وی افزود: در انتخاب اشعار سعی بر آن بوده است تا مجموعه، ضمن برخورداری از کیفیّت ادبی به لحاظ معیارهای زیباشناختی، در برگیرنده حقیقتِ جهانبینی و اندیشه شاعر نیز باشد.
کشوری تصریح کرد: کارِ انتخاب با در نظر گرفتن این نکته بوده است که اساساً آثار یک شاعر در طول حیات ادبی خود از ابتدا تا پایان، بسته به نوع نگاه و نیز تجربیّات کسب شده در فراز و فرود زندگی در مقاطع و شرایط مختلف و ظهور و بروز تحولّات روحی و درونی و میزان اندوختههای فنّی هنری و ادبی، از کیفیت یکسان و لزوماً مطلوب حتّی از منظر خالق آن آثار برخوردار نیست و از طرفی برای معرفی درست و نمایاندن ترازِ کارنامه هنرمند بهویژه هنرمندی که در قید حیات نیست، لاجرم میبایست مبنای انتخاب، علاوه بر نشان دادن سیر تکوینی و تکمیلی اشعار از منظر فکری و فنّی، کیفیّت ادبی آن - دست کم به صورت نسبی - باشد و با این نگاه قاعدتاً نمیتوان همه آثار شاعر را در معرض خوانِش و داوری مخاطبان به ویژه خوانندگان جدّی شعر قرار داد؛ کما اینکه پس از درگذشت مرحوم بهمن کرمالهی، مجموعهای از اشعار وی با نام «برای آنکه دلم یاد آسمان نکند» به صورت کشکول و شتابزده و کمدقّت منتشر شد که گلایه بسیاری از دوستداران شعر لرستان و بهمن کرمالهی را در پی داشت.
کشوری گفت: در کار ویرایش اشعار نیز به رغم انجام تغییرات و اصلاحاتی ناگزیر در زمینه برطرف کردن نواقصی در حوزه موسیقی بیرونی و کناری و رفع ضعف تألیفها و ابهامات در حیطه زبان و معنا که عمدتاً ناشی از عواملی چون پراکندگی اشعار و عدم ثبت دقیق و درست و متمرکز آن، به صورت سهو و ناخواسته از سوی خود شاعر و یا ناشران و گردآورندگان بعد بوده است، همواره تلاش شده تا چهارچوب کلی و اساسی ذهن و زبان خالق اشعار حفظ شود و شاکِله اشعار همان باشد که شاعر پدید آورده است.
شعر کرمالهی مرگ را میسراید اما مولویوار از بیمرگی و رویش دوباره میگوید
وی گفت: شعر بهمن شعری معناگراست، شعری برگرفته از جهانبینی توحیدی، شعری باورمند، متعهّد و آرمانگرا با رگههایی از عرفان ذوقی و معرفت شهودی و سرشار از مفاهیم ارزشی انسان چون: عشق و رهایی و آزادی... . شعری حساس به گذشتهی اساطیری انسان و سرنوشت او. شعری که مرگ را میسُراید اما مولویوار از بیمرگی و رویش دوباره میگوید. شعر بهمن به مدرنیسم بدبین است و مدام از حسرت دور افتادن انسان از اصل خود و گرفتار شدن در زندان زندگی ماشینزدهی پرهیاهو دَم میزند و ضمن اظهار خستگی از این نوع زندگی، همواره آرزوی رهایی از این حِصار را در ذهن و زبان خود جاری میسازد.
شاعر از ساختن ترکیبات تازه پروایی ندارد
کشوری گفت: شاعر، دغدغهی مردم دارد و بارها با زبانی عمدتاً نمادین از مشکلات اجتماعی سخن میگوید و همزمان با لحنی اندوهناک، تنهایی و غربت اَزَلی اَبَدیاش را زمزمه میکند و شاعرانه، آلام پیدا و پنهان روحِ بیقرار خود را بیان میدارد. شعر او از زبانی ساده و صمیمی و در عین حال نوآورانه بهره برده است. به سلامت زبان متعهد است و از هنجارشکنیهای ناتوان در ساخت اَشکال زبانی نو مبتنی بر خلاقیّت زیباشناسانه پرهیز میکند و در عین حال در ساختن ترکیبات تازه پروایی ندارد.
