مطلع شدیم که کریم اسدیاصل (پورزبید) مترجم زبان عربی پیش از برگزیدهشدن این رمان در بوکر عربی، کار ترجمهاش را آغاز کرده بوده و این ترجمه اکنون در مراحل پایانی پیشازانتشار به سر میبرد؛ رمانی که قرار است آن را انتشارات مروارید با اخذ اجازه نویسنده، روانه بازار کتاب کند. آنچه در ادامه میآید، گپوگفتی کوتاه با مترجم رمان «دفترچههای کتابفروش» است.
رمان «دفترچههای کتابفروش» اثر نویسنده اردنی، اخیرا در جایزه بوکر عربی، برگزیده شده و متوجه شدیم شما پیشتر این رمان را ترجمه کردید و آن را در دست انتشار دارید. لطفا در بدو گفتوگو، کمی درباره این نویسنده اردنی توضیح بدهید.
جلال برجس شاعر و نویسنده اردنی متولد سوم ژوئن سال 1970 در روستای «حنینا» در استان «مادبا» است. همانطور که در خبرها خواندهاید، او در رشته مهندسی پرواز تحصیل کرد و چندین سال هم در این رشته مشغول به کار بود؛ اما سپس به کار روزنامهنگاری روی آورد و در مطبوعات اردن مشغول به کار شد. اول در روزنامه «الانباط» و سپس گزارشگر روزنامه «الدستور» شد؛ هرچند پس از مدتی به حرفه اصلی خود یعنی نویسندگی بازگشت.
جلال برجس
برجس انتشار آثار و نوشتههای ادبی خود را از اواخر دهه 90 آغاز کرد. از برجس تاکنون دو مجموعه شعر «مانند هر شاخه درختی»(2008) و «ماه بدون منازل»(2011)، یک مجموعه قصه با عنوان «زلزله ها»(سال 2012) و چهار رمان منتشر شده است. «گیوتین خواب دیده»(2013)، «مارهای آتش» (2015)، «بانوان حواس پنجگانه»(2017)، رمان مشترک «داستان های قهوه خانه قدیمی» از دیگر آثار این نویسنده است و «دفترچههای کتابفروش»(2020) هم که برنده جایزه بوکر عربی سال 2021 شد.
برجس پیش از دریافت این جایزه نیز، نویسنده سرشناسی در جهان عرب بهشمار میآمد؟
بله. وی تا پیش از این هم موفق به کسب چندین جایزه شده بود که مهمترین آنها جایزه «کتارا» برای رمان مارهای آتش در سال 2015 بود. همچنین رمان بانوان حواس پنجگانه نیز از این نویسنده در سال ۲۰۱۹ به فهرست بلند جایزه بوکر عربی راه یافته بود.
در ادامه کمی درباره رمان برگزیده بوکر عربی 2021 توضیح دهید. این رمان را چطور دیدید و چه ویژگیهایی را برای آن برمیشمرید؟
رمان «دفترچههای کتابفروش» بر داستان انسانهایی تکیه دارد که از طریق دفترچههایی روایت میشود و وقایع و رویدادهای آن در اردن و مسکو در فاصله سالهای بین ۱۹۴۷ تا ۲۰۱۹ میگذرد. هر کدام از این انسان از بحرانی رنج میبرد و شخصیت اصلی و قهرمان رمان، مردی به نام ابراهیم است که کتابفروش است و خودش هم به شدت به کتابها و مطالعه آنها علاقه دارد.
ابراهیم پس از ازدستدادن خانواده و دکه کتابفروشیاش -بهعنوان تنها محل امرار معاش- به بیماری شیزوفرنی مبتلا میشود و پشت نقاب شخصیت رمانهایی که دوست میداشت و با بهیادآوردن آنها، دست به مجموعهای از جرایم و کارهای خلاف میزند.
درون ابراهیم صدایی وجود دارد که او را به انجام جنایت تشویق میکند. ابراهیم کتابفروش برای فرار از دست این صدا، قصد خودکشی میکند و برای این کار از امان، پایتخت اردن به شهر ساحلی عقبه میرود و در آنجا تصمیم میگیرد که آخرین روز زندگیاش -قبل از خودکشی در دریا- را کاملا اعیانی زندگی کند؛ بنابراین بیشتر پسانداز خود را در این راه خرج میکند؛ اما این رفاه چندساعته او را به زندگی علاقهمند و نسبت به خودکشی مردد میکند.
