فلسفه فقه در جایگاه دانشی نوپا در جامعه علمی و حوزوی، اهمیت خاصی دارد و بر همه فقیهان دوران معاصر لازم است در این وادی جدید گام نهند و پرسشهای مهم آن را پاسخ گویند که در کتاب «گفتاری در فلسفه فقه» بهطور مفصل به این موضوع پرداخته شده است.
در پیشگفتار این کتاب آمده است: «فلسفه فقه در جایگاه دانشی نوپا در جامعه علمی و حوزوی، اهمیت خاصی دارد و بر همه فقیهان دوران معاصر لازم است در این وادی جدید گام نهند و پرسشهای مهم آن را پاسخ گویند؛ زیرا بخش مهمی از مشکلات فقهی و حقوقی نظام اجتماعی ما مرهون این چالشهاست. فلسفه فقه، از جمله فلسفههای مضاف است که در آن به تعریف فقه، تاریخ تطور فقه، ساختار فقه و تقسیمبندی آنها، جایگاه فقه، ارتباط فقه با علوم دیگر خصوصأ علم اصول، روششناسی فقه، قلمرو فقه، ماهیت احکام فقهی، مراحل حکم فقهی، انواع حکم (حکم اولی، ثانوی، ثابت و متغیر و...)، رابطه مصالح و مفاسد با احکام، موضوع علم فقه، اهداف فقه، مقدمات علم فقه یا اجتهاد، منابع فقه، حجیت منابع فقه، منطق فهم فقه، شیوههای تفسیر نصوص، متدلوژی تحقیق در اسناد، کاستیهای فقه و آسیبشناسی آن، تعریف اجتهاد، عوامل مؤثر در اجتهاد و ... پرداخته میشود.
فلسفه فقه یا علم شناسی فقه، دانشی است که در مقام علم ناظر، به فقه نظر نموده و به تحقیق در مبانی نظری و تحلیلی فقه، موضوع، محمول، مسائل، مبادی، مقدمات، غایات و شیوههای روش شناختی فقه و ارتباط آن با علوم و پدیدههای دیگر میپردازد. خاستگاه بسیاری از مباحث فلسفه فقه، اندیشههایی است که در درون نحلهها و مکاتب فکری متفاوت در حوزههای کلامی، فلسفی، تفسیری و حتی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... به وجود آمده و به شدت بر مباحث فقهی و فلسفه فقه اثرگذار بوده است. فلسفه فقه حوزهای است برای ارائه مباحث بنیادین راجع به فقه که دارای تأثیرهای فراوانی بر مباحث درون فقهی است. فلسفه فقه در واقع، دانش مدیریت تحول، تطور، توسعه، تعميق و تکامل فقه و شناخت ساختار کلان آن، هماهنگی میان نهادها و قواعد و بسیاری دیگر از مسائل است.»
در «مقدمه» کتاب میخوانیم: «اصطلاح «فلسفه» به عنوان دانش و رشته علمی، به دو معنای عمده به کار میرود: گاه به معنای فلسفه مطلق و محض به عنوان دانشی درجه اول و درون نگرانه و گاه به معنای فلسفه مضاف به عنوان دانشی درجه دوم و فرانگرانه. فلسفه محض، دانشی است که با علل و مبادی نخستین اعم از علل نخستین هستی شناختی و علل نخستین معرفت شناختی سروکار دارد؛ از این رو تمامی حقایق کلی مانند اصل هستی، وجود معرفت، وجود نفس، وجود خدا، عوالم هستی، وجود اعتباری و غیره در آن بررسی میشود. بر خلاف فلسفه محض که از علوم کهن بشری است، فلسفه مضاف دانشی نوین است که عهدهدار مطالعه فلسفی۔ عقلانی، توصیف، تبیین، تنسیق و توصیه درباره یک علم یا احکام کلی درباره امور یا حقایق میباشد. به دیگر بیان، فلسفه مضاف به دو نوع «فلسفه مضاف به علوم» و «فلسفه مضاف به امور» تقسیم می شود که اولی عهدهدار مطالعه و بررسی عقلانی درباره یک دانش(دانش مضاف اليه)، مانند علم فیزیک، علم فقه، علم کلام و ... و از سنخ دانش درجه دوم میباشد و دومی عهدهدار مطالعه و بررسی عقلانی درباره امور و پدیدهها، اعم از حقیقی و اعتباری نظير نفس، زبان، معرفت، دین و... و از سنخ دانش درجه اول است.»
در «چکیده» ای که در فصل یک از این کتاب آمده است نیز درباره ماهیت فقه میخوانیم: «فقه یکی از علوم بسیار اساسی در حوزه تمدن اسلامی است. همواره انتظار میرود که فقیه بر پایه تخصصی که دارد، در امور مختلف فرد و جامعه نظر دهد. فقه در یک جامعه دینی، معرف مشروعیت اعمال و ساختارهاست. با این حال، درباره ماهیت فقه کاوش زیادی دیده نمیشود. با اینکه در مقدمه علوم پیرامونی فقه، مانند اصول فقه، رجال و حدیث بحثهای مفصلی راجع به ماهیت آن علوم انجام میشود، بیشتر کتابهای فقهی از چنین مقدمهای بیبهرهاند؛ بنابراین بحث درباره ماهیت فقه از غنای چندانی برخوردار نیست. در این پژوهش تلاش میشود باتوجه به مبانی دین شناختی و نیز انتظاراتی که از فقه هست، ماهیت فقه مورد بررسی جدید قرار گیرد. انتظار میرود نتیجه این کاوش علمی، تعریف هویتی برای فقه باشد که موجب گسترش آن تا حد «از گهواره تا گور» انسان و مبدأ و مبنایی برای غنیسازی آن باشد.»
کتاب «گفتاری در فلسفه فقه» به کوشش حجت الاسلام و المسلمین علی محمدی جورکویه عضو هیات علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه، در ۲۶۰ صفحه و با قیمت 42000 تومان به چاپ دوم رسیده و از سوی سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به بازار نشر عرضه شده است.
نظر شما