زبان شعر کرمالهی زبانِ زمانه است
این شاعر خرمآبادی تصریح کرد: با اینکه شاعر از زمانه گلایه میکند، همواره تلاش دارد تا زبان شعرش زبانِ زمانه باشد و این از ویژگیهای ممتاز شعر بهمن است. شاعر خود را درگیر لفّاظیها و بَزَک دوزَکِ بیهودهی فرمگرایانه نمیکند؛ امّا از ظرفیتهای زیباییشناسانهی شعر فارسی به خوبی بهره میبرد و نشان میدهد که با این ظرافتها و ظرفیتها کاملاً آشناست. توجّه او عمدتاً به بدیع به ویژه بدیعِ معنوی معطوف است و از آنجا که محتوی و پیام برای شاعر مهمتر از عناصر فُرمی است از تصویرسازیهای تزیینی و بیمورد که مزاحم حقیقت شعر است حذر میکند و ترجیح میدهد تا حرفی برای گفتن داشته باشد و البته همانطور که اشاره شد، این هرگز به معنای غفلت شاعر از ادبیّت متن نیست.
تلمیح و نمادپردازی از مهمترین ابزار شاعر در پرداخت شعر است
کشوری گفت: تلمیح و نمادپردازی از مهمترین ابزار شاعر در پرداخت شعر است. عمده تلمیحات به کار رفته در شعر کرمالهی در وهله اوّل قِصَص قرآنی و اساطیر دینی و سپس ماجرای مشاهیر عرفانی است: قصّه آدم و حوّا، قصّه هابیل و قابیل، قصّه نوح، قصّه موسی، قصّه عیسی، ماجرای منصورِ حلّاج و شِبلی... از مهمترین این تلمیحات است. همچنین شاعر در شعر خود بارها از نمادهایی چون: آینه، آسمان، کبوتر، بال، قفس، حصار، خاک، عنکبوت، گرگ، عروسک، پنجره، نور، باغ... بهره میبرد و این موضوع، از نگاه کمالگرا و غیرمادی شاعر به هستی و زندگی حکایت دارد.
یادآوری میشود، کتاب گزیده اشعار «مانند چوپان و صحرا» در 68 صفحه با قطع رقعی و تیراژ 1250 نسخه، توسط انتشارات سوره مهر در سال 1400 منتشر شده و در اول آبانماه در شهرستان سلسله با حضور جمعی از شاعران استان لرستان، خانواده و دوستان شاعر رونمایی شد.
بهمن کرمالهی شاعرِ روستازادهی مهربانِ نجیبِ صبور که نام دیگر دوستی بود و دل دردمندش جُز راستی و درستی نمیدانست، در اوج جوانی و در آستانه ازدواج، در روز 16 تیرماه 1380 در یک ظهر داغ، در حالی که تلاش میکرد جان انسانی دیگر را نجات دهد، در یک حادثه، فداکارانه به آغوش مرگ در لابلای چرخهای بیرحم یک خودرو غولآسا رفت و بنا به تعبیر و پیشبینی شعرِ مرگ آگاهش، زودهنگام فرمان یافت و دنیای ساده و آرام روستایی شاعرانه آرمانیاش در زیر چرخهای مدرنیسم خشن و پر سر و صدا له شد و بالاخره بیرون از خیال و خارج از دفتر نقاشی هم از پرنده بیست گرفت و بینیاز از خریدن بالِ کاغذی، از خدا بالِ پرواز گرفت و پرید... .
نظر شما