چاپ نخست این کتاب سال ۱۳۹۳ با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و بهای ۲۳ هزار تومان منتشر شده بود. دومین چاپ آن نیز سال ۹۸ با شمارگان ۱۱۰ نسخه و بهای ۶۵ هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
«نا انسانی» ۱۶ فصل دارد که هرکدام از آنها شامل یک مقاله یا یک سخنرانی در مفهوم زمان و مفاهیم مرتبط با آن است. عناوین این فصول به ترتیب عبارتند از «آیا تفکر میتواند بدون بدن ادامه یابد؟»، «بازنویسی مدرنیته»، «ماده و زمان»، «لوگوس و تخنه، یا دورنویسی»، «زمان امروز»، «نیوتون: لحظه»، «امر والا و آوانگارد»، «چیزی شبیه: «ارتباط... بدون ارتباط»، «بازنمایی، نمایش، نمایش ناپذیر»، «عکس گفتار»، «پس از امر والا، وضع زیباشناسی»، «حفاظت و رنگ»، «خدا و عروسک»، «فرمان بری»، «Scapeland» و «دوموس و کلانشهر.»
لیوتار در مقدمه این کتاب به بحث درباره انسان و نقد تفکرات اومانیستی میپردازد. بخشی از این مقدمه به این شرح است: «ارزش چیست؟ قطعیت چیست؟ انسان چیست؟ این پرسشها خطرناک به شمار میآیند و به تندی کنار گذاشته میشوند. گفته میشود این پرسشها راه را بر «هر چه باداباد»، «همه چیز ممکن است» و «همه چیز بیارزش است» میگشایند. نگاه کنید بر سر آنها که قصد گذار از این مرز را داشتند چه آمد: نیچه به اسارت اسطوره شناسی فاشیستی در آمد، هایدگر نازی شد و...»
«نا انسانی» یکی از مجلدات مجموعه «بازنوشت نظریه» نشر مولی است که با دبیری و سرویراستاری روزبه صدرآرا رنگ انتشار را به خود دید. در این مجموعه قرار بود متونی از لیوتار که ویژگیهای خاصی دارند ترجمه و منتشر شوند، اما کار ادامه پیدا نکرد.
لیوتار با کتاب «وضعیت پست مدرن: گزارشی درباره دانش» شناخته میشود. خود او نوشته است که وضعیت پست مدرن جنجالیترین اثرش است اما مهمترین کتابش نیست. او از این کتاب دلزده شده بود و در دهه ۸۰ هرگاه از پست مدرنیسم بحث میکرد، میگفت که منظورم آن پست مدرن کذایی نیست، اما شهرت این کتاب هیچگاه لیوتار را رها نکرد و باعث مشکلاتی برای او شد.
لیوتار هرچند خواستگاهی چپ داشت، اما از طیف مارکسیستها به دلایلی رانده شد. به باور آنها لیوتار به آرمانهای چپ خیانت کرده بود. لیوتار حتی از سوی لیبرالها و محافظهکاران نیز متهم به بسط نوعی نسبیت باوری بازیگوش پسامدرن که میخواهد امر مدرن را از نظر فلسفی به فراموشی تاریخ برساند، شد.
ویراستار این کتاب و دبیرمجموعه «بازنوشت نظریه» در جایی اشاره کرده که جنبههای مهمی از تفکر لیوتار دچار بدفهمی شده است. به باور صدرآرا بررسی لیوتار از دو جنبه ضرورت دارد: نخست اینکه او یکی از خوانشگران بینظیر کانت و ایدهآلیسم آلمانی است.
لیوتار در متونش سعی میکرد کانت مدرنیست را بدل به کانت پسامدرن کند. در مقاله پاسخی به پرسش پسامدرن چیست که علیه هابرماس بود به این مساله میپردازد. یکی از جذابترین جدالهای فلسفی متاخر، جدال لیوتار و هابرماس است. جنبه دوم بیشتر از وجه اول مورد غفلت قرار گرفته است و آن بازخوانی لیوتار به مثابه بازنویسنده سنت نظریه انتقادی است.
لیوتار از نخستین اندیشمندانی بود که در جامعه فرانسوی زبان فلسفه قارهای شروع کرد به خوانش و مواجهه با آرا تئودور آدورنو، والتر بنیامین و ارنست بلوخ. در همین کتاب «نا انسانی» یکسری از فرمولها و تزهای نظریه انتقادی را بازنویسی میکند.
نظر شما