صبح روزی که میخواهد خودکشی کند، دختری را میبیند که او هم مانند ابراهیم، قصد دارد به زندگی خود پایان دهد؛ ولی حضور ابراهیم مانع این کارش میشود؛ همانطور که حضور این دختر مانع خودکشی ابراهیم و عاشقشدنشان میشود. دختر با بهجایگذاشتن دفترچهای از خود که ابراهیم آن را در ساحل پیدا میکند، از آن شهر به امان، محل زندگیاش برمیگرد و ابراهیم نیز به امان برمی گردد تا دختر را پیدا کند؛ اما هرگز نمیداند که چه سورپرایزی در انتظار اوست. در اینجا عشق همان زندگی است. رمان پر از سورپرایزهایی است که خواننده را در هر بخش آن غافلگیر میکند. از ابتدای رمان تا انتهای آن خواننده با سورپرایز مواجه میشود و همین امر باعث کشش رمان میشود؛ به اندازهای که خواننده دوست ندارد رمان را تا تمام نکرده، زمین بگذارد.
گفتید ابراهیم با ناملایمتیهایی مواجه شده است؛ مثل ازدستدادن دکه کتابفروشی. نویسنده در این اثر، چه میزان به مسائل اجتماعی و احتمالا مواضع منتقدانه وارد شده است؟
«دفترچههای کتابفروش» داستان نابرابری و بیعدالتی در جامعههای عقبمانده است و درد و رنج کسانی که در جامعه به حاشیه رانده شدهاند و مظلومانی که حقشان را افراد فاسد و بانفوذ خوردهاند، به تصویر میکشد. کسانی که همه چیز خود؛ حتی خانوادههاشان را از دست دادهاند و هیچکس نیست تا از آنها دفاع کند؛ انسانهای بیدفاعی که برای دفاع از خود و زندهماندن، دست به هر کاری میزنند.
زبان کتاب یک زبان روان و عمیق است. برجس توانسته است زیر پوست جامعه اردن برود و آن را بکاود. کتاب بسیار خوشخوان است و درد یک انسان را که ممکن است این انسان در هر جایی از جهان سوم باشد بیان کرده؛ دردی که برجس در این رمان از آن نوشته، درد مشترک جهان سومیهاست.
شما چطور با این رمان آشنا شدید و تصمیم گرفتیم آن را ترجمه کنید؟
واقعیتش این است که اوایل امسال و بعد از فارغشدن از ترجمه رمان «حباب سیاه» اثر «حجی جابر» نویسنده اریترهای که کتابش برنده جایزه ادبی «کتارا» شد و سپردن آن به ناشر، کتاب جدیدی را شروع نکرده بودم و صرفا درحال مطالعه بودم که دوست نویسنده و مترجم من احمد حیدریمجد که تا کنون نزدیک به بیست رمان و کتاب ادبی از فارسی به عربی ترجمه و در جهان عرب منتشر کرده است، رمان دفترچههای کتابفروش را برایم فرستاد تا بخوانم تا هم لذت ببرم و هم اینکه اگر دیدم رمان خوبی است، به ترجمه آن فکر کنم. رمان را که شروع کردم و تقریبا تا صفحه پنجاه که رسیدم، نهفقط از آن خوشم آمد؛ بلکه تصمیم به ترجمه آن گرفتم؛ به همین دلیل تا آن را تمام نکردم، زمین نگذاشتم و بلافاصله وقتی به صفحه آخر آن رسیدم، ترجمه صفحه نخست آن را شروع کردم. همچنین در این بین با جلال برجس، نویسنده رمان ارتباط گرفتم و برای ترجمه و انتشار کتابش در ایران با وی رایزنی و موافقتش را نیز جلب کردم؛ به عبارتی اجازه انتشار را از نویسنده گرفتیم.
رمان همانطور که گفتم، رمانی بسیار خوشخوان و دارای کشش است. هرگز خواننده از خواندنش خسته نمیشود و تا آن را تمام نکند، دوست ندارد زمین بگذاردش؛ هرچند در حال حاضر به لحاظ اقتصادی ترجمه کتاب برای مترجم هرگز بهصرفه نیست. در بیشتر مواقع مترجم مجبور میشود برای بهسرانجامرساندن کتاب از جیب خرج کند اما برخی کتابها مانند دفترچههای کتابفروش بهاندازهای مترجم را وسوسه میکنند که او بسیاری از مشکلات و موانع را به جان میخرد تا هم از لذت ترجمه آنها بهره ببرد و هم از لذت انتشارشان.
در حال حاضر ترجمه این رمان در چه مرحلهای است و کی منتشر میشود؟
ترجمه کتاب به پایان رسیده و در مرحله ویرایش و بازخوانی است. همانطور که میدانید چنین کارهایی زحمت و زمانی بیش از خود ترجمه میطلبد. درحال حاضر نیز رمان جذاب «کیمیا؛دختر مولانا» اثر ولید علاءالدین، نویسنده مصری آخرین مراحل انتشار خود را طی می کند و امیدوار هستم بهزودی منتشر شود؛ رمانی که ترجمهاش و بهسرانجامرساندنش برایم بسیار پرزحمت و پرهزینه بود؛ به ویژه به لحاظ زمانی و ذهنی. این رمان و رمان «حباب سیاه» (که اکنون در انتظار دریافت مجوز انتشار است) توسط نشر مروارید منتشر خواهند شد.
نظر شما