درحالیكه زنان امروزی هنوز هم سعی در تغییر دادن و به چالش كشاندن كلیشههای جنسیتیای دارند كه تاكنون به طور سنّتی از آنان ترسیم شده است، كریستین دو پیزان در حدود ۶00 سال پیش برای اولین بار به چنین اقدام متهورانهای دست زد. شهر زنان یا در اصل كتاب شهر بانوان اولین اثری است كه به همت یك زن و در دفاع و ستایش از زنان نوشته شده است. كریستین دو پیزان در این كتاب باورهای خود را از چشمانداز و منظری زنانه بیان میكند و به زنستیزی مردان میتازد. این اثر را بیشك میتوان اولین كار فمینیستی ــ به اصطلاح امروزی ــ در تاریخ زنان دانست.
نوشین شاهنده در مقدمهای بر این کتاب مینویسد: «كتاب شهر خدای آگوستین الهامبخش كریستین برای نامگذاری كتاب شهر بانوان شد. در این كتاب كریستین به فكر ساختن اتوپیا یا مدینه فاضلهای برای زنان و درواقع «بانوان» است. تكیه او بر لفظ «بانو» بیانگر این اندیشه است كه شهر او شهری خواهد بود با جمعیتی از زنان نجیب، شریف و باایمان و منظور او از «بانو» تعریفی از زن است كه اصالت او را در روح و ویژگیهای روحانیاش نشان میدهد و نه در تولدش. در این شهر هر زنی میتواند خود و تواناییهای زنانهاش را بیهیچ حدومرزی كشف و ابراز كند. كریستین از تمامی زنانی كه در گذشته، حال و آینده حضور دارند دعوت میكند تا به شهر او بیایند؛ شهری كه در آن درباره زنان نه براساس معیارهای مردان كه مطابق با میزان استعداد و بارور ساختن اندیشه و تواناییهای روحی و اخلاقی خودشان قضاوت خواهد شد. كریستین برخلاف بوكاچیو فقط درباره زنانِ خوب مینویسد. كتاب شهر بانوان شكلی تمثیلی و روایتی دلنشین از گفتگویی است كه میان كریستین و سه بانو یا الهه «خرد»، «صداقت» و «عدالت» صورت میگیرد. این سه بانو در رؤیایی ــ نه رؤیا كه در كشف و شهودی ــ بر كریستین ظاهر میشوند و ساختن شهری آرمانی را برای زنان و به دست او اعلان میدارند. كریستین برگزیده شده تا با كمك این سه بانو شهری را بنا كند كه در آن زنانی با فضیلت سكنا گزینند، زنانی كه دارای فضایلی چون خردمندی، مهربانی، تدبیر، وفاداری، شجاعت، پاكدامنی، صبوری، پایداری، هوشیاری و ذكاوتند. این سه بانو با آشكار ساختن بزرگی زنان در ساختن شهر به كریستین كمك میكنند. روش آنان اثبات اشتباه مردانی است كه درباره زنان بهگزاف داد سخن سردادهاند و این كار را با به تصویر كشاندن تاریخ و نمایش خطاهای نویسندگان مردی انجام میدهند كه تا آن زمان علیه زنان نوشته بودند. فرایند ساختن شهر، تمهیدی ادبی است تا از طریق آن كریستین بتواند كل تاریخ زنان را به تصویر كشد. هر یك از این سه بانو برای او داستانها و روایاتی را از زندگی زنان بزرگی تعریف میكنند كه یا شخصیتهایی واقعی و تاریخیاند ــ چه در دوران باستان و چه در عصر خود كریستین ــ یا شخصیتهایی نمادین و اسطورهای، تا از این طریق فضایل زنانه را آشكار سازند. بانوی خرد، بانویی است كه شهر زنان را پی میریزد، دیوارها و حصارها توسط بانوی صداقت و سقفها و طاقها به دست بانوی عدالت بنا میشود. تفكر سهگانه كریستین دو پیزان كه خود را در چهره این سه بانو نشان میدهد، نیز حاكی از تثلیثی است كه در مسیحیت وجود دارد. كریستین زن مسیحی دینداری بود و در سه معماری خود به ترتیب به سه ویژگی انسانی، انسانی ـ خدایی، و الهی میپردازد.
كریستین پرسشهای بسیاری را مطرح میكند و این سه بانو هر یك بهنوبه خود به او پاسخ میدهند. كریستین با بانوی خرد درباره زنستیزی مردان و انگیزههای آنان برای این كار سخن میگوید. بانوی خرد اذعان میدارد كه انگیزه مردان برای زنستیزی ــ اگرچه گاه این زنستیزی براساس دلایلی منطقی استوار بوده ــ اغلب ناكامی در عشق و تنفر شخصی مردان نسبت به زنان بوده است. او اثبات میكند كه زنان بسیاری برای فرهنگ انسانی و جهانی ما ویژگیهای مهمی را بهوجود آوردهاند و با نام بردن از زنان مشهور بسیاری در حوزههای سیاسی، كشورداری، علوم مختلف، هنر و فلسفه، بنیان و شالوده شهر را پیریزی میكند. كریستین با بانوی صداقت درباره ویژگیهای اخلاقی زنان سخن میگوید و این بانو نمونههای بسیاری از زنانی میآورد كه دارای فضایل اخلاقی والایی همچون وفاداری، پاكدامنی و سخاوتند و با این مصالح خوب شروع به ساختن دیوارها و حصارهای شهر بانوان میكند. سرانجام بانوی عدالت با نام بردن از قدیسهها و زنان شهیدی كه در راه ایمان و اعتقادشان جان خود را از دست دادند، شهر را از جمعیت پر میكند و سقفها و بامهای خانههای شهر را میسازد. بدین ترتیب، بانوی عدالت پایان ساخت شهر را اعلام میدارد و كریستین در حالی كه خود را به زنان بسیاری در تاریخ پیوند میزند، دختران، زنان و بیوهزنان را مخاطب خود قرار میدهد و آنان را به آنچه شایسته و درخور ایشان است توصیه میكند و از دامِ نیرنگ مردانِ پرفریب برحذر میدارد.
كتاب شهر بانوان كریستین را شاید بتوان فلسفیترین اثر او دانست، به جای اینكه آن را فقط همچون تاریخ كاملی از سرگذشت زنان مطالعه كرد. اگرچه عنوان این اثر شاید اندكی خیالی و آرمانی بهنظر رسد، كریستین در این كتاب بنیانی دیالكتیكی بنا مینهد كه بهواسطه آن سعی در شناخت زنان و نقشهایی دارد كه آنان میتوانند بهگونهای مثبت و تأییدكننده در جامعه خود عهدهدار باشند. پرسش مهم فلسفی (پدیدارشناختی) او این است كه ما چگونه میتوانیم حقیقت هر چیزی را بشناسیم و درك كنیم؟ و چگونه میتوان ذات چیزی را از گفتهها و اظهاراتی متمایز كرد كه درباره آن چیز بیان میشود؟ درواقع، انگیزه كریستین برای چنین كاری این بود كه نشان دهد تفاوت است میان آنچه زنان بهراستی هستند و آنچه مردان درباره ایشان ادعا میكنند. كتاب شهر بانوان، گاه شماری از تاریخ زنان است كه نشان میدهد چگونه زنان به طرزی ناعادلانه سركوب شدهاند. به نظر میرسد كریستین میخواست تمامی بیعدالتیهایی را بازگو كند كه در حق زنان روا شده و آشكارا به تقبیح و رسوایی آنان پردازد. او سنخشناسی گوناگونی را از زنان ارائه میدهد: زنان بیوه، مادران، دختران، زنان جوان و...، و ساختارهایی هم كه این زنان در آنها بحث میشوند، ساختارهایی متفاوت همچون جامعه، حكومت، ازدواج، خانواده و... است. كریستین زنان را تشویق میكند تا از حقیقت و درستی خود دفاع كنند. كتاب شهر بانوان مملوّ از داستانها و حكایات جالبی از اعصار گذشته تا زمانه خود كریستین است، داستانها و حكایتهایی كه همگی درباره فضیلتمندی زنان است. بهدلیل شخصیت جذاب خود كریستین كه میبایست فردی باهوش، با تدبیر و بذلهگو بوده باشد، در این روایتها با او همدل و همراه میشویم؛ گاه گفتههای او به نظرمان كاملاً خندهدار میرسد و گاه بهطرزی عجیب متأثر از رنج و اندوه، یا شجاعت و بردباری زنانی میشویم كه داستان زندگیشان برایمان بازگو میشود. نمونهها و مثالهایی كه كریستین از زنان برای ما ارائه میدهد، آنچنان باشكوه و عالی است كه میتواند در دنیای مدرن امروز مورد تأمل و حتی پیروی قرار گیرد. پس بیایید ما هم به ساخته كریستین احترام بگذاریم و ساختن شهری را كه او تخیل كرد با سازههای جدیدی كه بر آن میافزاییم، یعنی با داستانهای خودمان، ادامه دهیم و كامل كنیم؛ و در حالی كه خودمان، توانمندیهای عقلانی و روحیمان را از نو میسازیم، شهرهای جدیدی را نیز بنا كنیم كه در آن ویژگیهایی نظیر خردمندی، وقار، وفاداری، مهربانی و خلاصه آنچه «عشق و حكمت زنانه» نام دارد تضمین شود.»
مارینا وارنر درباره این کتاب مینویسد: «كتاب شهر بانوان از سنت قرون وسطایی پسندیدهای بهره میبرد، از گفتگوی نویسنده با صورتهایی مجازی و تمثیلی. در این كتاب، كریستین با شخصیتهایی با نام خرد و عدالت سخن میگوید، شخصیتهایی آشنا در پیكرتراشی همچنانكه در خداشناسی، اما او دوشیزه تمثیلی خود را نیز خلق میكند: صداقت، باكرهای «نیكاندیش» و «راستكردار». معرفی این شخصیت توسط كریستین در مراسمی باشكوه از فضایل زنانه، معارف انسانی، بركات آسمانی و دیگر شخصیتپردازیهایی انجام میشود كه در روش كار كلیساهای جامع برای پیكرتراشی به كار میرود؛ این امر ذوق و استعداد ذهنی و عاطفی كریستین را آشكار میسازد. در كتابی همچون شهر بانوان، كریستین دو پیزان خود را همچون یك معلم اخلاق نشان میدهد تا یك شاعر؛ او مینویسد تا به ما بیاموزاند، افكارمان را شكل دهد و از این رو ما را به سوی نیكاندیشی و راستكرداری متمایل سازد. هنگامی كه او از تعلیم و تربیت برای زنان حمایت میكند، دلیل رفتار نیكو و پسندیده را در ارتباطی نزدیك با آموزش و پرورش میداند.
شاید خواننده معاصر با سنت قرون وسطایی تمثیل، ناآشنا باشد. با این حال، ظهور خرد، صداقت و عدالت در قالب یك زن، تمامی هدف كتاب شهر بانوان كریستین را بازمیتاباند: به یاد آوردن زندگی و كارهای زنان بافضیلتی كه چنین ویژگیهایی را تجسم بخشیدند، ویژگیهایی كه تاریخ از آنها غافل مانده و به دست فراموشی سپرده است. او گفتار را به بخش خاموشی از گذشته بازمیگرداند ــ یكی از اصلیترین وظایف تمامی تاریخنویسان. كتاب شهر بانوان همچون ملاقاتی با دنیای مردگان است، كسانی كه حقوقاز دست رفته خودشان را یادآور میشوند. كریستین با ترسیم خوانش خود از منابع كلاسیك و رنسانس، آنها را بر اندوخته دانش ما نیز میافزاید و قالبهای محدود كلیشههای زنانه را درهم میشكند. كریستین برای رسیدن به حمایت از زنان، مواد منابع خود را به روشی بسیار جالب تغییر میدهد، روشی كه گاه نیروبخش و باطراوت و گاه عجیب و خیالی است...
كتاب شهر بانوان تلاش مصمم و هوشیارانه زنی را نشان میدهد كه شالوده تعصبات همعصران خویش را درهم میریزد؛ مواجههای محتاطانه اما خشمناك ــ یورشی علیه طعمه شدن به دست مردان. كریستین میانهرو نبود؛ او عمیقاً به تفاوت جنسی باور داشت، و در این كتاب و دیگر آثارش، ماهیت و دلایل خصومت جنسی را مشخص كرد. او همیشه نسبت به بیعدالتی حساس بود. با این حال كریستین كه تصمیم گرفت تا آخر عمر بیوه بماند، به طرزی تحسینانگیز ذهنی باز و فكری روشن را نشان داد هنگامی كه به زنان دیگر توصیه میكرد كه چندان هم به دنبال استقلال نباشند (اگرچه آوای كلامش برای گوشهای ما نامأنوس و مبهم است)، زیرا معمولاً اخلاقگرایان مردم را به تعالی و عظمتی حكم میكنند كه خود قادر به رسیدن بدان نیستند. اما كریستین به امكان آشتی و توافق باور داشت: این كاملاً موضوعی درباره تعلیم و تربیت درست بود كه به سوی روشنگری اخلاقی رهنمون میشد. بدین ترتیب، كتاب شهر بانوان اثری خوشبینانه است، یعنی هنوز هم به هیچ وجه توسط رویدادها و حوادث كلی و واقعی توجیهپذیر نیست و تأیید نمیشود. وظیفهای كه كریستین دو پیزان خود را وقف آن كرد، هنوز هم در حال انجام است.»
درباره كریستین دو پیزان
كریستین دو پیزان در عین حالی كه یكی از نویسندگان برجسته عالم ادبیات است، یكی از فراموششدهترین آنان نیز هست. آثار او به طور كلی، علایق مهم و محوری نویسندگان قرون وسطی، به ویژه نویسندگان زن را بازمیتاباند. این نویسندگان به طور عمده علاقمند به بررسی معضلات و گرفتاریهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زنان بودند، آنان با سخن گفتن درباره تمامی زنان و وضعیت ایشان، از عصر خود پیشی جستند. دعوی آنان در نظر ما از علایق محدود قرون وسطایی فراتر میرود، با وجود این، درخواست ضروری و انسانی آثار كریستین اغلب به دست فراموشی سپرده شده است. كتاب شهر بانوان موقعیتی محوری و بخشی عمده را در میان آثار كریستین به خود اختصاص میدهد. در سال 1۵21 م. بریان انسلی اولین (و آخرین) ترجمه انگلیسی این اثر را منتشر كرد. از آن هنگام به بعد، این كتاب به سختی در اختیار عموم بوده است. این ترجمه جدید، ادبیات كلاسیك فراموششده را به زبان انگلیسی جدیدی در دسترس قرار میدهد. در راستای مباحث مختصر زیر درباره زندگی و آثار كریستین و ارزیابی علمی اهمیت او، ممكن است این امر بر ما روشن شود كه درباره نویسندهای سخن میگوییم كه آثار او در زمره شاهكارهای ادبی است.
كریستین در سال 13۶۵ م. در ونیز به دنیا آمد، جایی كه پدرش توماسو دی بنونوتو داپیزانو به عنوان مشاور شهردار مشغول كار بود.(1) كمی پس از تولد كریستین، شارل پنجم پادشاه فرانسه، از توماسو دعوت كرد تا سمت منجمی دربار او را بر عهده گیرد. سه سال بعد خانواده توماسو نیز به نزد او در پاریس رفتند. كریستین میتوانست از نزدیكی خانوادهاش با دربار شاه برای به دست آوردن تعلیم و تربیتی مناسب بهرهمند شود، پدر، او را به رغم مخالفتهای مادر تشویق میكرد، همچنانكه خود كریستین در كتاب شهر بانوان از آن یاد میكند (3۶.II)، موقعیتی كه به طرز خارقالعادهای در عصر او غیرعادی بود.(2) شارل پنجم در 1380 م. درگذشت، درحالیكه پسر دوازده سالهاش شارل ششم را جانشین خود كرد. تا هنگام به بلوغ رسیدن پادشاه جوان، بار مسئولیت حكومت بر عهده عموهایش فیلیپ بیباك ، دوك برگوندی و لویی دوم ، دوك بوربون بود. رقابت هر چه بیشتر بین این دو نایبالسلطنه به ستیزهای گروهی تبدیل شد كه سرتاسر فرانسه را از حكومت شارل ششم به ستوه آورد. در طول حكومت جانشینان پادشاه، توماسو پدر كریستین، محبوبیت خود را در دربار از دست داد و به طرزی ناگهانی بخت و اقبالش رو به زوال نهاد. او در حدود سال 138۵ م. درگذشت. در خلال این دوران، كریستین كه در سن پانزده سالگی بود با استین دو كاستل ، دفتردار دربار، كه ده سال از او بزرگتر بود ازدواج كرد. با اشاراتی كه كریستین در كتاب خود دارد، میتوان قضاوت كرد ازدواج او به طرزی استثنایی ازدواجی سعادتمند بود ــ در واقع، همسر كریستین او را به یادگیری و فعالیت ادبی تشویق میكرد. بعدها، استین دو كاستل در سال 1389 م. در بووه درگذشت، هنگامی كه شارل ششم و درباریانش از آنجا دیدن میكردند به طرزی ناگهانی قربانی بیماریی همهگیر شد. كریستین كه در سن بیست و پنج سالگی بیوه شده بود با داشتن سه فرزند كوچك كه باید حمایتشان میكرد در حالی كه هیچ میراثی از شوهرش باقی نمانده بود، به نویسندگی روی آورد تا زندگیاش را تأمین كند، پیشهای كه او آن را با جرأت و جسارت و توان و بلندهمتی قابل توجهی دنبال كرد. بخشهای درخشان و نكات برجسته دوره زندگی كریستین فقط در میزان اهمیت ادبی او است. او همچون شاعر غزلسرای فاضلی به رسمیت شناخته شد و به عنوان شرححالنویس عالیرتبه شارل پنجم خدمت كرد. او همچنین با یورش علیه اثر مهم قرون وسطایی ادبیات فرانسه، به دلیل غیراخلاقی بودن آن به طور عام و به دلیل بدنام كردن زنان به طور خاص، نویسندهای پیشرو در مجادله معروف ماجرای عاشقانه رز بود. او از مسئولیت و وظایف خود علیه برخی از سرسختترین اومانیستهای پاریسی روزگارش دفاع كرد.
شاید آنچه مهمتر است این باشد كه كریستین محترمانهترین و متداولترین بیان را درباره وضعیت زنان داشت. عمده آثار او از احساسی عمیق درباره تعهد برمیخیزد. در نامه او درباره ماجرای عاشقانه رز، همچنانكه در كتاب شهر بانوان، كتاب سه فضیلت و قطعهای برای ژاندارك ، كریستین در جستجوی این امر بود تا اثبات كند كه زنان دارای پیوندهایی طبیعی با تمام حوزههای فعالیت فرهنگی و اجتماعی هستند.
اینكه كریستین چندین اثر درباره مأموریت جنگی نوشت و سبب شد تا برخی از منتقدان چنین نتیجهگیری كنند كه وی میبایست بهعنوان اولین نویسنده حرفهای در نظر گرفته شود، به هیچ وجه از تعهد ادبی او كه در تمامی آثارش وجود دارد، نمیكاهد. در واقع، علایق و دلمشغولیهای او حتی در معرفی ظاهری آثار او نیز آشكار است، چرا كه كریستین یكی از اولین نویسندگانی بود كه به زبان مادری مینوشت و خود بر نسخهبرداری و ارائه موضوعات كتابهایش نظارت داشت. حساسیت نسبت به ارتباط مهم بین متن و روشنگری جنبه اساسی آثار لاتینی قرون وسطی محسوب میشود.(3) (اگر بخواهیم مقایسه كنیم، ماجرای عاشقانه رز، كه روشنگریهایش توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب كرده است، در رونوشت دستنوشتهها موجود است و مدتها پس از مرگ نویسندگانش، گیوم دو لوری و ژان دو مون به توضیح و تنویر افكار پرداخت).(۴) توصیف كریستین به عنوان اولین نویسنده حرفهای نمونه یكی از مثالهایی است از چگونگی آثار كریستین كه بیشتر بر اساس طبقهبندیهای ظاهری آثار او داوری شده است تا بر اساس شایستگیهایش. نوشتههای او آسان نیستند. سبك او ماهیت تجربی و بدیع نثرش را بازمیتاباند. كریستین نثر لاتین را سرمشق كار خود قرار داد، و نحو تناوبی پیچیدهای كه او ترجیح داد، نشانهای از پالایشی سبكدار بود. بنابراین، كریستین هم یك نویسنده بود و هم یك پژوهشگر، انگیزه بسیار خلاّق با عشقی ژرف برای یادگیری به یكدیگر پیوستهاند. كم سخن گفتن از كریستین كملطفیای جدّی در حق اوست. از آنجا كه كریستین درباره موضوعات مختلفی مینوشت، باید او را بحق همچون «چند نویسنده (نویسندهای چندجانبه)» در نظر گرفت. او بین سالهای 1390ـ1۴29 م. مجموعه گستردهای از آثارش را به نظم و نثر ارائه داد، كه دامنه این كار تسلط فنی او را بر ژانرهای قوی ادبی آن عصر نشان میدهد و مهارت شاعرانه شگرفی را اثبات میكند. در اصل، آثار كریستین [ملهم از] زندگانی خود او است: میتوان زندگینامه او را تنها بر اساس آثارش بازسازی كرد.
نظر شما