کتابخانه بچهها متراژ بزرگی ندارد، اما همین هم کافی است تا این کودکان را سر شوق بیاورد. قبل از ورود به کتابخانه قطعا انتظار دارید با مکانی روبرو شوید که کتابهای گروههای سنی کودکان را به صورتی شکیل در کنار هم قرار داده است، اما متاسفانه این گونه نیست و در این میان کتابهایی است که نه خواندش مناسب درک کودکان است و نه محتوایش مناسب سنشان. کتابهایی مانند «شب سراب»، «هنر درمان»، «کلیله و دمنه»، هومر، تاریخ مشروطه.
ظاهرا ماجرای گذاشتن کتابها در این قفسهها از این قرار است که بخشی از کتاب ها را مردم اهدا کردهاند و متصدیان برای اینکه کتابخانهها خالی نماند آنها را داخل کتابخانه قرار دادهاند به امید جایگزینی آثاری بهتر برای کودکان و نوجوانان.
راستش را بخواهید بچهها بیشتر در این محیط دلشان میخواهد کاردستی درست کنند، نقاشی بکشند و کمتر به سمت مطالعه کتاب میروند. اما وقتی میخواهند کتابی را انتخاب کنند آثار علمی – تخیلی را بیشتر دوست دارند. زمانی که گزارشم را درباره کودکان کار آغاز کردم دوست داشتم به این موضوع بپردازم این کودکان آیا کتاب میخوانند؟ اگر کتاب میخوانند چند ساعت در روز؟ اما وارد کتابخانه شدم با دیدن کتابها کهنه کودکان و وجود کتابهای چند برابر سن آنها همه چیز برایم تغییر کرد و این بار زاویه دیدم را به این سمت چرخاندم که چرا کودکان کار از داشتن حداقل یک فضای کتابخوانی محروم هستند.
آثار علمی؛ انتخاب اول
صدای «خانمخانمِ» بچهها لحظهای قطع نمیشود با دیدن ضبط صوت همه دوست دارند صحبت کنند. به بچهها در کتابخانه شیر و کیک میدهند و این بچهها همه شیر و کیک خود را _ و اگر هم میوهای به همراه دارند _ به من تعارف میکنند؛ یعنی همه دارایی خود را. دوست دارم با همه آنها صحبت کنم اما فرصتم کم است و از برخی از آنها میخواهم که داوطلب شوند.
زینب کلاس دوم است میگوید: «بیشتر کتاب داستان میخواند و غیر از این کتابخانه در خانه هم کتاب میخواند». الهه و صدف هم چهارم دبستان هستند میگویند از مجلهای که برای عید نوروز خواندهاند تصمیم گرفتهاند روزنامهدیواری درست کنند. الهه میگوید کتابهای «سپیدبرفی» و «زیبای خفته»، «ماجراهای تام بند انگشتی»، «جشن تولد جیم بدجنسه» را خوانده است.
بچهها میگویند که دوست دارند کتابخانه و کتابهایشان مرتبتر از این باشد. میگویند: «کتابها حس خوبی به آنها میدهند و مطالبی به آنها میآموزد.» توحید 12 ساله است؛ موهای بور و چشمهای قهوهای روشن دارد. از کودکان کار است که پیش از این در حوالی پارک هرندی ماسکزنی میکرده است ولی حالا در این کتابخانه بیشتر درس میخواند و اگر قرار باشد کتابی را بخواند قطعا کتاب علمی است.
مژگان 11 سال دارد و در کلاس چهارم ابتدایی است؛ لهجهاش به مردم افغان شباهت دارد. میگوید قبلا در جوراببافی کار میکرده دوست دارد کتابهای بزرگترها را بخواند.
