در نوشتار پیشرو بهمنظور بررسی بیشتر و واکاوی پژوهشهای صورتگرفته در حوزه ادبیات دفاع مقدس، بهویژه ماجرای فتح خرمشهر به سراغ نویسندهای رفتیم که همواره بر شکل تجربه شهودی و حضوری برای خلق آثارش شهره است. قاسمعلی فراست برای خلق رمان «نخلهای بیسر» که به روزهای محاصره و نبرد برای آزادسازی خرمشهر و جنگ در جنوب کشورمان میپردازد، در همان سالهای بحبوحه جنگ تحمیلی یعنی سالهای 1360 و 1361 به خرمشهر رفت. وقتی درباره حوزه ادبیات دفاع مقدس و نخستین آثار جریانساز آن صحبت میشود، نام قاسمعلی فراست با رمان «نخلهای بیسر» میدرخشد. این رمان در کنار بهره بردن از ادبیاتی تهییجی، از اولین رمانهای مرتبط با خرمشهر و سرآغاز نوشتن برای جنگ محسوب میشود که برای پیشبرد داستان خود از روایت خطی بهره برده است.
قاسمعلی فراست در گفتوگو با خبرنگار ایبنا، از اهمیت پژوهش در حوزه دفاع مقدس و نقاط عطف مهم جنگ همچون حماسه خرمشهر و لزوم توجه به انجام پژوهشهای بیطرفانه و آکادمیک، سخن گفت.
پژوهش در حوزه ادبیات دفاع مقدس ازجمله درباره حادثه مهم فتح خرمشهر از چه جهاتی اهمیت دارد و این پژوهشها برای اثرگذاری بهتر، چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟
بهنظر میرسد، امروزه حتی کشورهای جهان سوم هم پذیرفتهاند که برای ورود به هر پروژهای، قبل از ساخت و طراحی، نیازمند فعالیت زیرساختی و پژوهش هستند، چراکه اگر پژوهش لازم و اصولی را برای هر کاری انجام ندهیم، ممکن است به نتیجه آکادمیک و علمی نرسیم.
پژوهش، مبنا و زیرساخت هر پروژهای اعم از علمی، صنعتی و فرهنگی است. پژوهش درباره جنگ و ادبیات جنگ و ازجمله خرمشهر، جدای از این قضیه نیست و برای اینکه به ادبیات و سینمای مناسبی در زمینه این موضوع برسیم، باید قبل از آن پژوهش علمی و آکادمیک داشته باشیم.
پژوهش وقتی در زمان خودش انجام شود، یک تأثیر دارد و وقتی بعدا انجام شود، تأثیر دیگری خواهد داشت. وقتی پژوهش در زمان خودش انجام شود، کسی که میخواهد از پژوهش در سینما، داستان و یا هر موضوع فرهنگی و هنری دیگر استفاده کند، آن پژوهش، آمار، آثار و صحنهها به دلیل اینکه مستند هستند، قابلاعتناتر است. دلیل دوم این است که حس و حال زنده بوده و افراد مرتبط با آن موضوع، بدون واسطه حرف میزنند و چیزی کم و زیاد نیست. اما به میزانی که از آن صحنهها و افراد فاصله بگیریم، استنادها، حرفها، تصاویر و صحنههایی که میخواهیم از آنها استفاده کنیم، خدشهدار میشود؛ یعنی آنچه آن زمان شهید جهانآرا از جنگ تحمیلی تعریف میکرد، با حرفهایی که امروز شخصی بخواهد درباره خرمشهر و بهطور کلی جنگ بزند، خیلی فرق میکند، چون امروز با فاصله حرف میزنیم. این فاصله، حافظهها را ضعیفتر کرده و آدمها را از آن قضایا دور کرده است، سن افراد بالا میرود و دچار فراموشی میشوند، در نقل قولها کم و زیاد میشود و بهنظر میرسد اگر پژوهشها را در زمان خودش انجام میدادیم، خیلی بهتر بود تا اینکه امروز انجام دهیم.
خرمشهر قطعهای عزیز از خاک ایران است که آزادی آن از دست دشمن اشغالگر، برای همه ایران همچون فتحی بزرگ و بسیار غرورآفرین بود. پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه را چطور ارزیابی میکنید؟
نمیخواهم بگویم پژوهشهایی نشده، اینطور نیست. پژوهشهایی صورت گرفته، اما بهنظر میرسد برای کسی که فضای جنگ را ندیده باشد و بخواهد بنویسد، پژوهشهای موجود کافی نیست و پژوهشها یا با فاصله انجام شده یا به دلیل گذشت زمان، حافظه افراد اجازه نمیدهد که دیگر به آن قضایا برگردند و با آمار و ارقام دقیق و بهصورت مستدل سخن بگویند. نتیجه اینکه، دستمایه پرقدرت و توانمندی ندارند.
درواقع پژوهشهایی که در آن سالها انجام میشد، هنوز هم جزو پژوهشهای درجه یک است و ای کاش ادامه مییافت. از جمله آنها میتوان به کتاب «فرهنگ جبهه» تألیف سید مهدی فهیمی اشاره کرد که کار بسیار خوبی بهشمار میآید و در حوزههای مختلف به پژوهش پرداخته است؛ یعنی علاوه بر ایثارگری و شهادت، به ادبیات جبهه، بازیها، شوخیها و ... بهصورت جداگانه پرداخته است. ای کاش این نوع پژوهش از سوی نویسندگان مختلف، جریانهای متفاوت و در قالب کتابهای گوناگون ارائه میشد. در واقع این کتاب جزو آثار ماندگار است. چه خوب بود که او با سلیقه و نگاه خودش این کار را بکند و فهیمیهای دیگر هم با دغدغههای خود این کار را انجام دهند. اما متأسفانه پژوهش قابلتوجه در این زمینه که بتوانم از آن دفاع کنم ندیدهام و امیدوارم من ندیده باشم؛ ولی چون کار من این است و با قاطعیت میگویم که پژوهش بیطرفانه، آکادمیک و قابلاعتنای مستند در حوزه دفاع مقدس خیلی وجود ندارد.
بهعنوان مثال، زمانی که برای تألیف کتاب «نخلهای بیسر» به خرمشهر رفته بودم، یکی از خوشحالیهای من این بود که فرد دیگری برای انجام کار پژوهشی آنجا آمده بود که بعدها این پژوهش در اختیار سپاه قرار گرفت. ای کاش علاوه بر ایشان که از طرف سپاه آمده بود، عدهای هم از سوی ارتش حضور مییافتند و عدهای هم بهعنوان پژوهشگر آزاد و بدون خط و مرزبندی میآمدند. در اینصورت امروز ما پژوهشهایی در اختیار داشتیم که شخصی که میخواهد از منظر خود و بیطرفانه به پژوهشها دسترسی پیدا کند، این امکان برایش فراهم باشد و برای دانشجویان و استفاده آکادمیک نیز این دسترسی آزاد وجود داشته باشد.
یکی از کارهای خوبی که برخی فرماندهان در دوران دفاع مقدس انجام میدادند این بود که فردی بهعنوان راوی با خود همراه میکردند و راوی آنچه را میدید روایت میکرد. نتیجه این روایتها باید در اختیار همگان قرار بگیرد تا بتوانند از آنها استفاده کنند.
متأسفانه نسل جوان شناخت دقیقی از دفاع مقدس ندارد. چون فقط از جنگ، ویرانی و آوارگی دیده و نوع شناخت این نسل از دوران دفاع مقدس با نسل من که از نزدیک شاهد جنگ بوده و با تمام وجود آن را مقدس میداند، متفاوت است، چون پژوهش موجود نیست و به جوانان منتقل نشده که دغدغهها و نیت چه بوده است. لذا اگر ما در انجام پژوهشها درست عمل کرده بودیم، امروز داستانهایی داشتیم که میتوانست تاریخ آن دوره را با صداقت تمام و مستند به نسل چهار و پنج امروز منتقل کند و شناخت لازم حاصل میشد.
این پژوهشها چه نقش و تأثیری در ادبیات جنگ و زندگی نسلهای بعدی دارند؟
اگر پژوهشها با همان شرایط علمی، آکادمیک و بیطرفانه موجود بود، امروز داستانهای خواندنی بیشتر و سینما، نمایشنامه و سریالهای بهتری داشتیم. اما اگر امروز کسی دغدغهمندانه و با انگیزه بخواهد راجع به جنگ مطلب بنویسد به پژوهش دسترسی ندارد و با افرادی هم که صحبت میکند، باید حس آن زمان را داشته باشند و حافظه اجازه بدهد آنچه دیدهاند، بیان کنند.
سخن پایانی
فراست در پایان سخنان خود به نظریهای از «استفان کاوی» که یکی از چهرههای برتر عرصه نویسندگی بهشمار میرود، مبنی بر «تلاش بیشتر برای رسیدن به نتیجه» اشاره کرد و گفت: تفکری که در میان مردمان رایج شده این است که برای اینکه زود به نتیجه برسیم، باید تلاش بیشتری کنیم. این حرف ظاهر زیبا و درستی دارد، اما خطرناک است و آن خطر این است که گاهی اوقات ما هرچه در مسیر پیش میرویم، اگر قطبنما نداشته باشیم، اتفاقا ممکن است از هدف دورتر شویم. بنابراین قبل از اینکه به ساعت نیاز داشته باشیم، برای زمانبندی و رسیدن، نیاز به قطبنما داریم و فکر میکنم پژوهشی که مدنظر است، حکم قطبنما را دارد.
نظر شما