جمعه ۲۳ مهر ۱۴۰۰ - ۱۳:۰۱
کنشگران داستان‌های آتیلگان از دید من «قهرمان زندگی روزمره» هستند/ پرسه در دنیای خیالی نویسنده‌ای که حکومت نقدهایش را برنتابید

مترجم رمان «پرسه‌زن» اثر یوسف آتیلگان، نویسنده ترک، معتقد است آتیلگان در زندگی شخصی‌اش و همینطور در آثارش در صدد است بگوید ما به عنوان روشنفکر چگونه می‌توانیم کنشگری کنیم. جهان، نویسنده‌ای مانند پاموک را به خوبی برمی‌تابد زیرا اگر نقدی هم داشته باشد بنیادین نیست اما شخصی مانند آتیلگان را تحمل نمی‌کند زیرا در کمترین حالت، در حال به نقد کشیدن کیان خانواده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، یوسف آتیگان، نویسنده و روزنامه‌نگار برجسته اهل ترکیه، دو رمان و حدود بیست داستان کوتاه در کارنامه ادبی‌اش دارد؛ نویسنده‌ای که سال 100 سال پیش متولد شد و زندگی پر فراز و نشیبی را تجربه کرد. دهه پنجاه میلادی و تقریبا همزمان با ورود او به حرفه نویسندگی، سرکوب نویسندگان منتقد در ترکیه آغاز شد و زندگی حرفه‌ای آتیلگان را که عضو حزب کمونیست بود تحت‌تاثیر قرار داد. او مدتی به زندان رفت، ۳۰ سال به روستایی دورافتاده تبعید شد و مدتی به دامداری پرداخت. آتیلگان که رمان‌هایش را با نام مستعار چاپ می‌کرد، در سال‌های پایان عمرش هم چندان خوش شانس نبود و چند ماه بعد از پایان محکومیتش از دنیا رفت. به بهانه انتشار ترجمه رمان «پرسه‌زن»، که نخستین و مشهورترین رمان آتیلگان محسوب می‌شود، به سراغ عین‌له غریب مترجم این رمان رفتیم و درباره درون‌مایه اثر، نثر آتیلگان و جایگاهش به عنوان یکی از نویسندگان مطرح ترکیه با او به گفت‌وگو کردیم.
 
برخی «پرسه‌زن» را یکی از شاهکارهای رمان مدرن روان‌شناختی ادبیات ترکیه می‌دانند. لطفا ابتدا کمی درباره موضوع محوری این رمان و ارتباطش با موضوعات روانشناختی و اجتماعی توضیح دهید.
طرح داستان «پرسه‌زن» سه وجه اصلی دارد. وجه نخست سوسیالیستی است. دغدغه اصلی نویسنده در طرح داستان تبیین رابطه فرد با فرد، جمع و جامعه است. در واقع درد نویسنده در آثار خود و همچنین زندگی شخصی‌اش این است که جامعه چرا و چگونه هنجارهای خود را به فرد تحمیل می‌کند. «پرسه‌زن» روایتی داستانی است از هنجارهای اجتماعی نظیر عشق و تبعات آن؛ مردسالاری، پدرسالاری، ناموس، غیرت و ... یوسف آتیلگان در صدد آن است که نشان دهد اگر فرد هنجارهای تحمیلی جامعه را بپذیرد، به آن‌ها تن دهد، به اصطلاح همرنگ جماعت شود، به یک «شهروند مطلوب» تبدیل خواهد شد که همواره مورد تایید و تشویق قرار می‌گیرد و حتا ممکن است جوایز معتبری را هم از آنِ خود کند؛ اما اگر او به این هنجارها تن ندهد به یک «فرد مطرود» تبدیل خواهد شد که از طرف جامعه با مُهر متفاوت‌بودن تبعید یا به قول قدما تجرید می‌شود. شخصیت اصلی این داستان فردی است که هنجارهای تحمیلی جامعه را برنمی‌تابد.

وجه دوم داستان روانشناختی است. تحصیلات آتیلگان در همین زمینه بوده، ضمن اینکه او کتاب‌هایی با این موضوع ترجمه کرده و پایان‌نامه تحصیلی‌اش در مقطع دکترا را هم با موضوع روانکاوی تحلیلی نوشته است. در این وجه نویسنده می‌کوشد به زبان ساده به رابطه آگاهی به معنای روانکاوانه آن با ارزش‌ها و ضدارزش‌های فرهنگی-اجتماعی بپردازد.

این موضوع در راستای همان وجه نخست است زیرا می‌دانیم آن هنجارها از ناخودآگاهی جمعی برمی‌آیند و اگر خودآگاهی فردی با ناخودآگاهی جمعی هم‌راستا باشد مشکلی پیش نمی‌آید اما اگر هم‌راستا نباشد مجموعه‌ای از عقده‌ها بروز می‌کنند.

هنجارهایی که از آن‌ها نام می‌برید مختص فرهنگ کشور ترکیه هستند یا هنجارهایی جهانی‌اند؟
برخی از این هنجارها عام هستند، شمولیت جهانی دارند و برساخته فرهنگ در معنای مطلق آن هستند، اما برخی هم خودساخته مولف هستند و نویسنده برای هر یک از این هنجارهای خودساخته اسمی برمی‌گزیند که وجه تسمیه‌ آنها هم در جای خود جالب توجه است. همین امر باعث به وجود آمدن وجه سوم داستان می‌شود.
داستان در وجه سوم فلسفی یا به عبارت دقیق‌تر اگزیستانسیالیستی است. اغلب افراد گمان می‌کنند فرد مطرود از جامعه، فردی دچار عقده‌های روانشناختی مذکور و انسانی ندار است، در حالی که شخصیت اصلی این داستان به قول خودش نه پولدار بلکه ثروتمند است. همچنین انتظار داریم در راستای همان نداری، چنین فردی ناتوان و نادان هم باشد، در حالی که او بسیار توانا و دانا است؛ ورزشکار و هنرورز است. در واقع نویسنده با خلق این شخصیت می‌خواهد بگوید انسان بودن به خودی خود حاوی یک سری دردهای بنیادین وجودی یا به اصطلاح اگزیستانسیالیستی است. یعنی دلیل بروز این دست دردها برخلاف انتظار برخی از افراد، نداری، نادانی و ناتوانی نیست بلکه انسان بودن است.
 
با وجود این مفاهیم روانشناختی و فلسفی، نثر آتیگان برای روایت رمان «پرسه‌زن» چگونه است؟ آیا مخاطب باید در انتظار داستانی پیچیده و دشوار باشد؟
بنا بر عادت که انتظار داریم رمانی با چنان طرح داستانی از پیرنگی غامض و ثقیل برخوردار باشد، اصلا این‌طور نیست. متن داستان بسیار روان پیش می‌رود، جمله‌ها کوتاه و واژه‌ها ساده هستند و نویسنده به ندرت از صنایع ادبی دشوار استفاده می‌کند. وقایع داستانی در بستر زندگی روزمره می‌گذرد و نویسنده موضوعات مذکور را در قالب رفتارهای عادی روزمره مطرح می‌کند که ممکن است برای همگان اتفاق بیفتند.

نویسنده از این راه با هجو و هزلِ دنیای واقعی موجود، دنیایی که بر همان هنجارها استوار است، به یک دنیای خیالی ناموجود پناه می‌برد. هجو این رمان از دید من یکی از اهم مزیت‌های آن است. شکل‌گیری این حالت در هنر ممکن است یا به معنای روانکاوانه در درون خود. در این داستان به صورت توامان هر دو حالت وجود دارد، یعنی شخصیت‌های داستان از سویی به درون خود پناه می‌برند و درون‌گویه‌ها و خودگویه‌ها و غرولند‌های زیردهنی و امثال آن را داریم و از سوی دیگر خیال‌ورزی هنری در این داستان بسیار پررنگ است. نقاشی و سینما بخشی از بطن این داستان هستند اما هنری که بیش از همه در این رمان مطرح شده معماری و به عبارت دقیق‌تر طراحی شهری است زیرا شخصیت اصلی داستان پرسه‌زن است. او پیوسته در خیابان‌ها و کوچه‌ها و پارک‌های شهر پرسه می‌زند و معماری شهر را نقد و گاه حتا نفی می‌کند.

 
از آتیلگان تنها دو رمان منتشر شده با این حال از او به عنوان یکی از مهم‌ترین نویسندگان مدرن ادبیات ترکیه یاد می‌کنند. آیا واقعا آتیلگان به چنین جایگاهی در ادبیات ترکیه دست یافته است؟
بله همین طور است. آتیلگان یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر ادبیات ترکیه محسوب می‌شود. اگر از نویسندگان مدرن و پست مدرن ترکیه در خصوص رمان‌نویس‌های طراز اول ترک بپرسیم، قطع به یقین نخستین یا یکی از نخستین انتخاب‌های آنها آتیلگان خواهد بود. به نظر من وجه تمایز آتیلگان از هم‌قطاران خود، یعنی ویژگی خاصی که او را از آنها به اقرار خود آنها یک سر و گردن جلوتر یا بالاتر می‌برد، چیزی است که فروید آن را «سندروم هملت» می‌نامد. روشنفکران در جوامع در حال توسعه مانند شخصیت هملت در شاهکار شکسپیر دچار نوع خاصی از بی‌عملی هستند؛ همانطور که هملت با اینکه قاتل پدرش را می‌شناسد و می‌داند که در عمل چه باید بکند اما با خطابه‌ها و صحنه‌پردازی‌ها و چه و چه ماجرا را چنان پیش می‌برد که معشوقش خودش را می‌کشد و مادرش ...، فروید چنین بی‌عملی را سندروم هملت می‌نامد.
آتیلگان در زندگی شخصی‌اش و همینطور در آثارش در صدد این است که بگوید ما به عنوان روشنفکر چگونه می‌توانیم کنشگری کنیم. او سعی می‌کند تعریف موجود از کنش و عمل را تغییر دهد. او در آثار خود در پی تحلیل فعل است نه توصیف فاعل. او با ذهنیت آرمانی روشنفکران خاورمیانه یا وسیع‌تر از آن جوامع در حال توسعه، همین که منتظرند تا یک بزنگاه تاریخی از راه برسد و تغییری به وجود بیاید و بعد آن هم بلکه مرتکب کاری کارستان بشوند، سخت مخالف است. آتیلگان می‌گوید هر روز در زندگی روزمره‌ باید این تغییر را به وجود بیاوریم. کنشگران داستان‌های آتیلگان از جمله «پرسه‌زن» از دید من «قهرمان زندگی روزمره» هستند. آنها می‌خواهند هنجارهای موجود را به نقد بکشند. آنها سلحشورانی هستند که با این دیوهای به اصطلاح فرهنگی می‌جنگند و تاوان سختی هم می‌پردازند. تبلور این موضوع در آثار آتیلگان و همینطور زندگی روزمره‌اش بر روشنفکران ترک تاثیر بسزایی گذاشته است.

زمانی که رمان‌های آتیگان منتشر شدند، بسیاری از افرادی که این کتاب‌ها را خوانده بودند، نوشته‌های او را به مثابه راهکار و رویکردی برای حل این مشکل می‌دانستند و بر این باور بودند که با این نوع از کنشگری می‌توان از آن آرمان‌خواهی متعارف موجود یا همین بی‌عملی روشنفکری دور شد.

هنجارهایی که اشاره کردم در جوامع در حال گذار بیشتر به چشم می‌خورند. و فراموش نکنیم که این داستان در زمانی نوشته شده که روابط عاشقانه، تعریف خانواده، مالکیت خصوصی، مردسالاری و ناموس و غیرت و حقوق زنان در فرهنگ ترک در حال بازتعریف شدن بودند و آتیلگان در آن بزنگاه تاریخی می‌خواست به این روند سرعت ببخشد.

زمان نوشته شدن این کتاب، در ترکیه یا اساسا خاورمیانه هیچ کس هنجارهای مذکور را حتی به بحث هم نمی‌گذاشت اما در این داستان اشارات متعددی برای زیر سوال بردن این هنجارها وجود دارد. برای مثال شخصیت اصلی داستان از اینکه به پدرش تشبیه شود بیزار است زیرا پدرش در نظر او مصداق یک مرد مردسالار بوالهوس ضدزن است.
 
این‌طور که گفتید دغدغه‌های آتیلگان بیشتر مختص جوامع در حال توسعه است. آیا با این وجود دیدگاه‌ها و آثارش در سطح جهانی مورد استقبال قرار گرفته‌اند؟
بله، داستان‌های این نویسنده ترک، به اکثر زبان‌های اروپایی ترجمه شده‌اند. البته باید به این نکته اشاره کرد که کنار هم قرار گرفتن سه وجه طرح داستان که به آنها اشاره کردم باعث شده دیدگاه‌های نویسنده و خودش به عنوان یک شخص، در دنیا خیلی پسندیده نباشد. اصولا سوسیالیست‌ها در دنیای کاپیتالیستی موجود جایی ندارند. چنان که در دنیایی که اسانسیالیستی و جوهرباور است اگزیستانسیالیست‌ها جایی ندارند. هنجارهای مذکور فقط شامل حال ترکیه یا به طور کل خاورمیانه نیست.

جهان ما جهانی مردسالار است. ناموس و غیرت در همه جای دنیا تقریبا مشابه تعریف می‌شود. ما در خاورمیانه این مفاهیم را شدیدتر اعمال می‌کنیم، اما نباید فراموش کرد که در اروپای غربی هم تعاریف به همین گونه هستند. اگر بپذیریم مراکز قدرتی هستند که این‌ها را برنامه‌ریزی می‌کنند، این دست نویسنده‌ها چندان به مذاق نظام حاکمیتی موجود خوش نمی‌آیند، البته که منظورم نوعی تئوری توطئه نیست اما طبیعی است که جهان، نویسنده‌ای مانند پاموک را به خوبی برمی‌تابد زیرا اگر نقدی هم داشته باشد بنیادین نیست اما شخصی مانند آتیلگان را تحمل نمی‌کند زیرا در کمترین حالت، در حال به نقد کشیدن کیان خانواده است. چنین نقدی همانطور که در ترکیه مطلوب نیست، در فرانسه و آلمان هم مورد استقبال قرار نمی‌گیرد.
 
به عنوان آخرین سوال، آتیلگان دو رمان نوشته که شباهت‌هایی به هم دارند. کمی درباره این دو رمان و ویژگی‌های مشترک‌شان بگویید.
«هتل آنایورت» و «پرسه‌زن» از لحاظ طرح و پیرنگ شباهت‌های زیادی به هم دارند. نویسنده در رمان «پرسه‌زن» نیز مانند رمان دیگرش «هتل آنایورت» روایتگر قصه‌ مردی تنهاست که در خیابان‌های شهر به دنبال یافتن خود یا خود در معنای عام کلمه است، یعنی تعریف وجودی انسان. با این حال این دو رمان تفاوت‌هایی نیز با هم دارند. حوادث داستانی «هتل آنایورت» در شهری کوچک و دورافتاده رخ می‌دهد و به تبع آن، شخصیت‌ها و کنش‌ها بر اساس همان فضا تعریف می‌شوند؛ اما ماجراهای رمان «پرسه‌زن» در یک کلانشهر اتفاق می‌افتد و مخاطبانی که در کلانشهرها و شهرهای بزرگ زندگی کرده باشند احتمالا با این اثر هم‌ذات‌پنداری بیشتری خواهند داشت، همانطور که برای خود من چنین بود...

نکته پایانی اینکه «پرسه‌زن» جذابیت‌های زیادی نیز برای علاقه‌مندان به هنر و فعالان این حوزه خواهد داشت؛ اما درد «هتل آنایورت» جانکاه‌تر و خودویرانگرتر است.
 
رمان «پرسه‌زن» اثر یوسف آتیلگان با ترجمه عین‌له غریب در ۲۷۵ صفحه و به قیمت ۸۲ هزار تومان از سوی نشر چشمه راهی کتابفروشی‌ها شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها