این کتاب متن تدوینشده پژوهشنامه دانشگاهی شهید والامقام سردار قاسم سلیمانی است که در سال 1377 بهعنوان پایاننامه ارائه شده و در سال 1390 در هیأت کتاب تنظیم و برای انتشار آماده شد.
موضوع این پایاننامه مقطع کارشناسی رشته علوم اجتماعی، «پژوهش در زندگی سردار شهید اسلام قاسم میرحسینی؛ قائممقام فرماندهی لشگر 41 ثارالله» است که زیرنظر استاد زند رضوی در سال 1376 تا 1377 به انجام رسید.
در کتاب «خورشید زابل»، درباره ویژگیهای اخلاقی و فرهنگی خانواده شهید میخوانیم: «خانواده شهید میرحسینی در میان اهالی با صفای سیستان چون خورشید میدرخشند. نورانیت این خانواده گرچه به خاطر دو شهید چشمگیرتر شده، ولی سابقه نیک آنها ریشه در گذشته دارد. پدر ایشان همانطور که اشاره شد، ریشسفید طراز اول طایفه و منطقه بهحساب میآید و بهعنوان چهره ماندگار استان نیز مطرح است. مردم از مبارزات و درگیریهای او با خوانین و قلدران خاطرات خوشی دارند و دینداری او نیز بر کسی پوشیده نیست.»
با محمدقاسم فروغی جهرمی، مولف کتاب «خورشید زابل» به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانیم.
درباره این کتاب و نحوه شکلگیری آن توضیح بفرمایید.
شهید قاسم سلیمانی زمانی که در دانشگاه کرمان درس میخواند در سال 1377 پایاننامهای ارائه کرد که موضوع آن بررسی زندگینامه و فعالیتهای شهید میرحسینی، از فرماندهان لشکر ثارالله بوده است. شهید سلیمانی که دغدغه معرفی شهید ممتاز و الگو را داشت، شهید میرحسینی را انتخاب کرد و درباره شخصیت ایشان تحقیقاتی انجام داد و مطالعاتی که داشت منتج به ارائه پایاننامه درباره شهید میرحسینی شد.
سردار سلیمانی این پایاننامه را در اختیار خانواده شهید میرحسینی قرار میدهد تا بهگونهای که مدنظرشان هست، آنرا منتشر کنند و جالب است که خود شهید سلیمانی برای انتشار این پایاننامه اقدامی نکرده و انتشار آنرا به خانواده شهید واگذار کرده تا اگر تکملهای نیاز دارد، انجام دهند و از آن بهرهبرداری کنند.
در واقع روشی که سردار برای انتشار این اثر درنظر گرفت نیز ازجمله کارهای استثنایی است که انجام میداده و واقعا کار ممتازی است که حق و حقوق یک کتاب که مربوط به شهید است را به خانواده شهید واگذار کنیم. یعنی نویسندهای که تحقیق، تدوین و نگارش اثری را برعهده گرفته، حقی برای خود قائل نباشد و آنرا در اختیار خانواده شهید قرار دهد تا هرطور صلاح میدانند از آن بهرهبرداری کنند.
پس از اینکه پایاننامه از سوی برادر شهید میرحسینی در اختیار من قرار گرفت، برای تدوین و انتشار آن با بنیاد شهید هماهنگ کردم، آنها نیز پذیرفتند که چاپ این کتاب را در دستور کار خود قرار دهند. البته به دلایلی انتشار این اثر بهطول انجامید تا اینکه سردار سلیمانی به شهادت رسید و مجدد انتشار این اثر را که تنها اثر مکتوب شهید و پایاننامه دانشگاهی ایشان بوده را پیشنهاد کردم که پس از طرح این درخواست در جلسات مختلف، چاپ کتاب تأیید شد. به دنبال آن مجدد کتاب مورد بازبینی قرار گرفت، ویرایشهای لازم انجام شد و برای چاپ در اختیار بنیاد شهید قرار گرفت.
جذابترین فصل کتاب از نظر شما کدام است؟
همه بخشهای کتاب ارزشمند است و ظرفیتهایی که در هر بخش از شهید ذکر شده، قابل تأمل است و هرکدام ویژگی خاص خود را دارد. اما معمولا ویژگیهای شخصیتی هر فرد جاذبه بیشتری برای خواننده دارد تا مسائل مدیریتی و مسائلی که مربوط به نگاه اجتماعی شهید میشود. همچنین ظرفیتهایی که در هر شخص وجود دارد که بعدا آن ظرفیتها منشأ کارهایی مؤثر میشود، احتمالا میتواند جذابتر باشد.
مهمترین درسی که میتوانیم از زندگینامه این جوان سیستانی و دیگر رزمندگان دوران دفاع مقدس برای تدبیر جامعه امروز و مشکلاتی که در حال حاضر با آنها مواجه هستیم بگیریم، چیست؟
شهید میرحسینی یک شخصیت خودساخته بوده که وقتی وارد جنگ میشود، ظرفیتهای زیادی را وارد لشکر ثارالله میکند که ازجمله آنها میتوان به جذب نیروهای انسانی، هدایت، آگاهسازی و مشتاق کردن آنها برای حضورشان در جبهه اشاره کرد.
شهید سلیمانی نیز در صفحه 177 کتاب از امام خمینی(ره) به مثابه الگوی تربیتی شهیدان یاد میکند. یعنی اگر شهدا منشأ آثاری بودند، حتما ویژگیهای وجودی امام خمینی (ره) را چراغ راه خود قرار دادهاند. ویژگیهایی که شهید سلیمانی از امام خمینی (ره) در این کتاب ذکر کرده شامل خدامحوری، مردمگرایی، پایبندی به اصول، کوچکشمردن هرچیز جز خدا، دوری از خودرأیی، شجاعت، دوری از تکبر، دیگرخواهی، ایثار، پذیرش شرایط بحرانی، برخورداری از روحیه تواضع و بالاخره بندگی الله است که منجر میشود انسان عبد صالح و مخلص خدا شود و این ویژگیهایی که حاج قاسم سلیمانی برشمرده به شکلی در شهید میرحسینی هم وجود داشته، اما اینکه امروزه چگونه بتوانیم این شهدایی که دارای درجات بالایی هستند را برای جامعه قابل پذیرش و الگو کنیم، احتیاج به بهروزرسانی ویژگیهای این عزیزان دارد و برای این کار باید بتوانیم شهید را در ظرف زمان و مکان، عرضه کنیم.
مسلما با زبانی که در سال 1360 شهید را عرضه میکردیم، در سال 1400 دیگر آن زبان و ادبیات مقداری قدیمی است و باید با زبان، گفتمان و جاذبه امروزی شهدا را عرضه کنیم، همانطوری که وقتی از شهدا میخواهیم الگو بسازیم با توجه به مقتضیات زمان آنها را مطرح میکنیم؛ در ارائه آثار نیز باید ظرافتهای هنری و مقتضیات زمان لحاظ شود.
امروزه کتابهای خاطرات دفاع مقدس یکی از مهمترین منابع شناختی مخاطبان نسل سوم انقلاب از دفاع مقدس است، این آثار تا چه اندازه سندیت دارند؟ آیا بهنظر شما پرتعداد بودن آنها ضرورتی دارد؟
سالها قبل که کار نشر خاطرات رزمندگان و شهدا را انجام میدادیم، بیشتر بر سند و مستند بودن آثار تأکید میکردیم و در هر مرکزی که کتاب خاطره منتشر کردیم، شاید 90 درصد همتمان این بوده که مطالب مستند باشد، ولی متأسفانه در سالهای اخیر بیشتر به جاذبه و خواندنی شدن کتابها توجه کردهاند و مسلما این موضوع به نشر خاطرات در این حوزه ضربه میزند، چون خاطرات همیشه کاربرد اجتماعی ندارد و میتواند جنبه معرفتی، انسانی و عقیدتی داشته باشد. ولی وقتی با داستانپردازی اینها را از زبان خاطره به داستان تبدیل میکنند، مطمئن باشید که نسلهای آینده با تردید به کتابهای خاطره نگاه میکنند. بههرحال همتی میخواهد که این مسیر اصلاح و به جنبه مستند بودن خاطرات بیش از جنبههای دیگر توجه شود.
نظر شما