یکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۳
واعظ‌ جوادی: سیاست کاربردی باید شریعت را به مثابه نفس خود بداند/ تاکید رمضانی بر سازگاری دین و عقل در اندیشه ملاصدرا

رئیس بنیاد علوم وحیانی اسراء گفت: ملاصدرا معتقد است اگر سیاست بخواهد برای جامعه اسلامی و بشری حرفی داشته باشد و محصول انقلاب و اندیشه باشد، باید شریعت را به مثابه نفس خود بداند و شریعت زمام‌دار سیاست باشد و نگذارد سیاست افسارگسیخته باشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نشست علمی حکمت سیاسی متعالیه، ویژه بزرگداشت صدرالمتألهین، همراه با رونمایی از کتاب «سیاست الهیه در حکمت متعالیه»، روز گذشته اول خرداد‌ماه با سخنرانی آیت‌الله حسن رمضانی، حجج اسلام احمد واعظی، مرتضی واعظ‌ جوادی، منصور میراحمدی و احمدرضا یزدانی‌مقدم و همچنین علیرضا صدرا برگزار شد.

میراحمدی در این نشست توضیحاتی را درباره کتاب «سیاست الهیه در حکمت متعالیه» ارائه کرد و گفت: گروه فلسفه سیاسی از بدو تاسیس خودش تا کنون اهداف مطالعاتی را دنبال کرده و اگر بخواهم به سه مورد هدف اشاره کنم عبارتند از؛ بازخوانی تراث فلسفه اسلامی برای تبیین اصل ورود فیلسوفان مسلمان را به امر معاش و سیاست، بازخوانی متون فلسفه سیاسی برای نشان دادن تمایزات مکتب فلسفه سیاسی با سایر مکاتب و نشان دادن ظرفیت‌ها برای پرداختن فلسفی به مسائل زندگی. این اثر دقیقا این سه کارکرد را برای پژوهشکده و مخاطبانش داشته است و مولف توانسته با شرحی که در این اثر نوشته اصل ورود ملاصدرا به امر معاش و سیاست نشان دهد. از سوی دیگر این اثر توانسته نوع ورود ملاصدرا را هم آشکار کند. او تلاش هایی را در ورود فلسفی به سیاست داشته که تمایز آن را با سایر سیاست‌ها نشان می‌دهد.

او عنوان کرد: «سیاست الهیه در حکمت متعالیه» با آوردن مثال‌های عینی مرتبط با زندگی روزمره ظرفیت‌های حکمت متعالیه را در پاسخگویی به پرسش‌های امروز نشان می‌دهد.

لکزایی نیز در این نشست با بیان اینکه شاید برخی گمان کنند که آثار مرتبط با حکمت متعالیه فقط شرح مشهد پنجم است گفت: اما به این صورت نیست و اگر این آثار را مشاهده می‌کردند متوجه می‌شدند که این آثار فقط به ملاصدرا متعلق نیست و درباره حکمت متعالیه است و تنها اثری که به مشهد پنجم می‌پردازد همین کتابی است که رونمایی می‌شود.

برای ملاصدرا دیانت او عین سیاست و سیاست او عین دیانت است
رمضانی نیز در این نشست با بیان اینکه ملاصدرا غنی از بزرگداشت عرفی و متعارف است گفت: بزرگداشت متعارف یک نوع تشریفات و آداب و رسوم است. او به معنای واقعی کلمه بزرگ بود. ملاصدرا از مصادیق بزرگ انسان‌های عظیم و بزرگ ملکوتی است. آنچه را که داشت صرف تعلیم و تعلم کرد و در این مسیر نیز مصائبی را تحمل کرد و از پای ننشست. او را تکفیر و تبعید و تفسیق کردند، اما از هدفش قدمی عقب ننشست و به وظیفه عمل کرد و بنیان‌گذار حکمتی بس رفیع شد که حکمت متعالیه باشد.

او با اشاره به اینکه ملاصدرا با اعتقادی که به انسان کامل دارد نه دین را بی‌سیاست و نه سیاست را بی‌دین قبول می‌کند و نه سیاست و دیانت را بدون انسان کامل قبول دارد افزود: او می‌گوید دیانت را اگر سیاست بگیرید، مانند این است که روح را از بدن گرفته‌اید که بدن بی‌روح خاصیتی ندارد و اگر قرار است خاصیتی داشته باشد، باید روح داشته باشد و روح آن دیانت است و باید از این اکسیر بهره گرفت تا سیاست ما الهی باشد و انسان را از حیوانیت به انسانیت ببرد و این سیاست است که ائمه(ع) سیاست‌مدارش بودند و ملاصدراها در این زمینه نظریات مترقی دارند.

رمضانی گفت: در یکی از سایت‌های خبری از یکی از سرمداران تفکیک از آخوند ملاصدرا این مطلب را نقل کرده است که گفته بود خود ملاصدرا اواخر عمر کتاب کوچکی به نام الحکمه العرشیه دارد که پس از اسفار نوشته است. او در آن از اسفار نام برده و از این اثر فوق‌العاده خویش استغفار می‌کند و می‌گوید خدایا در کتاب مطالبی است که به دین و سنت پیامبر(ص) ضرر می‌زند. جمله او خبریه است و نه شرطیه و می‌گوید چنین چیزی هست و استغفار می‌کنم.

این محقق یادآور شد: اما کسی که آخوند را می‌شناسد و با روش او آشنا است می‌تواند دروغ بودن این حرف‌ها را متوجه شود. اما بنده بر آن شدم که یک دوره الحکمه العرشیه را زیر و رو کنم اما از این فرمایش اثری نیافتیم جز یک عبارت که موجب شبهه شده است و آن هم ارتباطی با استغفار و ... ندارد. این‌ها نشان می‌دهد که چقدر ذهنیت منفی نسبت به ملاصدرا وجود دارد. ملاصدرا می‌گوید من یقینا می‌دانم که بدون تمسک به ذیل ولایت انسان کامل، عبادت کامل نیست.

رمضانی در پایان با بیان اینکه این ملاصدرا است که دیانت او عین سیاست و سیاست او عین دیانت است یادآور شد: ملاصدرا می‌گوید خشک باد دست فلسفه‌ای که بخواهد شریعت را در تعارض ببیند و تصادم ایجاد کند و از آن طرف نیز شأن شریعت بالاتر از این است که خواسته باشد مقررات آن تصادم با عقل داشته باشد.

اثری در فلسفه سیاسی،اندیشه سیاسی یا الهیات سیاسی؟
در ادامه این نشست حجت‌الاسلام والمسلمین احمدرضا یزدانی‌مقدم، دانشیار گروه فلسفه سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی درباره این اثر گفت: این کار شرح مشهد پنجم شواهد الربوبیه، اثر مرتضی واعظ‌جوادی است که اثری ارزشمند و قابل استفاده است و یک خلائی را که در دانش سیاسی در فلسفه سیاسی و حتی در فلسفه محض وجود داشته را پُر می‌کند.

او ادامه داد: برای اینکه تکلیف این اثر روشن شود که آیا اثری در فلسفه سیاسی یا اندیشه سیاسی یا الهیات سیاسی است، لازم است که به تعریف این اصطلاحات توجهی داشته باشیم. فلسفه سیاسی بنابر تعریفی که اشتراوس دارند که ظاهرا این تعریف را از فارابی هم گرفته است، دانشی است که در مورد موضوع سیاست با روش فلسفی تحلیل و بررسی می‌کند یا به تعبیر فارابی، فلسفه سیاسی دانشی است که وجود سیاسی را بررسی می‌کند. اگر فلسفه سیاسی چنین است، تفاوتش با اندیشه سیاسی چیست؟ پس از سیطره پوزیتیویسم و کنار گذاشتن فلسفه و فلسفیدن، فلسفه سیاسی محلی در این فضای جدید نداشت، بنابر این تحلیل و بررسی سیاست که انجام می‌شد، بدون ارجاع به مبانی فلسفی بود و چنین مطالعاتی را به خاطر همین ویژگی که ارجاع به مبانی فلسفی ندارد، اندیشه سیاسی می‌گفتند.

او افزود: سپس استفاده از اصطلاح اندیشه سیاسی توسعه یافت و در استعمالات بعدی گاهی فلاسفه سیاسی را نیز به عنوان اندیشمندان سیاسی و فلسفه سیاسی را اندیشه سیاسی نامیدند. اشتراوس این پرسش را دارد که تفاوت فلسفه سیاسی با الهیات سیاسی چیست. پاسخ ایشان این است که فلسفه سیاسی از بیرون به دین نگاه می‌کند و دین را مورد بحث قرار می‌دهد، اما الهیات سیاسی می‌گوید متون دینی این طور گفته‌اند و از متون دینی استفاده می‌کند. اما آیا موضع فلاسفه ما موضع فلسفه سیاسی است یا موضع الهیات سیاسی است؟ آن طور که از مباحث فلاسفه مسلمان متوجه می‌شویم، گذشته از تصریحاتی که فارابی در مورد نسبت فلسفه و دین دارند، این فلاسفه مباحث فلسفی خود را مطرح کرده و در این چارچوب دین و متون دینی را مورد بحث قرار می‌دهند، بنابراین اینها کماکان فیلسوف سیاسی هستند.

یزدانی مقدم در ادامه عنوان کرد: کسانی که در مورد فلسفه اسلامی یا فلسفه سیاسی ـ اسلامی مطالعه می‌کنند، متذکر می‌شوند که موضوع مرکزی و محوری فلسفه اسلامی یا فلسفه سیاسی اسلامی، همانا نسبت عقل و وحی و جایگاه نبوت است و اینکه شریعت چه نسبتی با قانون پیدا می‌کند و این مسئله به صورت مفصل در آثار تحلیل‌گران فلسفه اسلامی آمده است و به همین دلیل این اثر نیز یک اثر مرزی به شمار می‌آید؛ چون به همین مسئله می‌پردازد که چطور ملاصدرا نبوت و وحی را تبیین می‌کند و چه نسبتی میان نبوت و وحی با سیاست و همچنین شریعت و قانون‌گذاری با فلسفه تشریع برقرار می‌کند، بنابر این یک اثر محوری و جدی در فلسفه سیاسی است.

او با اشاره به اینکه این اثر مقدمه و جمع‌بندی‌های مرحله‌ای خوبی دارد توضیح داد: این موضوع به خواننده کمک می‌کند، اما مناسب بود که جمع‌بندی نهایی نیز می‌داشت که در آن جمع‌‌بندی کسی که می‌خواهد از کلیات مطلب استفاده کند به آن جمع‌بندی رجوع کند و خوب بود که در صفحات پایانی یک دقتی در املاء کلمات نیز به کار می‌رفت که اگر به کار می‌رفت، بهتر بود و در چاپ‌های بعدی می‌توانند به این مطالب نیز بپردازند.

به گفته این مدرس دانشگاه، این اثر به دلیل موضوعات مهمی که در رابطه با نبوت و وحی و مراتب نزول وحی و جایگاه وحی در عوامل دیگر مطرح کرده است، چه‌بسا این امکان را داشته باشد که به یکسری پرسش‌های بنیادین نیز جواب دهد.

رابطه بین سیاست و شریعت در اندیشه ملاصدرا
حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی واعظ‌جوادی، رئیس بنیاد علوم وحیانی اسراء با بیان اینکه شاید کسی به میزان ملاصدرا وسعت علمی نداشته است؛ زیرا به اعتراف خودشان، این معنا را نشان دادند که هرچه کتاب زمینی بود و به اندیشه بشر رسیده بود، از گذشته حکمت ایرانی و حکمت یونانی تا عصر خودشان، همه را دیده بودند گفت: ملاصدرا در این کتاب شواهد الربوبیه، یکی از محوری‌ترین موارد از کتاب النوامیس افلاطون برگرفته شده است که یکی از مهم‌ترین بحث‌ها را که رابطه شریعت و سیاست است، از آن کتاب گرفته‌اند و بنده نیز وقتی آن نسخه خطی را دیدم که افلاطون این مسئله را این طور مطرح کرده، بسیار شگفت‌زده شدم

او با بیان اینکه ملاصدرا پس از اینکه هستی‌شناسی را کامل کرد و هستی را به سه بخش عقل، مثال و طبع تقسیم کرد، به حوزه انسان‌شناسی آمد گفت: او این قضیه را دید که انسان نیز در این سه حوزه عقل، مثال و طبع است و به یک سوال اساسی که همزاد با نبوت، وحی و رسالت است در شاهد اول پاسخ داد که خیلی این بحث دیده نشده است. یک پرسش اساسی برای همه انسان‌ها؛ اعم از منکرین جریان نبوت و رسالت و کسانی که به این جریان ایمان دارند وجود دارد و آن اینکه آیا اصلاً برای انسان امکان دارد با خدا سخن بگوید و می‌تواند با خدا ارتباط برقرار کند؟ یک موجود زمینی طبیعی که در عالم ماده است، چطور می‌تواند با خدایی که اله عالم و خالق هستی است صحبت کند و از او حرف بگیرد و به جزئیات مسائل بشری بپردازد.

به گفته واعظ جوادی، ملاصدرا به این سؤال در شاهد اول این مشهد پرداخته و گفته انسان چون دارای این سه حوزه؛ یعنی عقل، مثال و طبع است، می‌تواند از این جایگاه‌ها خود را به ساحت الهی نزدیک کند. اما اگر انسان را در قالب مادیت ببینیم، نمی‌توانیم رابطه او با خدا را که یک جهان مجرد و یک حقیقت فوق تجردی است، ایجاد کنیم. این بحث در این کتاب برجسته و گویا شده و هویت انسانی که دارای این شخصیت است که می‌تواند با تقویت عالم طبع، مثال و عقل به جایی برسد که با خدا گفت‌وگو کند مطرح شده که از مسائل جدی است.

او ادامه داد: ملاصدرا براساس این رویکرد دو سخن عمده را بیان کرد؛ یکی نقطه تلاقی بین عقل و حس است که در هاله‌ای از ابهام است. ملاصدرا این خلأ را با تبیین جایگاه انسانی پُر کرد که انسان می‌تواند به عقل برسد و در این شاهد اول با اشراقات متعدد این بحث را باز کرد که انسان را شرحه‌شرحه کرد و حقیقت وجودی او را در حوزه عقل بالا برد و تا جایی رساند که بتواند حرف را از خدا بگیرد.

رئیس بنیاد علوم وحیانی اسراء گفت: نکته دوم که در همین شاهد اول آمده و بسیار مهم است اینکه این دوازده وصفی که ملاصدرا برای رئیس اول برمی‌شمارد، فقط برای رئیس اول نیست، بلکه حکومتی یکپارچه است که باید حاکمش عدل‌محور و خلق‌محور باشد و محبتش به جامعه ویژه باشد و بتواند ارتباط عمیق عاطفی ایجاد کند که این ویژگی‌ها، ویژگی‌های یک شخص نیست، بلکه ویژگی دستگاه حکومتی است که رئیس اول آن باید این طور باشد و این می‌تواند به پرسش‌هایی که امروزه در زمینه دموکراسی و ... هست، پاسخ دهد.

واعظ جوادی در بخش دیگری از سخنانش درباره رابطه بین سیاست و شریعت در اندیشه ملاصدرا سخن گفت و افزود: ملاصدرا می‌گوید سیاست تقاضاهایی دارد، اما اگر بخواهد این سیاست رام شود و خود را در مسیر سعادت انسانی قرار دهد، باید نفسی را مدبر خود قرار دهد که این حقیقت مدبر نفس که از آن به عنوان شریعت نام می‌بریم، زمام امر سیاست را بر عهده بگیرد. اگر سیاست بخواهد برای جامعه اسلامی و بشری حرفی داشته باشد و محصول انقلاب و اندیشه باشد، باید شریعت را به مثابه نفس خود بداند و شریعت زمام‌دار سیاست باشد و نگذارد سیاست افسارگسیخته باشد. در این کتاب آمده که نباید با نظام‌های استبدادی جلو رفت، بلکه باید شریعت را در درون سیاست راه داد.

او تاکید کرد: بنابر این، درست است که می‌گویند نبوت روح شریعت است و ملاصدرا نیز این را دارد که شریعت نیر روح سیاست است، اما با این تحلیل جلو می‌برند که بدن راکد نیست و اگر رها شود، سیاست طغیان ایجاد می‌کند. فلسفه روزه، زکات و ... را نیز آورده و از جهات مختلف شریعت مسئله را باز کرده که بتواند در بدنه سیاست نقش‌آفرینی کند.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها