این یادداشت را در ادامه میخوانید:
بهرغم تلاش ناشران دانشگاهی و حمایتهای گاهوبیگاه دولتی از فعالیتشان در چند دهه گذشته، بحران همچنان بر سر آنها سایه افکنده است. صنعت نشر ایران از دیرباز درگیر مشکلاتی بوده است، اما علاوه بر این مشکلات قدیمی، شیوع کرونا، نوسانات قیمت دلار و کاهش جمعیت دانشجویی در دو سال اخیر نیز فعالیتهای ناشران دانشگاهی را به صورت گستردهای تحت تاثیر قرار داده است. این عوامل روی همرفته موجب کاهش شمارگان و فروش کتاب و مجله شده و آینده چنین ناشرانی را با ابهام بیشتری روبهرو کرده است.
اگرچه عمق و گستره بحران اخیر بیسابقه بوده است، توجه یادداشت حاضر به این نکته است که بعید به نظر میرسد مشکلات نشر دانشگاهی با اختصاص مواردی چون کاغذ ارزانقیمت، وام کمبهره یا حتی برگزاری نمایشگاههای مجازی از سوی دولت برطرف شود. البته ضعف ناشران دانشگاهی و اهمیت چنین حمایتهایی قابل انکار نیست؛ ولی بررسی گذشته و حال توزیع کاغذ یا اعطای وام کمبهره، چه زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و چه توسط اتحادیهها و انجمنهای تخصصی، نشان میدهد مشکلات صرفا برای مدت کوتاهی برطرف شده یا کاهش پیدا کرده است. بماند آنکه تجربههای داخلی و خارجی همواره گویای آن است که حمایتهای دولتی اصولا فسادزاست و روحیه رقابت میان ناشران برای توجه به بازار مصرف و بالابردن کیفیت را از بین میبرد. نمونه آن را میتوان در عملکرد بخش انتشارات تعداد زیادی از دانشگاههای کشور دید که کتابهایشان همچنان بیبهره از رعایت سادهترین اصول و بایدهای اقتصاد و صنعت نشر منتشر میشود.
برای خروج از این شرایط چه باید کرد؟ با توجه به ضعف ناشران دانشگاهی و نیز آثار غیرقابل کنترل وضعیت نابسامان فعلی، به نظر میرسد توجه بیشتر و جدی به بازارهای بینالمللی راه مناسبی باشد. به عبارت دقیقتر، شاید سرمایهگذاری در حوزه بینالملل تنها راه خروج از وضعیت بحرانگونه فعلی باشد. البته برخی ناشران دانشگاهی طی سالهای گذشته آثاری را به زبانهای دیگر (عربی، انگلیسی و...) منتشر یا کتابهایشان را در برخی کشورهای همسایه، به خصوص افغانستان توزیع کردهاند. اهمیت و اثرگذاری چنین اقداماتی را برای دانشگاهها و موسسات پژوهشی کشور نمیتوان و نباید نادیده گرفت، منتها مشکل چنین اقداماتی آن است که اصولا حلقههای زنجیره صنعت نشر دانشگاهی ایران و همه بازیگران آن در داخل کشور هستند و در بهترین حالت تنها بخشی از مخاطبان را همسایگان فارسیزبان تشکیل میدهند. از سوی دیگر، سرمایهگذاری اندک در این حوزه سبب شده است اقدامات صورتگرفته، مثلا توجه به بازار کتاب کشورهای همسایه، روند مستمری نداشته باشد و ناشران دانشگاهی به دستفروشان گذری یا فصلی در آن بازار تبدیل شوند، بماند آنکه اغلب آثار توزیعشده در سایر کشورها در چارچوب الگوها و استانداردهای بینالمللی نشر نیست. در این زمینه، برای نمونه، میدانیم حجم کتابهای درسی نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده و فشردهنویسی در روند تدوین محتوا امر مهم و موثری شده است. این مساله باعث میشود از توضیحات اضافی حتیالامکان اجتناب و به طرح در خلال محصولات کمکدرسی و حل مسئله واگذار شود. نتیجه چنین مواردی آن است که دانش و تجربه نشر دانشگاهی در کشور – در هیچ زمینهای - با دانش و تجربه نشر منطقهای و جهانی گره نمیخورد و ارتقاء نمییابد.
بنابراین مقصود از توجه به حوزه بینالملل در این یادداشت متفاوت و گستردهتر است و بدان معناست که در کنار زبان و محتوای کتاب، بخشی از زنجیره تولید و انتشار کتاب، حسب توانایی دانشگاهها، از حالت ملی بهدرآید. برای مثال، در این حالت، دانشگاهها و موسسات آموزش عالی از ظرفیت محققان، ویراستاران، طراحان، ناشران یا توزیعکنندگان خارجی بهره میگیرند و خود را علاوه بر مخاطبان داخلی در برابر مخاطبان خارجی نیز میبینند. البته حضور در حوزه نشر بینالمللی الزامات خاص خودش را دارد و دانشگاهها از ابعاد و جهات زیادی نیازمند اصلاح و تغییر الگوهای فعالیت خود مطابق با آخرین استانداردهای منطقهای و بینالمللی هستند؛ ولی آنچه میتواند این مسیر را برایشان تسهیل کند، سرمایه علمی و فرهنگی و نیازهای مخاطبان آنهاست.
در این زمینه، با توجه به حلقههای زنجیره تدوین و تولید کتاب، میتوان فهرستی اولیه تهیه کرد و اقداماتی را که برای ورود به حوزه نشر بینالملل ضروری است، برشمرد. این اقدامات هم بهطور معمول مشخص است؛ مانند: سرمایهگذاری بر موضوعات علمی روز، رعایت ویرایش علمی، صفحهآرایی و کیفیت مناسب چاپ و... . اگر بخواهیم این بحث را خلاصه کنیم، ناشران دانشگاهی بایستی به تغییر و تحول هم در حوزه تولید کتاب، هم در فرآیند و هم در توزیع، دست بزنند. با این حال، توجه جدی به دو نکته، مهمتر و ضروریتر است و چنانچه صورت نگیرد، ورود به عرصه نشر بینالملل اصولا موفقیتآمیز نخواهد بود؛ حتی اگر کتابها از مولفههایی مثل ویرایش، صفحهآرایی و چاپ مناسب برخوردار باشند.
الف. توجه به نشر الکترونیک: میدانیم که نشر دانشگاهی ایران هنوز الکترونیک نیست و این حوزه وسیع و بهسرعت درحال رشد به فروش کتابهای دانشگاهی از طریق درگاههای اینترنتی ایرانی تقلیل یافته است. در واقع، پابهپای تغییر الگوهای ترویج علم در سطح دنیا و اینکه الگوهایی جدید درحال تجربه و گسترش هستند، نشر الکترونیک نیز رواج بیشتری پیدا کرده است. تاثیر تغییر تدریجی الگوهای ترویج علم بر صنعت نشر ایران هم اجتنابناپذیر است. نشر دانشگاهی ایران برای ماندگاری و اثرگذاری و به تبع آنها کسب درآمد چارهای ندارد؛ جز اینکه خود را با این الگوهای نوین تطبیق دهد و ازجمله بداند نشر سنتی و الکترونیک نهتنها رقیب یکدیگر نیستند؛ بلکه همدیگر را کامل میکنند و هریک مخاطب خاص خودشان را دارند.
چنانچه نشر دانشگاهی ایران بخواهد به استقبال این تغییر برود، در نخستین گام بایستی این نکته درک شود که در نشر الکترونیک کارکرد و نقش حلقههای تدوین و تولید کتاب متفاوت میشود؛ مثلا از این پس واحدهای فناوری و متخصصان IT و هوش مصنوعی باید با ناشران تعامل کنند، مدل بازاریابی و توزیع کتاب تا حدود زیادی تغییر میکند، ارتباط میان مولف و مخاطب سریعتر و گستردهتر میشود، هر اثر بایستی براساس به نیاز و علاقه مخاطبان در قالبهای جدید و گوناگون عرضه گردد، رعایت همزمان سرعت و وسواس علمی اهمیت پیدا میکند، فعالیت کتابخانههای آنلاین ضروری میشود و...
در این میان، اما، خروجی نشر الکترونیک اغلب جذابتر است و باعث غفلت از توجه به ورودی آن میشود. به عبارت دیگر، توجه برخی ناشران دانشگاهی بیشتر معطوف اموری مانند طراحی یا انتخاب پلتفرم مناسب، جذب بودجه و نحوه بازاریابی میشود که در جای خود بسیار مهم است؛ اما از نکته مهمتری بازمیمانند و آن، فرآیند تبدیل آثار قبلی و چگونگی مدیریت این مرحله است. در واقع، عموم ناشران دانشگاهی معمولا تعداد زیادی اثر قدیمی و ارزشمند دارند که تولید آن با شیوهها و نرمافزارهای قدیمی صورت گرفته است و حال برای عرضه الکترونیکی آن مشکل دارند. اتفاقا این مرحله نیازمند سرمایهگذاری بیشتر است.
ب. توجه به مساله کپیرایت: در برابر پیوستن ایران به کنوانسیون برن هنوز مقاومتهای جدی وجود دارد. این مساله خواهناخواه سبب شده است که ناشران ایرانی نتوانند جایگاه شایستهای در بازارهای خارجی پیدا کنند و تعامل موفق و بلندمدتی با همکاران خود در خارج از کشور داشته باشند. این مساله اتفاقا ربط وثیقی با بند پیشین (نشر الکترونیک) پیدا میکند؛ چه آنکه خود ایران نیز اجرای «قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان» (1348) در عمل با دهها مشکل روبهرو است و بیشتر با کپی و قاچاق کتاب –چه نسخه کاغذی و چه نسخه الکترونیک- مواجه هستیم تا مبادله شفاف و قانونمند کتاب میان ناشر و مخاطب. تجربهای که میتواند مورد توجه نشر دانشگاهی قرار گیرد، آن است که برخی ناشران بخش خصوصی کشور برای رفع مشکل و نیز حفظ اعتماد و احترام همکاران خارجی خود مفاد حق نشر (کپیرایت) را حتیالامکان در هنگام تنظیم و اجرای قراردادهای خود رعایت میکنند. چنانچه ناشران دانشگاهی بخواهند معطل تصویب قوانین یا آئیننامههایی در این زمینه بمانند، حضور موفق خود در بازارهای خارج از کشور را به تاخیر میاندازند.
تجربه نشان میدهد توجه به دو نکته یادشده و سرمایهگذاری در این زمینه در مراحل نخستین با طعن و دشواری و حتی مقاومت روبهرو خواهد شد؛ اما در ادامه مسیری مطمئن را برای خروج از بحرانهای گوناگون و پیچیده فعلی صنعت نشر فراهم خواهد کرد که دولت مدتهاست از حل آنها ناتوان مانده است. استمرار در پیمودن این مسیر، درضمن، باعث ارتقای کیفیت فعالیت ناشران دانشگاهی و تنوع درآمد آنها خواهد شد و این بخش را از دوگانه فشارهای دولتی/ کمکهای دولتی خارج خواهد کرد.
نظر شما