اما کار اصلی این کتابخانه بر گردن ملیحه جعفری، سرپرست کتابخانههای مراکز انجمن حمایت از کودکان کار است. جوان است و در برابر بچهها بسیار صبور. او در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) بیان میکند: انجمن حمایت از کودکان کار، مرکز فعال در تهران و یک مرکز در شهرستان بم دارد. مراکز تهران عبارتند از: مولوی، همه کودکان، بازار و خاوران. از سال 1381، ابتدای تاسیس انجمن، تمامی مراکز مجهز به بخش کتابخانه بودهاند؛ اما این کتابخانهها در طی سالها به همت حامیان انجمن (مردم و موسسات مختلف ) به مراتب پربارتر گشته اند.
کتابهای ارسالی از سمت مردم و انتشارات مختلف ابتدا به مرکز مولوی وارد میگردد و سپس با توجه به رده سنی کودکان در مراکز مختلف تقسیم بندی و ارسال میشود. استفاده از کتابخانهها برای تمام کودکان آزاد است، هر کودکی اعم از کودکان کار و یا سایر کودکان اجازه دسترسی به کتابخانهها را دارند و همچنین آموزگاران انجمن از کتابهای موجود استفاده میکنند و انجمن برای کتابخوانی کودکان و سایر اعضا محدودیتی قائل نمی شود، زیرا همگان حق دارند از کتابهای موجود در مراکز بهره ببرند تا زیست بهتری را تجربه کنند.
اما او در پاسخ به این پرسش که چرا بیشتر کتابها مناسب رده سنی کودکان نیست؟ میگوید: از آنجا که بخش کتابخوانی برای مدیران انجمن بسیار پر اهمیت مینمود از ابتدای تاسیس نگاه ویژهای به خود اختصاص می داد. اگر چه هر بار با انتقال ساختمانهای انجمن کتابخانهها کوچک یا بزرگ میشدند اما هرگز به طور دائم از برنامههای فرهنگی کودکان حذف نشدند. اغلب کتابهای موجود برای رده سنی «ب» و «ج» هستند، زیرا اکثر کودکان سواد خواندن متوسط دارند که البته با آموزشهای کاربردی روز به روز در حال پیشرفت هستند.
جدای از اینکه بخش زیادی از کتابها توسط انجمن کودکان کار تهیه میشود، بخشی دیگر توسط مردم به مراکز اهدا میشود. خانوادهها اغلب کتابهایی که در خانه داشتهاند، برای کودکانشان بوده است را به انجمن اهدا میکنند. گاهی برخی مردم؛ که البته درصدشان کمتر است، انجمنها را شبیه به مکانی میبینند که میتوانند وسایل دور ریختنی خود را به آنجا ببرند. بارها شاهد بودهایم، کتابهایی پاره و کثیف و یا اسباب بازیهایی خراب را به انجمن اهدا کردهاند و دیدن این صحنه ها جدای از اینکه برای پرسنل ناراحتی به همراه دارد، باعث تضییع وقت کادر انجمن میشود.
پیش از پاندمی ویروس کووید، داوطلبان انجمن کودکان کار به صورت هفتگی و ماهانه برای مرتب کردن و شمارهگذاری کتابهای کتابخانه، حذف کتابهای غیر قابل استفاده و ترمیم کتابهای آسیبدیده به مراکز میآمدند، که این کار باعث نظم بیشتر کتابخانهها میشد که متاسفانه به دلیل پاندمی این امکان از ما گرفته شده است، با این حال هنوز داوطلبان مشتاقی با دفتر روابط عمومی در تماس هستند تا به کودکان کار خدمت کنند.
سعی میکنیم با برگزاری کلاسهای فوق برنامه شاهنامهخوانی، شعر خوانی و نویسندگی، نمایش خلاق و .. کودکان آسیب را کمی از فضای خشن کار دور نگه داریم و شادی را به زندگی آنها بازگردانیم؛ بخش عظیمی از این مسئولیت در کتابخانه ها با کمک مردم میسر میشود، هر چه کتابخانهها منابع ارزشمندتری داشته باشند پرسنل خوراک فرهنگی بهتری برای کودکان آماده میکنند.
سرپرست کتابخانههای مراکز انجمن حمایت از کودکان کار میافزاید: مسئله این است که فضای کتابخانه ها مخصوصا برای کودکان آسیب، باید شادابتر و کتابهای موجود در قفسهها قدرت جذب کودک به سمت خود را داشته باشند، این همه، بسته به تصویرگری جذاب، داستان هایی نو و خلاقانه، ایدههایی برتر برای کتابها که این روزها اکثر انتشارات کودک به خوبی این امر را متوجه شدهاند و ما شاهدیم کتابهای با کیفیتی در کشور منتشر میشوند که تمام ردههای سنی را پوشش میدهند. همانطور که گفته شد کتابهای بسیاری به انجمن ارسال میشود ولی چون اغلب مناسب سن کودکان نیستند، به ناچار از قفسهها کنار گذاشته میشوند.
او درباره خواستههایش از مسئولان فرهنگی میگوید: من به عنوان عضو کوچکی از جامعه و کسی که سالها هم در مقام داوطلب و هم نیروی کار رسمی به سازمانهای مردمنهاد و انجمنها خدمت کرده است، نمیتوانم خدمت مسئولین عرض کنم تا کمی بیشتر به سمنها توجه کنید، وظیفه مسئولین است که خودشان به درستی کاستیها را ببینند و در صدد رفع این ناملایمات بر بیایند، کمترین حقی که کودکان کار میتوانند داشته باشند این است که در فضایی امن و آرام، کتاب بخوانند و کارتون ببینند و بشود کمی در زمینههای فرهنگی بر روی آنها تمرکز کرد. کودکان کار، سراسر استعداد و شوق برای یادگیری هستند اما هرگز مانند کودکان عادی، این فرصت را نداشتهاند تا استعدادهای خود را بروز دهند زیرا مدام در حال کار کردن در شرایط سخت بودهاند.
همچنین از مردم و موسسات و شرکتها و انتشاراتی که به صورت تخصصی برای کودکان فعالیت می کنند مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کتاب تاک، موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان، کارگاه کودک، کتابهای بنفشه، نردبان، افق، دیبایه، امیرکبیر، فندق، پرتقال، سروش و سایر انتشارات ها دعوت میکنم تا کودکان کار و آسیب را تنها نگذارند. تمام کودکان را مانند فرزندان خودشان مورد لطف و محبت قرار دهند و کتاب هایی با کیفیت را در اختیار انجمنهایی که برای حقوق کودک فعالیت میکنند قرار دهند و آنها را در این راه دشوار همراهی کنند. حامیان انجمن میتوانند برای اطلاعات بیشتر بابت کتابهایی که ارسال میکنند با بخش کتاب خانههای انجمن در ارتباط باشند تا مورد راهنمایی دقیقتر قرار بگیرند.
نباید یک «رضا»ی دیگر به وجود آید
هنوز ماجرای رضا کودک کاری که فرصت نکرده بود برای خودش آرزویی کند را فراموش نکردهایم. بسیاری از این کودکان مانند رضا هستند شاید تنها قسمت خوش زندگیشان بودن در مکانهایی مانند کتابخانه انجمن حمایت از کار باشد.
درباره شرایط افزایش مطالعه و کتابخوانی این بچهها لطفالله محسنی، معاون اجتماعی انجمن حمایت از کودکان کار بیان میکند: انجمنهایی که در این حوزه کار میکنند اول تمرکز بر این دارد که برای این کودکان حداقل امکاناتی برای ادامه تحصیلشان فراهم کند. دو مدل هم وجود دارد. یکی اینکه شرایط را فراهم کنیم که به مدرسه بروند. مثلا خانواده را تشویق کنیم و کمک هزینه تحصیلی به آنها بدهیم و مددکارها در کنارشان باشند و یک کمکهایی به خانواده بدهیم برای اینکه کمتر نیاز به کار کودک باشد تا کودکان بتوانند ساعاتی از حضورشان را در مدارس رسمی بگذرانند.
بخشهایی هستند که متاسفانه نمیتوانند وارد آن نظام آموزشی وقتی شوند. از جمله اینکه مدارک و اسناد هویتی آنها کامل نیست اینها را هم انجمنها از جمله انجمن حمایت از کودکان کار در نظامهای آموزشی غیر رسمی که خودش ایجاد میکند تحت پوشش قرار دهد. به عبارت دیگر برخی از این کودکان در مدارس غیر رسمی که خودمان داریم درس میخوانند و آموزش میبینند. روزی دو تا ۶ ساعت میآیند و در کنارش البته کتابخانه و فعالیتهای هنری و آموزشهای حوزه روانشناسی هم وجود دارد.
او ادامه داد: ولی متاسفانه علیرغم اینکه تعداد این موسسات کم نیست نمیتوانند کل جمعیت را پوشش دهند. شاید در تهران حدود ۱۲ هزار کودک را پوشش میدهیم در حالی که آمار بالای ۱۵۰ هزار کودک در تهران باید باشد. تعداد زیادی از این کودکان از این حق محروم هستند. بر اساس قانونهایی که در ایران وجود دارد هر کودکی که در ایران است باید از این حق آموزش برخوردار باشد. بخشی از آن بر عهده آموزش و پرورش است و بخشی دیگر مربوط به بهزیستی و سازمانهای حمایتی رفاهی است که این را کنترل و پوشش دهند ولی با این وجود هنوز هم آموزش و پرورش آمادگی کافی را برای پر کردن خلاها ندارد. همین که الان مثلا هر کودکی را که بخواهید در ایران ثبت نام کنید حداقل ۴۰۰ هزار تومان در سال ثبت نامش در مدرسه هزینه دارد، لوازمالتحریر و هزینههای رفت و آمد را هم محاسبه کنید. خانوادهها معمولا پرجمعیت هستند و ۴ کودک دارند و تامین این هزینهها برایشان دشوار است.
بچههای کار کتابهای نو دوست دارند
اوضاع امروز کشور که به دلیل درگیر شدن با کرونا شرایطی بحرانی را تجربه میکند، برای کودکانی که جز در خیابانها و از سر نادیده گرفته شدن، دیده نمیشوند و برای کودکانی که در میان زبالهها تنها کودکی را فراموش نمیکنند که زندگی کردن را هم از یاد میبرند، دشوارتر و خطرناکتر است.
بنا بر قانون مبارزه با کار کودک در ایران نیز یکی از مسائل جدی در حوزه حقوق کودکان است که توفیق آن علاوه بر مبارزه با فقر، جنگ و تبعیض طبقاتی در گرو مشارکت نهادهای عمومی، مسئولیتپذیری و آگاهی همه سطوح جامعه، افزایش دانش فنی متخصصان و فعالان مربوطه به ویژه نهادهای سیاستگذار، قانونگذار و جامعه مدنی است.
گویا این بچهها در میان همسالانشان غریبهاند؛ گاهی انگاری چهرهشان به کودک میماند، آنها شرایط بزرگتر از سنشان را درک میکنند. در این شرایط تنها خوشحالیشان مکانهایی مانند یک کتابخانه است؛ کتابخانهای که در آن کودکی را لمس کنند نه کتابهای کهنه و دوراندیختنی بزرگسالان را.
... و روز که به ظهر رسید بچهها کتابخانه را جارو کردند و طی کشیدند. بعضی کتابها را سر جایشان گذاشتند و بعضی دیگر بُردند تا بخوانند و رفت تا فردایی دیگر.
پینوشت: خبرگزاری ایبنا بنا بر تعهدی که به انجمن حمایت از کودکان کار داشت (نادیدهشدن چهره کودکان) تنها عکس تزیینی از وبگاه انجمن را به عنوان تصویر اصلی انتخاب کرد و بقیه عکسها از کتابخانه این انجمن است.
نظر شما