ضرورت تربیت دختران، از این منظر که پرورشدهندگان نسل آتیِ بشرند، بسیار بیشتر از تربیت پسران است. این مهم، در کتاب «سازندگی و تربیت دختران»، نوشته علی قائمی، انتشارات انجمن اولیا و مربیان کاملاً مورد واکاوی قرار گرفته است. مباحث مهمی از جمله لزوم تربیت و سازندگی دختران، عوامل و نفوذهای تربیتی، مواضع لازم در تربیت دختران، تربیت برای حیات فردی، تربیت عبادی دختران، تربیت و تعالی اخلاقی، تربیت اجتماعی و شغلی دختران، تربیت برای مدیریت کانون، تربیت در مراحل مختلف، زمینهها برای تربیت، نفوذ و اعتبار مادر در دختران، دختر و آموزش نقشها و ویژگیهای تربیتی دختران، از جمله موضوعاتی است که در این کتاب مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. آثار تربیت دختران، علاوه بر سعادت فردی و رشد شخصیِ آنها، به شدت در اصلاح جامعه و نسل بشر نیز مؤثر است.
عوامل مؤثر در تربیت اخلاقی
1- وراثت: بخشی از اخلاق موروثی است. اخلاقیاتِ پدر و مادر، پسندیده باشند یا ناپسند، به فرزندان به ارث میرسند و زمینه را برای شکلگیری اخلاق فرزند فراهم میکنند. از همین روست که همواره تأکید بسیاری در خصوص تربیت اخلاقی پیش از تولد و پیش از ازدواج وجود داشته است. بنابراین اولین قدم برای تربیت اخلاقی فرزند، شایستگی پدر و مادر است.
2- محیط: تمام عوامل خارجی، اعم از خانه، خانواده، همنشینان، دوستان و اطرافیان و وسایل ارتباط جمعی، بر کیفیت اخلاقی فرد اثر میگذارند. تربیت اخلاقی از این طریق، به وسیله یادگیری، تشویق، تنبیه و الگوگیری اتفاق میافتد.
مبانی کلی تربیت اخلاقی
لازم است برخی قواعد و نظریات کلی وجود داشته باشند که بتوان به واسطه آنها اصول تربیتی خاص دختران را پذیرفت. این اصول که برآمده از حقیقت وجود انسان هستند و در مردان و زنان تفاوتی ندارند و شامل حال همه آنها میشوند عبارتند از:
1- اصل تسهیل و تیسیر: یک امر تربیتی، زمانی میتواند از جانب مربی بر متربی اعمال شود که بر مبنای ملایمت و آسانگیری باشد. اعمال تربیتیِ سختگیرانه و خشونتآمیز ممکن است به صورت موقتی اثرگذار باشند اما به واقع اثر تربیتی ندارند و در درازمدت نتیجه عکس میدهند.
2- اصل تدرج و تمکن: یک مربی زمانی میتواند امر تربیتی مد نظرش را بر متربی اعمال کند که امکان انجام آن را در او تشخیص دهد. در واقع، مربی حق ندارد با سختگیری بر متربی، چیزی بیشتر از حد توان و آستانه تحملش بر او اعمال کند. بر این اساس، مربی وظیفه دارد که بر طبق یک برنامهریزی منظم، مستمر و منسجم، متربی را به تدریج به سمت فضائل اخلاقی و رشد و تعالی سوق دهد.
3- برقراری فضای امن تربیتی: یک مربی باید شرایط و موقعیت زندگیِ متربی را بر اساس نیازها و احتیاجاتی که در او حس میشود مرتب کند. بر این اساس، بدیهی به نظر میرسد که محیطهای تربیتیِ هر قسم از متربیان، بسته به وضعیت جسمانی و روانیای که دارند، نسبت به یکدیگر متفاوت است.
4- اصل عدالت و مساوات: متربی باید به این نتیجه برسد که در وضعیت تربیتی او، عدالت و مساوات لحاظ شدهاند و قرار نیست که او به هیچ نحو با تبعیض و تضاد مواجه شود. آشکار است که تبیین «مسئله عدالت» برای متربی، میتواند در تفهیم او نسبت به تفاوتهای موجود در روشهای تربیتی مؤثر و کارگشا باشد
مبانی تربیت خاص دختران
برخی اصول تربیتی وجود دارند که ویژه دختراناند؛ به این معنا که برای رشد تربیتی آنها بنا نهاده شدهاند و یا به عبارت دیگر، به طور طبیعی بر تربیت دختران حاکم هستند. در نتیجه و با این دید، این اصول و مبانی عبارتند از:
1- اصل پذیرش دختران: این اصل بر این اساس بنا شده است که دختران در جامعه و فرهنگ امروز، به دید بسیاری از انسانها، پایینتر از مردان دیده میشوند. در بسیاری از فرهنگها زنان را خلق شده برای مردان میدانند. این تفکرات که در گذشته نسبت به امروز، به شکل بسیار شدیدتری وجود داشته، موجب شده است که دختران همواره در طول تاریخ مورد ظلم قرار بگیرند و موجودیتشان به عنوان یک انسان انکار شود. این تفکرات سبب شده است که دختران همیشه با محدودیتهای بسیاری از جانب خانواده و اجتماع مواجه باشند. از این رو، اولین گام برای تربیت اخلاقی دختران، کاشتن این تفکر در ذهن آنان است که حیثیت و شأن انسانی آنان به همان اندازه بالاست که شأن و جایگاه مردان رفعت دارد. از طرف دیگر، اگر مربیان (والدین و معلمان) بر حقیقت شأن دختران واقف باشند، نسبت به رشد و تربیت او اهتمام لازم را به عمل خواهند آورد و علاوه بر آن، با طرز تفکری که دارند، ناخودآگاه او را به سمت کسب فضائل اخلاقی و نیل به کمال و سعادت سوق خواهند داد. این موضوع در کتاب «کلیدهای تربیت و رشد دختران»، نوشته استیو بیدالف و جیسلا پروشف، با ترجمه حسان صادقی، از انتشارت صابرین، با تشریح مشکلات والدین برای تربیت دختران، به ارائه راهکارهای مناسب و کاربردی در این زمینه پرداخته است. درواقع، این کتاب با تعمیم تفاوت واکنش افراد به نوزاد دختر نسبت به نوزاد پسر، توضیح میدهد که این تفاوتها کاملاً طبیعی و ناشی از مسائل بیولوژیکی، تأثیرات جامعه و برآمده از انتظارات و خصوصیات اساسی و بنیادی است و در نهایت، با تبیین مسائلی همچون تفاوت دختران، نحوه برقراری ارتباط با دختران تازه متولد شده، هیجانات و عواطف دختران، مدرسه و یادگیری و همچنین تبدیل شدن آنان به خانم جوان، سعی در تبیین این تفاوتها کرده است.
2- درک ویژگیهای روحی دختران در شرایط حساس بلوغ: اگر مربی نسبت به شرایط بلوغ دختران آگاهی کافی داشته باشد، میتواند با بازخورد مناسب و عکسالعمل به موقع، از بحرانهای بسیاری که در آینده گریبان متربی را خواهند گرفت پیشگیری به عمل بیاورد. دختران در سنین بلوغ - که در سن کم و بسیار زودتر از پسران اتفاق میافتد - به شدت تحت تأثیر شرایط روحی و جسمی تازه خود قرار میگیرند. افزایش حساسیت، یکی از بزرگترین تغییرات دختران در این دوران است.
3- تبیین نجابت و حیا: دختران به دلیل کیفیتهای جسمی و روحی خاصی که دارند، این قابلیت را دارند که بسیاری از قلبها و دلها را به خودشان متمایل کنند. در بسیاری از کتب تاریخی، از این صفت دختران به عنوان شکارچی یاد شده است. دختران به دلیل میل بسیاری که به زیبایی دارند و همچنین به دلیل برخورداری از بسیاری از مظاهر جمال، برای ابراز خود، خودآرایی و خودنمایی پتانسیل بالایی دارند. از این رو، اگر پیش از حضور در اجتماع، این خصیصه را سامان نبخشند، به آسانی خودشان و دیگران را از حرکت در جهت رشد روحی محروم خواهند کرد. بر این اساس، اگر مربی بر این ویژگی دختران واقف باشد، میتواند با هدایت آن در مسیر درست، از آن به عنوان ابزاری برای تربیت اخلاقی متربی خود بهره ببرد. دختران فارغ از هر دین و مذهبی به تعالی این خصلت در خودشان نیاز دارند.
4- تبیین تجملگرایی: میل دختران به زیبایی و جمال، این خطر را برای آنان به همراه دارد که به هر شکل به تحریف این میل دست بزنند. توجه جنونآمیز به تجملات، اگر توسط یک مربی آگاه جهتدهی نشود، سبب میشود که دختران در دام عطشی سیریناپذیر و مهارنشدنی برای جلوهگری قرار گیرند.
نظر شما