مدیر انتشارات پنجره به ایبنا گفت:
صنعت نشر در وضعیت «فیل در تاریکی»/ نمیدانیم به هدف میزنیم یا به خطا
یراقچی با اشاره به مشخص نبودن وضعیت ارائه کاغذ دولتی، نبود ثبات در قیمت چسب، مقوا، سلفون و دیگر مواد مورد نیاز برای چاپ کتاب، وضعیت ناشران را ناپایدار اعلام کرد تا جایی که نمیدانند اقدامات درستی انجام میدهند یا باید منتظر ثبات بازار باشند.
محمد یراقچی، مدیر انتشارات پنجره با اعلام اینکه هزینه تبلیغ برای کتاب بیشتر از سود فروش آن است، به لزوم حمایت دولتی برای تبلیغ در رادیو، تلویزیون و مطبوعات تاکید کرد.
آیا ناشران میتوانند اقداماتی برای تبلیغ کتابها داشتهباشند تا فروش افزایش پیدا کند؟
این مورد مستلزم تبلیغات و هزینه بالا است. اگر برای یکی از کتابهایم را در سطح شهر، روی بیلبورد بزنم، مردم میبینند و تاثیر زیادی بر فروش خواهدداشت، اما مساله این است که هزینه انجام آن تبلیغ را ندارم، هزینه این اقدام چند برابر بالاتر از از سود کتاب است.
ناشران مشکلات ریشهای دارند. این در حالی است که در همه کشورها از بخش فرهنگی حمایت و برای فعالهای این حوزه امکاناتی فراهم میشود، برای مثال در رادیو و تلویزیون، همچنین درج آگهی در مطبوعات برای فعالهای حوزه فرهنگ درصدی تخفیف درنظر گرفته میشود. اگر تبلیغ در رادیو و تلویزیون با قیمت مناسب باشد من هم مانند باقی ناشران تبلیغ خواهمکرد.
دیگر مشکل این است که کتابخانههای عمومی در ایران آنطور که باید تاثیرگذار نیستند. کتابخانهها هستند؛ اما انگار که نیستند. این در حالی است که در دنیا یکی از راههای حمایت از ناشران و در واقع حمایت از مردم این است که بنا بر درخواست مردم هر کتابی که چاپ میشود، در کتابخانهها تهیه شود. کتابخانهها در ایران چنین وضعیتی ندارند. در کتابخانههای ایران کتابها قدیمی است یا طبق سلیقه مردم نیست. اما اگر کتابخانهها از ناشران کتاب بخرند، ناشران منتفع میشود، تیراژ بالاتر میرود و چرخه نشر فعالتر میشود.
در تمام دنیا بخش اعظم فروش و درآمد از طریق خرید کتابخانهها انجام میشود، اما در ایران نمیتوانیم سهمی برای کتابخانههای عمومی باز کنیم؛ زیرا گاهی هست و گاهی نیست و نمیتوان روی آن برنامهریزی کرد. این در حالی است که کتابخانهها باید تجهیز شوند و هر کتابخانه بودجهای داشتهباشد تا بتوانند کتاب مورد نیاز اعضایش را تهیه کند. مسئولان کتابخانهها میتوانند با ناشران تماس بگیرند و فقط یک جلد کتاب بخرند. این روند مجموعهای میشود تا بخشی از تولید روی کتابخانهها حساب باز کند، اما وقتی انجام نمیشود، سهم مهمی از درآمد ناشر کم شدهاست.
نمیدانیم که به هدف میزنیم یا راه اشتباه میرویم
ناشران وقتی در شرایط کمبود کاغذ یا قیمت بالای آن قرار میگیرند، چه اقدامی میتوانند برای ادامه فعالیت انجام دهند؟
در مورد کاغذ در شرایط بلاتکلیف هستیم، نمیدانیم که کاغذ میآید یا نمیآید. ناشر نمیداند باید کتابش را با کاغذ دولتی چاپ کند یا ممکن است کارخانههای ایرانی برای تولید کاغذ فعال شوند. هیچ کدام از اینها را نمیدانیم. وضعیت بدی برای ناشران رقم خوردهاست؛ مانند فیل در تاریکی است و نمیدانیم که به هدف میزنیم یا به خطا؛ راه اشتباه میرویم. ادامه مسیر در این شرایط دشوار شده، قدرت خرید در میان مردم پایین آمده و قیمت کتاب بالا رفتهاست. وقتی قیمت یک کتاب معمولی 150 هزار تومان است، کتابی که پیش از این 40 یا 50 هزار تومان بود، حتی اگر برای آن کتاب تبلیغ شود، مردم قدرت خرید نخواهندداشت.
راه حل اصلی این است که دولت از ناشران حمایت کند. در این روزها مشکل ناشران فقط مساله کاغذ نیست، مرکب، چسب، نخ صحافی، سلفون و مقوا گران شدهاست. قبلا فقط مشکل کاغذ بود اما این روزها همه مسائل تبدیل به مشکل شدهاست. برای مثال پیش از این، حمل و نقل بخش کوچکی از هزینهها بود، اما هزینه حمل نقل از تهران به جای دیگر وحشتناک شده؛ به همین دلیل ناشران به سختی کار میکنند و تولید پایین آمده و یا متوقف شدهاست.
همچنین وضعیت کتابفروشیها بیرونق شدهاست و افرد کتابخوان در قفسهها دنبال کتابهایی میگردند که ارزانتر است، تا بتوانند عطش مطالعه خود را از بین ببرند. قبلا کمتر اینطور بود. ناشر دوست ندارد که کتابش قیمت بالا داشتهباشد، زیرا وقتی قیمت بالا است، خریدار در برابر قیمت مقاومت میکند.
امیدوارم دولت جدید بتواند راههایی برای برون رفت از این مسائل پیدا کند. راهی برای ارائه کاغذ پیدا کند و همچنین مشکلات چاپخانهها و صحافها را با پیدا کردن مواد و وسایل مورد نیازشان حل کند.
تیراژ کتاب ارتباط تام و تمام با قیمت کتاب دارد
آیا روش خاصی برای حل این مشکلات و ادامه فعالیت نشر در نظر دارید؟
در مرحلهای هستیم که میخواهیم بدانیم، سیاستهای اصلی چیست تا بر اساس آن بتوانیم خودمان را وقف دهیم. آیا کاغذ دولتی مانند گذشته ارائه خواهدشد یا نه، زیرا در این شرایط تیراژ کتابها پایین میآید، در حالی که ناشران قرارداد و تعهد دارند. کتاب مجوز گرفتهاست و میخواهند آن را چاپ کنم. تیراژ کتاب ارتباط تام و تمام با قیمت کتاب دارد. اگر قیمت کتاب بالا برود ناشر در تیراژ محدود آن را چاپ میکند، تا قدرت بازار را بسنجد و بفهمد آیا این کتاب به فروش میرسد یا نه.
چند سال پیش این مساله تهدیدی بود که اگر کتاب زیر دو هزار نسخه چاپ شود، برای ناشر اصلا اقتصادی نیست. بررسی روی تیراژ کتاب بود و افرادی که با اقتصاد نشر آشنا بودند، روند تغییرات را میدیدند. واقعیت این است که ناشران به این کار علاقه دارند و عمر خود را برای آن گذاشتند. نشر حرفه ما است و به آن افتخار میکنیم.
در تغییر و تحولاتی که در ادامه فعالیت ناشران پیش آمده آیا در نحوه قرارداد با چاپخانه، مولف و مترجم هم تغییری ایجاد شدهاست؟
قراردادها تغییر خاصی ندارد، در برخی نشرها تغییراتی داشت، اما جزئیات را نمیدانم.
ناشرنماها لکه ننگ ناشران هستند
آیا ممکن است در درصد مولف و مترجم از قیمت پشت جلد، تغییری ایجاد شود؟ گفته شده برخی از ناشران درصد پشت جلد مترجم و مولف را از ابتدا پایین در نظر میگیرند تا اگر بعد از تجدید چاپ قیمت کتاب بالا رفت، درصد مولف و مترجم در یک محدوده خاص باقی بماند.
به طور مشخص چنین چیزی نشنیدم، اما احتمالش وجود دارد. من و همکاران قدیمی این کار را نکردیم، زیرا مولف و مترجم هم باید سهمی از این کار داشتهباشند. وقتی از فروش برای مولف و مترجم، درصدی در نظر گرفته میشود، تفاوتی نمیکند که چه رقمی باشد، زیرا باید این درصد به آنها بازگردد. این قراردادها استانداردهایی دارد که ناشران آن را رعایت میکنند.
البته در میان ناشرنماها و آنهایی که از روی کتاب دیگر ناشران کپیبرداری میکنند، این اتفاقها میافتد. آنها لگه ننگ ناشران هستند. آنها از زحمات ناشران سوءاستفاده و بهرهبرداری میکنند. حتی ممکن است در ابتدا کتاب را از مترجم یا مولف بخرند و هیچ درصدی از پشت جلد به آنها پرداخت نکنند و تا هر زمانی که میخواهند کتاب را چاپ کنند.
باید در نظر داشت، درصد حق مولف و مترجم ممکن است براساس شهرت مولف و مترجم کمی تغییر کند. اما این نکته مهم است که در چرخه انتشار کتاب، یعنی از زمانی که مولف ومترجم شروع به کار میکند تا زمانی که کتاب از صحافی خارج شود، اگر هر بخش سهم درستی از روند نداشتهباشند، یک جای کار میلنگد. در حالت عادی هرکس حق و حقوق خود را در این چرخه خواهدداشت، مولف، ناشر، مترجم، چاپخانه، صحاف ویراستار، از حقوق کافی بهرمند خواهندبود. مشکل این است که بازار کتاب بیرونق شدهاست و این مساله برای بخش خصوصی که ضعیف است و در این سالها تحلیل رفتهاست، تبعات بیشتری دارد.
همهگیری بیماری کووید19 و مشکلات اقتصادی، بر همه حلقههای نشر فشار وارد کرد. فقط ناشر دچار مشکل نشدهاست، مولف، مترجم، چاپخانهدار و صحاف هم با مشکلاتی مواجه است. در گذشته چاپخانهها مرتب فعال بودند، اما این روزها فقط چند روز در ماه کار میکنند. در نتیجه مجبور شدند از تعداد کارگران چاپخانه کم کنند و ساعت کار را تغییر دهند.
وقتی در داخل رونق نباشد، نمیتوانند در خارج دنبال رونق بود
آیا در چنین شرایطی ارتباط با ناشران کشورهای دیگر و فروش رایت به آنها میتواند راهی برای برون رفت از مشکلات باشد؟
قطعا تاثیر دارد، اما زمانی میتوانید در بازار جهانی حضور داشتهباشید که بازار داخلی به نظم رسیدهباشد. وقتی در داخل نمیدانید که در این ماه قیمت تمام شده کتاب چقدر خواهدبود، چطور میتوانید کتاب صادر کنید؟ ابتدا باید نظام تولید در داخل به نظم برسد و ناشران مطمئن باشند کاغذ و مقوایی که برای جلد لازم است، وجوددارد و میتوانند چاپ مورد نظرشان را برای کتاب انجام بدهند، همچنین امنیت برای چاپ کتاب با تیراژ بالا وجود داشتهباشد، در این زمان ناشران میتوانند برای اقدامات بینالمللی برنامهریزی کنند. اما وقتی در داخل رونق نباشد، نمیتوانند در خارج دنبال رونق باشند.
اگر ناشران در داخل به رونق برسند، مطمئنا در خارج هم میتوانند توسعه پیدا کنند. فعالیت بینالمللی نشر برای کشور هم مفید است، زیرا میتواند زمینهساز ورود ارز به کشور باشد. مشکل اصلی در داخل است و تا نتوانیم وضعیت داخل را درست کنیم، نمیتوانیم به خارج برسیم.
داشتن امنیت اقتصادی خیلی مهم است. ناشر باید از وضعیت اقتصادی مطمئن باشد و بتواند برای دو سال آینده برنامهریزی کند. پیش از این روند کار ناشران به این شکل بود و برای دو سال آینده برنامهریزی داشتند. اما در این روزها برای بستن هر قراردادی احتیاط میکنند، زیرا ناشران نمیدانند که وضعیت بازار به چه شکل خواهد بود تا بتوانند تعهدات خود را اجرایی کنند.
نظر شما