چه موانعی مواجه هستید؟

موانع زیاد است، مشکلات اقتصادی، بی‌توجهی مسئولین و به فروش نرفتن کتاب، بخشی از آن است، در اصل نویسندگی یعنی شنا کردن برخلاف جهت آب، آن هم در شهر کرمانشاه که مشکلات فراوان است.
 
یک نویسنده می‌تواند در به فروش‌ رفتن بیشتر آثار سهیم باشد؟

یک نویسنده یک فروشنده نیست باید اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر سازمان‌های متولی حمایت کند و اینکه کتاب باید معرفی بشود از طریق ارگان‌های مرتبط با  هنر و ادبیات و رسانه‌ها. متاسفانه نویسنده هیچ حمایتی هم نمی‌شود باید از ادارات مربوطه حمایت شود کتابش معرفی شود و این دومین کتاب است که با هزینه شخصی به‌چاپ رسیده است.

یادآوری می‌شود، «شمسی وفایی» در صدد است در آینده نزدیک در زمینه فیلمنامه، فیلم کوتاه، رمان و داستان کوتاه کارهای بیشتری انجام دهد. او از کتاب «گورهای من» یک فیلمنامه سریالی در دست دارد و خودش می‌گوید قابلیت‌ تبدیل شدن به فیلم را دارد، چراکه با موضوعات روز سروکار دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها