شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۴۷
جنگ را درست بنویسیم، نه درشت!

«سیدعلیرضامهرداد» نویسنده پیشکسوت دفاع مقدس معتقد است فارغ از اینکه کتاب‌های این حوزه، مخاطب عمومی دارد یا تخصصی، هدف اصلی از نشر آن، ترویج فرهنگ، آداب و سبک زندگی شهداست.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خراسان رضوی، «سیدعلیرضا مهرداد» که 22 سال است در حوزه دفاع مقدس، می‌نویسد و تدریس می‌کند، تاکنون کتاب‌های مختلفی منتشر و شاگردان و نویسندگان متعددی را تربیت کرده است. این نویسنده ساکن مشهد با آثار خود سعی در نشر و ترویج ارزش‌های دفاع مقدس دارد. با او در خصوص وضعیت آثار دفاع مقدس و آخرین آثارش به گفتگو نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد.
 
از آخرین کتاب‌هایی که در دست انتشار دارید، برایمان بگویید.

دو کتاب «شط فروش» در خصوص تخریبچی شهید جلال صلواتی و کتاب «سفیر مامور 02519» در مورد سردار شهید ابوفاضل عربی به تازگی چاپ شده است. از دو سال گذشته همزمان روی سه کتاب کار می‌کنم، یکی در مورد اولین شهید زن نهضت پانزده خرداد سرکار خانم شهید باختر بیگلری که از طایفه لر و نفر لارستان شیراز است، که به تبع قیام امام خمینی (ره) قیام می‌کنند و به ارتفاعات لارستان متواری می‌شوند و پس از مجاهدت‌های فراوان، بعد از شهادت همسر و فرزندشان به شهادت می‌رسند. یک کتاب با عنوان «حکیم فاطمیون» در مورد سیدحسن حسینی مسئول اطلاعات عملیات تیپ فاطمیون از شهدای مهاجر افغانستانی است و کتابی هم با موضوع شیوه‌های فرماندهی شهید عبدالحسین برونسی در دست نوشتن دارم که از تجربه بنده از دو کتابی است که قبل‌تر با عناوین «گلبو» و «بروید پیدایش کنید» از این شهید والامقام نوشته بودم، اقتباس می‌شود. یک کار دایره المعارفی سنگین و دقیق نیز در خصوص 21 شهید شهرستان «آیسک» در 24 کیلومتری شهرستان فردوس استان خراسان‌جنوبی چهارسالی است شروع شده که جلد اول آن با عنوان «باغ بالاسر» مربوط به 7 شهید آن آماده چاپ شده که در این کتاب‌ها به نقش این شهر در دفاع مقدس، تعداد اعزام‌ها، شکل و شیوه شهدا اشاره می‌شود.
 
سبک این آثار هم مانند آثار قبلی‌تان است؟

سبک نگارش این کتاب‌ها بعد از تجربه 22 سال نویسندگی در حوزه دفاع مقدس همراه با ساختارهای جدیدی است که به آن رسیده‌ام.
 
عموما در حوزه نویسندگی دفاع مقدس چه شیوه و سبکی را دنبال می‌کنید؟

یک مثلث تولید اثر داریم، یک ضلع آن منبع یا موضوع است، یک ضلع هم گونه ادبی و ضلع آخر مخاطب است که به مخاطبین سِنی و صنفی دسته‌بندی می‌شود. منابع و گونه ادبی با همدیگر ارتباط رفت و برگشتی دارند؛ به این معنا که هر موضوعی و هر گونه ادبی برای هر مخاطبی مناسب نیست. با توجه به موضوع تصمیم می‌گیریم که موضوع مناسب کدام گونه ادبی است و بعد از آن بررسی می‌کنیم این به درد چه مخاطبی می‌خورد، از جمله مخاطب داخلی یا خارجی، مخاطبین آثار ترجمه‌ای، خانواده‌ها و همرزمان شهدا، نسل‌های مختلف انقلاب و... که این‌ها همه در یکدیگر تاثیر می‌گذارند. گزینش که انجام شد، مثلا موضوعی را انتخاب کردید و تصمیم گرفتید در قالب زندگینامه داستانی ارائه کنید، آن وقت ساختار تکنیکی و محتوایی شکل می‌گیرد و در پایان نتیجه می‌گیریم که یک متن عقلانی، مستند و مبتنی بر اسناد گفتاری و نوشتاری ارائه شود یا مبتنی بر احساسات و عارفانه، فلسفی و داستانی صرف و یا با ارتباط غیرمستقیم با ناخودآگاه مخاطب باشد.
 
هدف اصلی، خوانش بیشتر اثر است یا ارائه و انتقال اطلاعات کیفی قوی تر به مخاطب؟

در نویسندگی کتاب همه این‌ها جز اهداف است، اینها ارتباط عمومی با یکدیگر دارند، ما هرم اهداف داریم، در هدف‌بندی اولویت را به هر کدام از آنها می‌دهیم، کتابی که مخاطب نداشته باشد، به درد نمی‌خورد ولی ما انتخاب می‌کنیم که مخاطب ما کیست وقتی که مخاطب محققین هستند و کتاب کتابخانه‌ای و پژوهشی است، نهایتاً به تعداد کتابخانه‌های کشور چاپ می‌شود و هیچ وقت به تیراژ چند هزار نمی‌رسد و مخاطب خاص خود را دارد که نمی‌تواند کمیت مخاطب هدف اصلی باشد یا گاهی بمباران اطلاعات مخاطب می‌تواند هدف اصلی باشد اما این نیست که صرفا اطلاعات را تلنبار کنیم که شاید مخاطب داشته باشد یا نباشد. این اهداف مکمل یک هدف هستند و آن هدف نشر و گسترش آثار دفاع مقدس به جهت ترویج فرهنگ، آداب و سبک زندگی شهدای معاصر است.
 
آثار دفاع مقدس چه ویژگی‌هایی را باید با خود داشته باشد؟

مهمترین ویژگی این است که باید دقیق، مستند و با جزئی‌نگری باشند، یعنی جنگ را درست بنویسیم، درشت ننویسیم. به خصوص اینکه منابع مستند ما به دلیل در دسترس نبودن صاحبان اسناد و فوت یا بیماری بسیاری از رزمندگان در خطر تحریف قرار دارد. جذابیت، دیگر ویژگی است که باید در آثار دفاع مقدس نمود و ظهور داشته باشد، همانگونه که در تمام دنیا نیز شاهکارهای ادبی چون «جنگ و صلح» و «وداع با اسلحه» تولستوی یا «بر باد رفته» ماراگارت میچل در عرصه جنگ اتفاق افتاده است و به طور کلی جنگ و دفاع پتانسیل زیادی برای ادبیات داستانی دارد که باید از آن به خوبی استفاده شود.
 
از نظر خیلی‌ها قهرمان‌پروری فراموش شده بود، اما با توجه به ظهور یک قهرمان دهه هشتادی به نام «علی لندی» به نظر این خلاف این موضوع اثبات شد. نظر شما چیست؟

دفاع مقدس به عنوان کارخانه انسان‌سازی هنر حضرت امام رحمت الله بود که با هدف، باور و هویت دادن به جوانان آنها را دگرگون می‌کرد و نمونه‌های زیادی داریم که افراد لاابالی وارد جبهه می‌شدند و به اولیاء خدا تبدیل می‌شدند. متاسفانه الان آن چیزی که در فضای مجازی در حال اتفاق افتادن است نقطه مقابل ارزش‌های ما است و آن هم ناکارآمد نشان دادن انقلاب اسلامی و تکرار جمله ما نمی‌توانیم در ذهن جوانان است. اما امام و رهبری تاکید می‌کردند که شما می‌توانید و برای هر کاری و هر کسی راهی است و می‌توانند موفق شوند. چیزی که از شهدای مدافع حرم دیدیم اراده توانستن و در راستای همان باورهای دفاع مقدس است. شهید سلیمانی‌ها و  همدانی‌ها و سمایی‌ها با کوله بار تجربه و هنر انسان‌سازی دفاع مقدس به سوریه و عراق پا گذاشتن و همان انسان سازی و قهرمان سازی دفاع مقدس را انجام دادند و حتی افراد بی دین توانستند منقلب شده و متدین به مذهب شوند. اگر جوان‌ها طبق همین فرمول به توانایی‌های خودشان ایمان آوردند و یا ما همین مقدار کمی از ارزشها را به آنها منتقل کنیم خود را ملزم به ادامه این حرکت می‌کنند و بازهم شاهد همان قهرمان سازی خواهیم بود.
 
نویسندگان و به طور کلی نهادهای مسئول، برای انتقال ارزش‌های دفاع مقدس چه اقداماتی را باید رقم بزنند؟

اهداف و وظایف واحد نیستند و از نهاد‌ها و دستگاه‌های فرهنگی و نظامی گرفته تا نویسندگان و فعالان فرهنگی مرتبط وظایف خاص خود را دارند. البته آدم‌ها و سازمان‌ها و گروه‌های مختلفی در این حوزه وظیفه دارند که شاید مسئولیت خود را در این حوزه انجام نداده‌اند اما از آنجایی که ما میراث‌دار مکتب جهاد و مقاومت هستیم همانطور که جنگ را با خیانت افرادی مثل بنی‌صدر پیش بردیم الان هم حتی یک نفر می‌تواند وظیفه خود را خودجوش، منحصربه‌فرد و با باورهای دینی انجام دهد و منتظر کسی نماند و این رویه جهادی می‌تواند کشور را به جلو ببرد.
 
با توجه به گسترش فضای مجازی و رسانه‌های دیجیتال، به نظر می‌رسد که کتاب اهمیت خود را از دست داده است. در این زمینه نظر خود را بفرمایید؟

نگاهی وجود دارد که رسانه‌های تصویری و دیجیتال چون تلویزیون و فضای مجازی بین افراد جامعه شایع شده و به نظر می‌رسد بر فضای کتاب و کتابخوانی غلبه کرده و یا بخشی از هنر مقابل ادبیات ایستاده و آن را کمرنگ کرده و میزان مطالعه را پایین آورده است اما من آن را قبول ندارم. چون کتاب و ادبیات رسالت خود را انجام داده و ریشه‌های فرهنگ و هنر و حتی فضای مجازی در جامعه هستند و نباید از اهمیت آنها غافل شدچون ادبیات و تاریخ مکتوب ریشه‌ها هستند و هرگز بی‌نیاز نمی‌شویم.
 
یادآوری می‌شود، «سیدعلیرضا مهرداد» نویسنده، منتقد، مدرس و فعال حوزه ادبیات داستانی و دفاع مقدس در مشهد متولد ۱۳۴۵ است، مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی دارد و آثاری همچون «شمسه»، «آخرین پرواز»، «گل‌های این باغ»، «ابوفاضل»، «بروید پیدایش کنید»، «عصر روز سوم»، «کنار پل منتظرت ایستاده‌ام»، «پانزده آیه» و «گلبو» را به چاپ رسانده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها